فصول منتزعة
فصول منتزعة، اثر ابونصر فارابى (فاراب، 259-339ق)، به زبان عربى است كه نویسنده در آن، مطالبى جالب در موضوع تدبير مُدُن و اصلاح سبک زندگى اجتماعى از ديدگاه انديشوران قديم نقل كرده است.
فصول منتزعة | |
---|---|
پدیدآوران | فارابی، محمد بن محمد (نویسنده) نجار، فوزی متری (محقق) |
ناشر | مکتبة الزهراء |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1364ش , 1405ق |
چاپ | 2 |
موضوع | اخلاق - متون قدیمی تا قرن 14
اخلاق اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 فلسفه اسلامی - متون قدیمی تا قرن 14 |
زبان | عربی |
کد کنگره | BBR 293 1364 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
نویسنده در اين اثر، آيين شهريارى را نزد پيشينيان بررسى كرده است. كتاب حاضر را دكتر فوزى مترى نجار - استاد دانشگاه ميشيگان - تصحيح كرده و با افزودن مقدمهاى عالمانه و همچنين برخى از تعليقات منتشر ساخته است.
ساختار
كتاب حاضر، از مقدمه مصحح و مقدمه مؤلف و متن اصلى (شامل صد فصل) تشكيل شده است.
روش نویسنده در اين اثر، عقلى و تحليلى است.
گزارش محتوا
هرچند درباره محتواى اين اثر سودمند، گفتنىها فراوان است، ولى به جهت ضيق مجال، به ذكر نمونههايى كوتاه و گويا از مطالب آن اكتفا مىشود با يادآورى اين نكته كه در اين گزارش، از ترجمه جناب آقاى على اوجبى استفاده شده و ترجمه ايشان همراه با تلخيص است و ما نيز بعد از مقابله آن با متن اصلى، گاه در آن تصرف كردهايم:
- نویسنده در مقدمه بسيار مختصرش - كه زمان و مكان و مشخصات نگارشش معلوم نيست - تأكيد كرده است: «اين اثر، شامل اصول بسيارى است كه در باب اداره و آبادانى شهرها و اصلاح روش زندگى مردمانش براى رسيدن به سعادت، از سخنان پيشينيان گرفته شده است»[۱]
- فصل 4: پزشک معالج جان شهروندان، انسانى مدنى است كه شهريار ناميده مىشود..[۲]
- فصل 5: شهريار كه در پى معالجه جان شهروندان است، مىبايست به نفس و اجزايش، كاستىها و پستىهايش و چگونگى از بين بردن رذايل، معرفت تام داشته باشد..[۳]
- فصل 7: قواى نفسانى پنج گونه است: غاذيه، حاسه، متخيله، نزوعيه و ناطقه... قوه ناطقه كه آدمى با آن مىانديشد و دانشها و صنايع، رهآورد آن است و ابزار تمييز ميان زيبايى و زشتى است، خود به عملى و نظرى تقسيم مىشود..[۴]
- فصل 8: فضايل دو گونهاند:
نطقى كه فضيلتهاى جزء تعقلكننده است؛ چون حكمت، عقل، تيزهوشى و خوش فهمى؛ خلقى كه فضيلتهاى جزء نزوعى است، چون عفت، شجاعت، بخشش و عدالت. رذايل نيز دو گونهاند در برابر فضايل[۵]
- فصل 9: فضايل و رذايل در اثر تكرار افعالى كه از يك خلق ناشى مىشوند، به وجود مىآيند و در نفس راسخ مىشوند؛ مانند كتابت؛ اگر نوشتن را بر اساس قواعد كتابت تكرار كنيم، خوشخط مىشويم و اگر اين گونه عمل نكنيم، بدخط خواهيم شد..[۶]
- فصل 12: اگر استعداد يك فضيلت يا رذيلت بههمراه اخلاق متناسب با آن باشد و در اثر عادت و تكرار رسوخ كند، بهسختى از شخص جدا مىشود و نشان از آن دارد كه فرد در آن ويژگى به بالاترين رتبه رسيده است... انسان الهى نزد پيشينيان كسى است كه آمادگى تام فضايل را داشته باشد، سپس در اثر عادت به حد چنين انسانى در تمامى فضايل انسانى فراتر مىرود. در برابر، كسى كه آمادگى كليه كردارهاى ناپسند را داشته باشد و در اثر عادت در او ملكه شود، از دايره انسانيت بيرون مىرود و به مرتبه سبعيت تنزل مىيابد..[۷]
