قرآنشناسی (رضایی اصفهانی)
قرآنشناسی، توسط جمعی از پژوهشگران قرآنی زیر نظر محمدعلی رضایی اصفهانی (معاصر) به زبان فارسی تألیف شده است. در این اثر پرسشها و شبهات مختلفی پیرامون قرآن کریم مطرح و پاسخ داده شده است.
قرآنشناسی | |
---|---|
پدیدآوران | رضایی اصفهانی، محمدعلی (نويسنده) جمعي از پژوهشگران قرآنی (نويسنده) |
ناشر | نسيم حيات |
مکان نشر | ايران - قم |
سال نشر | مجلد1: 1391ش, |
شابک | 978-964-492-871-0 |
موضوع | تفاسير
قرآن - بررسي و شناخت قرآن - پرسشها و پاسخها |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 65/2 /پ44* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب مشتمل بر درآمد و پنج فصل است. در ذیل هر فصل مطالب و شبهات متعددی بهصورت پرسش و پاسخ مطرح شده است.
گزارش محتوا
کتاب حاضر پاسخی به شبهات و پرسشهای جوانان در زمینه قرآن کریم و مباحث پیرامون آن است. رضایی اصفهانی در ابتدای درآمد کتاب ابتدا اهمیت پرسشگری را چنین تبیین میکند: «پرسش و پرسشگری زمینهساز رشد دانش و دانشمندان است و در میان پرسشهای مردم، پرسیدن جوانان و پاسخ شنیدن از قرآن، جایگاه ویژهای دارد. چون پرسشگر دلی آماده و ذهنی تشنه دارد و قرآن جامی از جانب حق است که تشنگان حقیقت را سیراب میکند». سپس نیاز به انتشار این اثر را توضیح میدهد: «در سال 1383ش برای پاسخگویی به پرسشهای قرآنی توسط گروه قرآن رادیو معارف دعوت شدیم. مقدمات کار فراهم شد و پرسشهای قرآنی از تمام نقاط کشور میرسید و ما پرسشها را بر قرآن و تفاسیر عرضه میکردیم و هفتهای یک جلسه به بررسی و پاسخ آنها میپرداختیم... در سال 1385ش در مؤسسه پژوهشهای قرآنی بخش پاسخ به پرسشهای قرآنی تأسیس شد و پرسشهای دانشجویان از سراسر کشور اخذ و توسط برخی قرآنپژوهان مؤسسه پاسخ داده شد و بعد از ارزیابی اساتید، بنده نیز بر آنها نظارت داشتم»[۱].
در فصل اول کتاب کلیاتی درباره قرآن کریم ذکر شده است. «تفسیر»، در لغت به پردهبرداری، کشف و آشکار کردن معنای هر چیزی ترجمه شده است. به لحاظ اصطلاحی نیز عبارت از آن است که ما معانی آیات قرآن و مقاصد خداوند تبارکوتعالی را متوجه بشویم و برای دیگران بیان کنیم. بدینترتیب در تفسیر قرآن چند عنصر اساسی وجود دارد:
- متوجه شدن معانی کلمات و آیات؛
- بدانیم هدف خدا از بیان این آیه چه بوده است؛
- اینکه آن مطلب را برای دیگران اظهار و بیان کنیم[۲].
پسازآن اصطلاح «تأویل» مطرح و تفاوت «تأویل» و «تفسیر» ذکر شده است. به اعتقاد نویسنده «تفسیر» معنای ظاهری الفاظ ولی «تأویل» جایی است که معنای خلاف ظاهر را با کمک قرینه عقلی یا نقلی بیان کنیم. مفسرین گذشته واژه تفسیر را با تأویل یکی میدانستند، ولی در زمان ما، واژه تفسیر با تأویل کاملاً متفاوت معنا پیدا کرده است[۳].
در یکی دیگر از پرسشهای این فصل در تبیین نقش علوم تجربی در تفسیر قرآن کریم، یادآوری شده که درست است که قرآن اشارات علمی دارد و اشارات علمی قرآن موجب رشد علوم تجربی شده، ولی این بدان معنا نیست که همه علوم تجربی در قرآن وجود دارد، قرآن کتاب فیزیک یا شیمی، یا کتاب پزشکی یا دایرةالمعارف علمی نیست، ولی اشاراتی دارد که گاهی اوقات در حد اشارات اعجاز آمیز است[۴].
