شرح بداية المجتهد ونهاية المقتصد

شرح بداية المجتهد ونهاية المقتصد، عنوان کتابی است 4 جلدی که توسط دکتر عبدالله عبادی در شرح و تحقیق و تخریج احادیث «بداية المجتهد ونهاية المقتصد» قاضی ابوالولید محمد بن احمد بن محمد بن احمد بن رشد قرطبی اندلسی، مشهور به ابن رشد حفید، نوشته شده است. وی در حواشی این اثر، السبيل المرشد إلی بداية المجتهد ونهاية المقتصد را هم آورده است.

شرح بداية المجتهد ونهاية المقتصد
شرح بداية المجتهد ونهاية المقتصد
پدیدآورانابن رشد، محمد بن احمد(نویسنده) عبا‌دی، عبدالله‌ (شارح)
عنوان‌های دیگرشرح بداية المجتهد و نهاية المقتصد
ناشردار السلام
مکان نشرمصر - قاهره
سال نشر1416ق. = 1995م
چاپچاپ اول
شابک977-5146-15-1
زبانعربی
تعداد جلد4
کد کنگره
‏/الف?ب? / 170 BP
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

عبادی در مقدمه‌ای که بر کتاب نوشته درباره این شرح چنین توضیح می‌دهد: اما بعد، اندیشه شرح و تعلیق و تخریج احادیث این کتاب، از زمانی در ذهن من بود که طلبه جامعه اسلامیه (دانشگاه اسلامی) در مدینه منوره بودم و شنیدم که یکی از اساتیدم در پی این امر است که عده‌ای از اساتید دانشگاه را برای شرح و تعلیق و تخریج احادیث این کتاب دور هم گرد آورد. مشغولیت به دروس مراتب عالی در دانشگاه الازهر و برخی مشکلات، میان من و این امر فاصله انداخت، ولی همواره در اندیشه این امر بودم تا در نهایت از خداوند، طلب خیر (استخاره) در شروع به این امر کردم[۱].

در واقع بداية المجتهد ابن رشد، در نوع خودش بی‌نظیر است؛ هم به‌لحاظ موضوع هم به‌لحاظ اختصار مطالب، در عین پرباری آن. این اثری است که نه در قدیم و نه در جدید گریزی از مراجعه به آن نیست و در عین کم بودن حجمش حقیقتا، آغازی برای مجتهد و پایانی برای انسان میانه‌رو (مقتصد) است. ابن رشد سعی بسیاری در این اثر کرده و اقوال علمای مختلف را در هر مسئله از مسائل فقهی بیان نموده و آن اقوال را به قائلانش، منسوب کرده است. وی آن نظریات را تفحص کرده و هرکدام را که وجه ترجیحی در آن بوده، ترجیح داده است، ولی درعین‌حال برخی ملاحظات بر این اثر هست که تحقیق و پژوهش در آن و شرحش را لازم می‌نماید. از جمله این امور می‌توان موارد زیر را نام برد:

  1. عدم تخریج احادیث که امری مهم است؛ زیرا آرای فقها مستند به ادله است و این آرا باید به اسناد حدیث و صحت و ضعف آن مستند باشد.
  2. گاهی نویسنده در بداية المجتهد، حدیثی را روایت کرده که لفظ آن حدیث با آنچه در صحاح و مسانید آمده، متفاوت است و این امر بسیار در این کتاب رخ داده است. شاید این امر به دلیل اعتماد ابن رشد بر حافظه‌اش در هنگام ذکر حدیث برای شاگردانش بوده باشد.
  3. ابن رشد، جز در موارد نادر، ذکری از مذهب احمد بن حنبل در این کتاب به میان نیاورده؛ درحالی‌که مذهب احمد یکی از مذاهب مورد اعتماد در میان اهل سنت است. همچنین گاه دیده می‌شود که وی متعرض نظر یک یا دو مذهب از مذاهب اربعه می‌شود و مابقی را ذکر نمی‌کند.
  4. وی گاهی قولی را به یکی از فقهای مجتهد نسبت می‌دهد؛ درحالی‌که آن فقیه در آن مذهب مورد اعتماد نیست یا آن قول اصل و دلیلی در آن مذهب ندارد و حتی گاهی آن قول متعلق به کس دیگری از فقها است.
  5. گاهی برخی ترجیحاتی که مؤلف در ترجیحش موفق نبوده، توسط شارح کتاب، با تعلیقه‌ای که بر آن نوشته شده، ترجیح یافته است.
  6. برخی مسائل مهم از نظر مؤلف، مخفی مانده و آنها را ذکر نکرده است و شارح آنها را ذکر کرده است. مسائل و ملاحظات مهم دیگری نیز بوده که شارح در اثنای شرح و تعلیق، آنها را همراه با دلیل مورد اعتماد آورده است[۲].

عبدالله عبادی، نسبت به آنچه ابن رشد در بداية المجتهد، از آرا و اقوال مذاهب مختلف ذکر کرده، به مصادر معتمده در آن مذهب ارجاع داده است؛ وی در این موارد، در آنچه که از این اقوال، موافق آن مذهب بوده، به اشاره به اسم کتاب و جلد و صفحه اکتفا کرده است و در آنچه که موافق آن مذهب نبوده، مسئله را ذکر کرده و به کتاب و جلد و صفحه مورد نظر، اشاره نموده است.

توضیح عبارات غامض کتاب یا جاهایی که توضیح داشته، ولی نیازمند به توضیحات تکمیلی بوده، از دیگر کارهای عبدالله عبادی در این کتاب است[۳].

اما در باره تخریج احادیث، باید گفت که وی بر کتاب‌های مشهور مورد اعتماد، مانند بخاری و مسلم و ابوداود و ترمذی و نسایی و ابن ماجه و موطأ و مسند احمد و مشكاة المصابيح و نيل الأوطار و سبل السلام و نصب الراية و مصنف ابن ابی‌شیبه و شرح السنة بغوی و تلخیص و فتح الباري ابن ‌حجر و رياض الصالحين و المجموع نووی و سنن کبرای بیهقی و جامع صغیر سیوطی و...، اعتماد کرده است[۴].

منظور از عبارت «قال القاضي» که در لابه‌لای صفحات کتاب آمده، کلام ابن رشد است که شاگردانش در اثناء تلقی علم از وی، آن را یادداشت کرده‌اند. همچنین، مراد از «قال أبوعمر»، یوسف بن عبدالله بن عبدالبر نمری مالکی است[۵].

در شرح این کتاب و تعلیق بر آن، بر چهار نسخه چاپی اعتماد شده که ازاین‌قرار است:

  1. نسخه چاپی «دارالفکر» که بدون تاریخ و مشخصات نشر به‌صورت دو جلد در یک مجلد ارائه شده است؛
  2. نسخه چاپی «دارالمعرفة للطباعة والنشر»، چاپ چهارم 1398ق/1978م، که به‌صورت دو جلدی به چاپ رسیده است.
  3. نسخه چاپی «مطبعة الاستقامة» قاهره، بدون مشخصات چاپ که به درخواست المكتبة التجارية الكبری توسط این چاپخانه به‌صورت دو جلدی به چاپ رسیده است.
  4. نسخه چاپخانه «کتابخانه دارالکتب الاسلامیه»[۶].

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه کتاب، ج1، ص9
  2. ر.ک: همان، ص9-10
  3. ر.ک: همان، ص11
  4. ر.ک: همان
  5. ر.ک: همان
  6. ر.ک: همان، ص11-12

منابع مقاله

مقدمه کتاب.

وابسته‌ها