زبدة الأقوال في خلاصة الرجال
زبدة الأقوال فی خلاصة الرجال، از آثار یکى از عالمان قرن دهم و یازدهم هجرى قمرى به نام سید حسین بن کمالالدین ابرز حسینى حلى است که در آن، مؤلّف، تنها ثقات امامى مذهب وغیر امامى و ممدوحانى راکه امامى مذهب باشند، را در این تألیف گرد آوردهاست و اسامی مشترک را مشخّص کرده است. همچنین طبقات راویان، توثیق، تصحیف و احیاناً ردّ قدح از راوی و تاریخ توڵّد و وفات را در مورد راویان ذکر کرده است.
زبدة الأقوال فی خلاصة الرجال | |
---|---|
پدیدآوران | حسینی حلی، حسین بن کمالالدین ابرز (نویسنده) صحفی، سید مجتبی (محقق) |
ناشر | مؤسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1386 ش یا 1428 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-493-258-8 |
موضوع | حدیث - علم الرجال |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 114 /ح5ز2* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
در شرح حال هر یک از راویان، امام یا امامانی که راوی با ایشان معاصر بوده، ذکر شدهاند؛ امّا در صورتی که روای از غیر معصوم روایت دارد، تنها در مواردی که در تمییز راوی به نام استاد او نیاز باشد، تذگّر دادهاست. همچنین راویانی که به صراحت توثیق و یا مدح نشدهاند، بلکه به صورت ضمنی یا اشارەای مدح شدهاند نیز به عنوان ممدوح، آورده شدهاست.
این اثر با تصحیح و مقدمه سید مجتبى صحفى منتشر شده است.
ساختار
اثر حاضر از مقدمههاى مسئول «قسم إحیاء التراث فی مرکز بحوث دارالحدیث»، مصحح و نویسنده و متن اصلى (شامل 29 فصل و یک خاتمه) تشکیل شده است.
در این اثر در مجموع، تعداد 2741 نفر از رجال بهصورت مستند شناسانده شدهاند.
روش نویسنده در این اثر، تحقیقى و اجتهادى است.
مصحح محترم براى تحقیق و تصحیح اثر حاضر از آثار مهم و متعددى (56 کتاب به زبان عربى) استفاده کرده است.
گزارش محتوا
برخى از مطالب کتاب حاضر که روشنگر روش و محتواى آن است عبارت است از:
- مصحح محترم در مقدمهاش - که زمان و مکان و سایر مشخصات نگارش آن را معین نکرده - بعد از اشاره به اهمیت علوم حدیث بعد از قرآن کریم - در راستاى فهم دین و آشنایى با فرهنگ و مقاصد آن و نقش دانش رجال در شناسایى حدیث و اهتمام دانشمندان اسلام به علوم حدیث و رجال، یادآور شده است: «... از جمله کتابهایى که عالمان اسلام نوشتهاند کتاب شریف حاضر است که براى اولین بار عرضه مىشود...». سپس مصحح به معرفى نویسنده پرداخته و شاگردان و آثارش را ذکر کرده و همچنین دو نمونه از دستخط نویسنده را شناسانده و بعد کتاب حاضر و منابع نویسندهاش را معرفى کرده و بعد به شرح روش خودش در تحقیق و تصحیح این اثر پرداخته است.[۱]
- نویسنده در مقدمهاش که زمان و مکان نگارشش را مشخص نکرده، چنین نوشته است: «... و بهترین اثر رجالى، کتابى است که مرحوم مبرور تقى نقى میرزا محمد بن على استرآبادى نوشته؛ چون او آن را به شکلى آسان تنظیم کرده، ولى او همه مجاهیل و ضعفاء را جمع کرده، بلکه گاه یک نفر را چند بار تکرار کرده؛ زیرا در هر کتابى با عنوانى با زیادت یا نقصانى، ذکر مىکند؛ پس ایهام مىسازد که یک مرد، مشترک است و انسان حیران مىشود، بهویژه کسانى که با کتابهاى این قوم (رجالیان) آشنایى کافى ندارند و... پس دوست داشتم که کتابى را جمع کنم که مشتمل بر ثقات امامى و غیر آنان و فقط ممدوحان امامیباشد و... طبقاتشان را ذکر مىکنم تا تفکیک حاصل شود و شبهه از بین برود و در شرح حال رجال مطلبى ذکر نمىکنم، مگر فایده مهمى - از قبیل توثیق یا مدح یا از بین بردن قدح یا تاریخ ولادت یا وفات براى به دست آوردن تمییز بین طبقات - داشته باشد و...
