كشف الريبة عن أحكام الغيبة
كشف الريبة عن أحكام الغيبة، تألیف عالم و فقیه شیعی شیخ زینالدین جبعی عاملی، مشهور به شهید ثانی (متوفی 966ق)، رسالهای عربی در بررسی احکام و آثار رذیله اخلاقی غیبت است.
كشف الريبة عن أحكام الغيبة | |
---|---|
پدیدآوران | شهید ثانی، زینالدین بن علی (نويسنده) جمعية المعارف الإسلامية الثقافية (گردآورنده) |
ناشر | جمعية المعارف الإسلامية الثقافية |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | مجلد1: 2000م/1421ق |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
کتاب، با همت «گروه فرهنگی معارف اسلامی»، آماده گردیده و به چاپ رسیده است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر مقدمه گروه مزبور و پنج فصل است. نویسنده در هر فصل به شیوه استدلالی - روایی و با دستهبندیهای مناسب به بررسی و ریشهیابی عوامل شیوع این بیماری اخلاقی در میان مؤمنین پرداخته است.
گزارش محتوا
این رساله از مهمترین رسالههایی است که برای دلالت بر زشتی غیبت و انعکاسات بد آن بر عرصههای فردی و اجتماعی نوشته شده است. این اثر از تألیفات عالم بزرگ شهید ثانی است. سبب نگارش این رساله، همان گونه که شهید در مقدمه نوشته است، شیوع غیبت بین مؤمنین بوده است که بسیاری از وقت خویش را در ذکر بدیها و عیوب دیگران صرف میکنند و مجالس و گفتگوهای خود را با ریختن آبروی برادران مؤمن خود بهسر میآورند[۱].
در مقدمه گروه یادشده آمده است: اوضاع این بیماری همواره در جامعه امروز ما بهصورتی بحرانی بوده است؛ لذا تصمیم به طبع جدیدی از این رساله گرفته تا سبب آگاهیبخشی برادران ایمانی به خطرات این رذیله رفتاری و سبب دوری و رهایی ایشان از آن شود[۲].
به اعتقاد شهید، مؤمنین در زمان وی از بسیاری از گناهان پرهیز میکنند، اما به بلای غیبت دچارند: «و بعد، چون دیدم بیشتر اهل این زمان عالم و فاضلند و منسوب به عدالت و نامزد ریاست، مراقب بر ادای نماز و جدی در روزه و بسیاری از عبادات و تقربات هستند؛ از بسیاری از محرمات مانند زنا و شرب خمر و مانند آن از گناهان آشکار پرهیز میکنند، اما بسیاری از وقت خویش را به مسخره کردن و غیبت برادران مؤمن خویش در مجالس و گفتگوهای خود میپردازند...»[۳].
سبب اینکه مردم به غیبت اقدام میکنند، اما از گناهان آشکار میپرهیزند، یا غفلت از حرام بودن آن و وعدههای عذابی است که در آیات و روایات داده شده است، یا اینکه اینگونه معاصی عرفاً به درجه و مقام دنیوی ایشان ضربه نمیزند؛ چراکه زشتی این نوع از منکر نزد مردم جاهل مانند محرمات مذکور آشکار نیست و با انجام غیبت همانند آن محرمات جایگاهشان سقوط نمیکند[۴]. البته اگر به عقل خود رجوع کنند و چشم بصیرتشان روشن شود، بین معصیتی مثل غیبت و گناهی همچون شرب خمر، تفاوت زیادی خواهند یافت، بلکه بین آن معاصی که بهطور خاص مستلزم اخلال به حق الله است و آنچه به حق الناس بهویژه آبروی ایشان ضربه میزند، هیچ نسبتی وجود ندارد[۵].
بهلحاظ اصطلاحی برای غیبت دو تعریف وجود دارد:
- تعریف مشهور: یاد کردن انسان در غیاب وی با چیزی که کراهت دارد به او منتسب شود، از چیزهایی که عرفاً نقص محسوب میشود؛ البته با قصد عیبگرفتن یا ذم او.
- آگاه کردن دیگران، در غیاب شخص، بر آنچه وی کراهت دارد به او منتسب شود...