- فصل 14: ميان كسى كه خودنگهدار است و آنى كه داراى فضيلت است، تفاوت است؛ زيرا اولى، افعال نيكو را با كراهت انجام مىدهد و دل در گروى شرور دارد و دومى با شوق، فعل نيك را انجام مىدهد و از آن لذت مىبرد..[۸]
- فصل 15: دو گروه نامبرده در بهره بردن از فضيلت متفاوتند. صاحب اخلاق محمود، برتر از خودنگهدار است. او در گروه شهرياران و سياستگذاران مدينه است و اين در گروه شهروندان است و در رديف كارگزاران[۹]
- فصل 16: شرور را مىتوان در اثر فضايل و در رتبه بعد خودنگهدارى از ميان برد. در غير اين صورت، فرد شرور بايد از شهر بيرون شود[۱۰]
- فصل 18: خيرها ميانه دو طرف شرور و افراط و تفريط قرار دارند. فضايل اخلاقى نيز اينگونهاند؛ يعنى ملكههايى هستند كه ميان دو رذيلت قرار دارند، مانند شجاعت كه ميانه بىباكى و ترس است..[۱۱]
- فصل 24: منزل از چهار جفت تشكيل مىشود: زن و شوهر، سرور و بنده، پدر و فرزند، مادر و دختر. آنكه اينها را به هم مىپيوندد تا در جهت تحقق هدفى واحد با هم همدل و يكدل باشند، رب منزل (خداى منزل) است..[۱۲]
- فصل 25: شهر و منزل، همانند بدن انسانند. همانگونهكه بدن از اجزائى تشكيل شده كه برخى برتر از برخى ديگرند و هريك كار خاصى انجام مىدهند، اما درعينحال همگى در تحقق هدفى كه بر بدن مترتب است، هميارى دارند، شهر و منزل نيز اينگونهاند[۱۳]
- فصل 28: شهرها دو گونهاند:
شهر ضرورى: شهرى است كه ساكنان آن به حدى از بلوغ رسيدهاند كه مىتوانند نيازهاى ضرورى حيات دنيايى را با كمك هم مرتفع سازند؛ شهر برتر: شهرى است كه ساكنان آن به حدى از بلوغ رسيدهاند كه برترينهايى را كه در حيات دنيايى آنها نقش دارد تشخيص مىدهند و در دستيابى به آنها هميارى دارند. البته در تعيين مصاديق شهر برتر، بين مردم اختلاف است..[۱۴]
وضعيت كتاب
در آغاز كتاب حاضر، فهرست اجمالى مطالب و در پايان آن، فهرست تفصيلى و الفبايى موضوعات تنظيم شده، ولى فهرستهاى فنى و حتى فهرست منابع نيز فراهم نشده است.
اين اثر، مستند است و مصحح، ارجاعاتش را بهصورت پاورقى ذكر كرده است. در بيشتر اين پاورقىها، موارد اختلاف نسخهها ذكر شده است[۱۷]همچنين مصحح تصاويرى از نسخه خطى ديار بكر از كتاب حاضر را آورده است[۱۸]
مصحح در مقدمهاش بر چند نكته تأكيد كرده است:
الف)- كتاب حاضر را دكتر دانلوب قبلاً در سال 1691م، به نام «فصول المدني» تصحيح و به انگليسى ترجمه و منتشر كرد؛
ب)- براى اينكه اين پژوهش، مبتنى بر روش علمیباشد، به چاپ دانلوب استناد نكردم، بلكه دو نسخه اساسى وى را نيز فراهم كردم؛
ج)- بدون ترديد كتاب حاضر نوشته فارابى است؛
د)- نويسندگان منابع كتابشناسى و تراجم نيز اتفاق نظر دارند كه فارابى كتابى به نام «فصول متنزعة» يا «الفصول المنتزعة» و يا اسامى مشابه داشته است و نامى كه دانلوب برگزيده، درست نيست[۱۹]
پانويس
- ↑ مقدمه كتاب، ص23
- ↑ متن كتاب، ص24
- ↑ همان، ص25-26
- ↑ همان، ص27-29
- ↑ همان، ص30
- ↑ همان، ص30
- ↑ همان، ص32-33
- ↑ همان، ص34
- ↑ همان، ص35
- ↑ همان، ص35
- ↑ همان، ص36
- ↑ همان، ص40-41
- ↑ همان، ص41-42
- ↑ همان، ص45
- ↑ همان، ص101
- ↑ همان، ص102
- ↑ ر.ک: همان، ص24، پاورقى 1-15 و...
- ↑ مقدمه كتاب، مابين صفحه 16 و 17
- ↑ ر.ک: مقدمه مصحح، ص9-11