- و کتابى را که از او مدح یا توثیق گرفته ام با عبارت صریح، نه رمز و اشاره بیان مىکنم تا اشتباه نشود و همچنین گروهى از مصنفین را ذکر کردهام که بهصورت صریح مدح و توثیق نشدهاند، بلکه بهصورت ضمنى و اشاره یاد شدهاند؛ چون به این مطلب اعتماد شده که از دانشمندان شیعه اثناعشرى هستند؛ زیرا نجاشى و فهرست، اسامى نویسندگان شیعه و کتابهایشان را بیان کرده، پس هر کسى که در این دو ذکر شود و گفته شود که کتابى یا کتابهایى دارد و نویسندهاش تضعیف نشود پس کمترین مرتبهاش این است که حدیثش مُلحَق به حسن است؛ چون مصنف بودنش حکایت از عالم بودنش دارد؛ چون هر مصنفى عالم است، ولیکن هر عالمى، مصنف نیست و تصریح کردهاند که لفظ عالم از الفاظ مدح است، پس ممدوح مىشود. این اثر را بر اساس حروف الفبا قرار دادم...»[۲]
- ابان بن تغلب بن رَباح، ابوسعید بکرى جریرى، مولى جریر: در الخلاصة و الفهرست آمده: او ثقه، جلیلالقدر، عظیمالمنزله است در بین اصحاب ما. امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام جعفر صادق(ع) را ملاقات و از آنان روایت نقل کرده و در نزد آنان منزلتى داشته است. حضرت امام باقر(ع) به او فرمود: «اجلس فی مسجد المدینة و أفت الناس، فإنی أحب أن یُرى فی شیعتی مثلک»؛ یعنى «در مسجد مدینه بنشین و براى مردم فتوا بده که من دوست دارم در بین شیعیان م کسانى مانند تو دیده شوند».
- زمانى که خبر مرگ او به امام صادق(ع) داده شد، امام(ع) گفت: «أما و اللَّه لقد أوجع قلبی موتُ أبان»؛ یعنى «آگاه باشید که مرگ ابان قلب مرا به درد آورد». او قارى قرآن، فقیه و لغوى بود و در سال 141ق درگذشت. نجاشى مانند شیخ طوسى گفته و افزوده که او از قاریان ممتاز و لغوى بود که از عرب شنیده و از آنان حکایت کرده و در هر فنى از علوم قرآن، فقه، حدیث، آداب، لغت و نحو مقدم بود و براى او کتابهایى است و او همچنین قرائتى جداگانه داشت که در نزد قاریان مشهور است.
- روایت شده که وى وارد بر حضرت امام صادق(ع) شد و حضرت(ع) چشمش که به او افتاد دستور داد بالشى آوردند و براى او قرار داد و با او مصافحه و معانقه کرد و از دیدنش شاد شد و خیر مقدم گفت. همچنین روایت است که هر گاه ابان به مدینه وارد مىشد مردم بهسویش هجوم مىآوردند و جایگاه پیامبر(ص) براى او خالى مىشد[۳]
- یونس بن عبدالرحمن، مولاى على بن یقطین: شیخ در باب اصحاب امام کاظم(ع) چنین گفته: «ضعفه القمیون و هو ثقة»؛ یعنى «قمىها او را تضعیف کردهاند، درحالىکه او ثقه است» و در باب اصحاب امام رضا(ع) چنین گفته: «طعن علیه القمیون و هو عندی ثقة»؛ یعنى «قمىها در او خدشه کردهاند، ولى او در نزد من ثقه است». در نجاشى و خلاصه آمده: ابومحمد، در بین اصحاب ما آبرومند و مقدم و عظیمالمنزله بود و از امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) روایت نقل کرده است و امام رضا(ع) به او اشاره مىکرد تا مردم از وى علم و فتوا بگیرند و او از کسانى بود که مال فراوانى برایش وقف کرده و اختصاص دادند، ولى او نپذیرفت و در راه حق ثابتقدم ماند.
- مفید از جعفر بن محمد بن قولویه از على بن الحسین بن بابویه از عبداللَّه بن جعفر الحمیرى - که خدا رحمتشان کناد - نقل کرده که گفت: خدا آن دو را رحمت کند. ابوهاشم داوود بن قاسم جعفرى گفت: بر حضرت امام ابومحمد(ع) صاحب العسکر (امام حسن عسکری(ع))، کتاب یوم و لیلة، نوشته یونس بن عبدالرحمان را عرضه کردم. پس امام(ع) گفت: این کتاب نوشته کیست؟ گفتمش: نوشته یونس مولى آل یقطین. پس امام(ع) فرمود: «أعطاه اللَّه بکل حرف نوراً یوم القیامة»؛ «خدا به او در برابر هر حرفى که در این کتاب نوشته، نورى در روز قیامت عطا کند». یونس بن عبدالرحمن، در سال 208ق درگذشت..[۴]
وضعیت کتاب
براى کتاب حاضر، به ترتیب، فهرست منابع و فهرست تفصیلى مطالب در پایان کتاب فراهم شده، ولى خبرى از فهرستهاى فنى دیگر (آیات، روایات، اعلام و...) نیست.
کتاب حاضر، مستند است و مصحح محترم، ارجاعات و توضیحاتش را بهصورت پاورقى آورده است. متأسفانه نویسنده، تاریخ و مکان و سایر مشخصات نگارش کتاب حاضر را بیان نکرده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.