شرح عبداللطيف عباسی بر حديقه سنايی
شرح عبداللطیف عباسی بر حدیقه سنایی مسمی به لطایف الحدایق، شرحی است از عبداللطیف عباسی (متوفی 1049ق/ 1639م) بر «حديقة الحقيقة و شريعة الطريقة» سنایی (465 یا 473- 525 یا 545ق) که با مقدمه، تصحیح و تعلیق محمدرضا یوسفی و محسن محمدی، منتشر شده است.
شرح عبد اللطيف عباسی بر حديقه سنايی | |
---|---|
پدیدآوران | عباسی، عبداللطیف (نويسنده)
محمدی، محسن (مصحح) یوسفی، محمدرضا ( مصحح) سنایی، مجدود بن آدم ( نویسنده) |
عنوانهای دیگر | حدیقه الحدیقه و شریعه الطریقه. شرح ** لطايف الحدايق ** لطایف الحدایق |
ناشر | آيين احمد (صلی الله عليه و آله و سلم) |
مکان نشر | [بی جا] - [بی جا] |
سال نشر | 1387ش |
چاپ | 1 |
شابک | 978-600-5335-06-4 |
موضوع | سنایی، مجدود بن آدم، 473؟ - 525؟ق. حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه - نقد و تفسیر - شعر عرفانی - قرن 6ق. - تاریخ و نقد - شعر فارسی - قرن 6ق. - تاریخ و نقد |
زبان | عربی - فارسی |
تعداد جلد | 2 |
کد کنگره | /ع2ش4 4944 PIR |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
برخی از مهمترین ویژگیهای این شرح را میتوان در مؤلفههای زیر، بررسی نمود:
- از محسنات اثر حاضر، نسخه حدیقهای است که عباسی تهیه، مقابله و شرح نموده است که شرح آن در مقدمه کتاب آمده است.
- ساختار این شرح با سایر شروح متفاوت است و عباسی طبق دانستههای خود و میزان آشنایی که با سنایی و حدیقه داشته، برخی ابیات را شرح داده است. در بعضی ابیات، فقط یکی دو لغت را معنی نموده است و اذعان داشته که محتاج به تشریح نیست. در بعضی موارد نیز یک بیت را مفصل و از روایاتی گوناگون با احتمالاتی که در اثر قرائتهای متفاوت یک بیت ممکن است به ذهن برسد، توضیح داده است.
- لغات حدیقه را معمولا از کتاب «لطایف اللغات» که اثر دیگر مؤلف بوده است، نقل کرده که در متن با علامت «لط» و «لطا» مشخص است.
- جابهجا از شواهد شعری از شاعران مشهوری همچون مولوی و سعدی و حافظ بهره برده؛ گاه نیز شواهدی بهخصوص در معانی شاذ و نادر برخی کلمات از اشعار شاعران ناآشنایی مثل نادم گیلانی و پرتوی استفاده کرده است.
- عناصر لهجهای و زبانی در نثر عباسی مشاهده میشود؛ مثلا در ارجاع آیات قرآنی، از عبارت سیپاره استفاده نموده، آیات را به آیه آغاز هر جزو قرآن ارجاع میدهد.
- ازآنجاکه عباسی بر مثنوی مولوی نیز شرح نوشته، اشراف خوبی نسبت به هر دو اثر دارد و در مقایسه حدیقه و مثنوی گفته است: «میانه این دو کتاب عموم و خصوص مطلق توان قرار داد که مثنوی اعم مطلق باشد و حدیقه اخص؛ چه آنچه در حدیقه هست، در مثنوی به شرح و بسط تمام یافته میشود... پس حدیقه را بهمنزله متن و مثنوی را بهمثابه شرح گوییم هم میسزد و اگر گوییم طرف قال و رتبه شعری حدیقه رجحان دارد و جانب حال مثنوی اقوی است، هم خالی از جرئتی و جسارتی نیست»[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه، ج1، صفحه پنجاهوهفت - پنجاه وهشت
منابع مقاله
مقدمه کتاب.