این تعریف، از تعریف اول اعم است؛ چراکه شامل گفتار و اشاره و حکایت و غیر آن نیز میشود و این بهتر است؛ چراکه غیبت تنها به غیبت زبانی خلاصه نمیشود[۶].
تحریم غیبت، اجمالا امری است اجماعی، بلکه غیبت گناه کبیرهای است که در کتاب و سنت وعده عذاب بر آن داده شده است[۷].
در فصل اول کتاب، اقسام غیبت مطرح شده است (ذکر نقصان در بدن برادر مؤمن یا نسب یا رفتار یا اعمال یا اقوال یا دین یا دنیای او حتی نقص در لباس یا خانه یا چهارپایش غیبت است):
- عیوب بدن، مانند: عمش (ضعف در بینایی)، حول (لوچ)، عور (یک چشم بودن)، کوتاهی، قدبلندی و سیاهی.
- عیب در نسب، مانند اینکه بگویی: پدرش فاسق یا خبیث یا خسیس است.
- عیب در اخلاق، مانند اینکه بگویی: بداخلاق، حیلهگر، متکبر، ریاکار و ترسوست.
- عیب در فعل متعلق به دین، مانند: دزد، دروغگو، شارب خمر، خائن، ظالم و کاهلنماز.
- عیب در فعل متعلق به دنیا، مانند: پرحرف، پرخور، پرخواب[۸].
در فصل دوم، علاج و چارهجویی مانع از غیبت، بررسی شده است. معایب اخلاقی همه به معجون علم و عمل درمان میشود و علاج هر بیماری، با ضد سبب آن حاصل میشود. بنابراین نویسنده ابتدا از سبب غیبت و سپس از چاره بازداشتن زبان از آن سخن گفته است. عواملی که باعث غیبت میشود، ده چیز است که امام صادق(ع) بهطور خلاصه به آنها اشاره کرده است: شفای غیظ، همراهی با گروهی از مردم، تصدیق خبری بدون کشف آن، تهمت، سوء ظن، حسد، تمسخر، تعجب، تبرم و تزین»[۹]. شهید هریک از این موارد را مفصلا توضیح داده است[۱۰]. سپس معالجه هریک را ذکر کرده است؛ مثلاً در معالجه استهزا مینویسد: اما مقصود تو از استهزا، خوار و شرمنده کردن دیگری در نزد مردم است، ولی در عوض خودت نزد خداوند و ملائکه و انبیا خوار و شرمنده میشوی...[۱۱].
در فصل سوم، موارد جواز غیبت ذکر شده که ده مورد است؛ از جمله: تظلم، استعانت بر تغییر منکر و رد معاصی، استفتا، تحذیر مسلمان از وقوع در خطر و شر، جرح و تعدیل شاهد و راوی، غیبتشونده مستحق آن باشد، مانند فاسق متجاهر به فسق، شخص معروف به اسمی باشد که حاکی از عیب اوست، مانند: اعرج و اعمش[۱۲].
در فصل چهارم، مواردی که به غیبت ملحق میشود، مانند: سخنچینی، حسادت و... ذکر شده است[۱۳].
در آخرین فصل کتاب، به کفارههای غیبت اشاره شده است. بر غیبتکننده واجب است که ندبه و توبه کند و بر آنچه انجام داده تأسف بخورد تا از حق الله خارج شود، سپس از غیبتشونده حلالیت بطلبد تا او را حلال کند و از مظلمه آن خارج شود[۱۴].
در خاتمه بر این نکته تأکید شده که غرض کلی حق تعالی از خلقت و مقصد اول از بعثت انبیا و ارسال رسل با کتب الهی، جذب خلایق به توحید و معالجه نفوس آنها از بیماری جهل و توجه دادن آنها به سرای ابدی است. غرض خداوند حکیم بر اجتماع و تألیف قلوب و دوستی در حالت حضور و نهان است؛ بنابراین در اخبار و آثار فراوانی بر دوستی ترغیب و از دشمنی نهی شده است. در ادامه دوازده حدیث در این رابطه مطرح شده و برای مطالعه بیشتر به «الإخوان» صدوق و «الكافي» کلینی ارجاع داده شده است[۱۵].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای کتاب و در پاورقیها مستندات مطالب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.