در یکی از شبهات فصل دوم چنین آمده است: از آیه «وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ؛ و بهناحق كشتنِ آنان پيامبران را، خواهيم نوشت» (آلعمران: 181)، فهمیده میشود که انبیا را بهحق میتوان کشت و این با عصمت انبیا منافات دارد. در پاسخ این پرسش چنین میخوانیم: مضمون این آیه حداقل 5 بار در قرآن کریم به صورتهای مختلف آمده است. این آیه در رابطه با یهود است که قرآن آنها را سرزنش میکند زیرا پیامبران الهی را بیگناه و بهناحق میکشتند؛ اما از اینکه میفرماید: «پیامبران را بهناحق نکشید». برخی پنداشتهاند پس «بهحق میشود آنها را کشت». مثلاً اگر پیامبری گناه یا خطایی بکند و در دادگاهی محکوم شود، او را میشود کشت؛ در پاسخ به این نکته باید توجه داشت که عبارت «به غیر حق» آیا قید و صفت توصیفی و توضیحی است یا قید و صفت احترازی؟ به نظر میرسد که قید توضیحی است، یعنی اینکه پیامبران را نمیشود کشت که این کشتن پیامبران، بهناحق است؛ اما «اگر پیامبران گنهکار شوند و اینها را بکشند»، آیه متعرض این مطلب نمیباشد. بهعبارتدیگر قید و صفتی که در این آیه آمده است بهصورت احترازی نیست، وقتیکه میفرماید آنها را بهناحق نکشید معنایش این نیست که بهحق بکشید، چون این قید احترازی نمیباشد، بلکه این قید توضیحی است، یعنی آنها را نکشید که این کشتن پیامبران درهرصورت بهناحق است[۵].
هدف از آفرینش موضوع فصل سوم کتاب است. در این فصل ابتدا هدف از آفرینش از آیات مختلف قرآن استخراج و در آخر چنین نتیجهگیری شده است: قرآن کریم میفرماید: هدف آفرینش انسان، علم، رحمت، ملاقات، آزمایش، پرستش و بازگشت بهسوی خدا میباشد. حال باید دید کدام یک از موارد فوق اصلی است و کدام یک از فرعی میباشد. مفسران در اینجا احتمالات متعددی دادهاند ولی به نظر میرسد «ملاقات با خداوند» و «بهسوی خدا رفتن» اصل باشد؛ زیرا خود خداوند تبارکوتعالی بهعنوان هدف عالی خلقت انسان و هدف نهایی کمال انسان مطرح است[۶].
در چهارمین فصل به سؤالات پیرامون نفس آدمی و چگونگی پرورش آن مطرح شده است. در حقیقت ما یک نفس بیشتر نداریم ولی این نفس میتواند مراتب و مراحل مختلفی را طی کند ممکن است این نفسی که خداوند آفریده و به حالت تعدیل و تسویه بوده یعنی حالتی داشته که نسبت به خیر و شر مساوی بوده، اگر آن را بهسوی کارهای خوب ببریم، کمکم میرسیم بهمراتب عالی نفس، مانند نفس راضیه و مرضیه که از خدا راضی میشود و خدا نیز از او خشنود میشود؛ و این در حالی ممکن است که نفس را تحت تربیت وحی الهی و الهامات نیک قرار دهیم؛ از آن طرف هم ممکن است انسان به «اسفل السافلین» برود یعنی نفس خودش را در معرض گناهان و آلودگیها قرار دهد کمکم نفس انسان سقوط میکند و بهجایی میرسد که امارة بالسوء میشود و انسان را به بدی دستور میدهد[۷].
در آخرین فصل کتاب نیز با عنوان پرسشهای گوناگون، سؤالاتی پیرامون پلورالیسم (تکثرگرایی دینی)، سکولاریسم (جدایی دین از دنیا و سیاست)، وجود عوالم دیگر، ماهیت شیطان و... بحث شده است. سر تکرار داستانهای قرآن از جمله موضوعات این فصل است. هدف قرآن کریم صرف داستانسرایی و قصهگویی نبوده، بلکه هدف قرآن هدایت و تربیت انسانهاست، حال که هدف تربیت است، مربی وقتی بخواهد افراد را تربیت کند و یکی از ابزارهای آن نقل داستان باشد لازم نیست داستانی را از ابتدا تا آخر نقل کند؛ بلکه به مناسبتهای مختلف قسمتهایی از این داستان را که آموزنده است نقل میکند و از آن نتیجهگیری میکند[۸].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و منابع در انتهای کتاب ارائه شده است.
آدرس آیات، معانی برخی الفاظ و توضیح بعضی مطالب در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.