رشحات البحار (شاهآبادی)
رشحات البحار، نوشته فقیه و معلم ممتاز اخلاق و عارف معاصر، آیتالله محمدعلى شاهآبادى (۱۲۵۱-۱۳۲۸ش)، مباحثی از عرفان نظری اسلامی را توضیح میدهد و جهانبینی عرفانی نویسنده را آشکار میسازد. در این کتاب، نظریه ابتکاری نگارنده، که میتوان آن را «فطرت عرفانی انسان سالک الی الله» نامید، تبیین میشود.
رشحات البحار(شاهآبادی، محمدعلی) | |
---|---|
پدیدآوران | شاهآبادی، محمدعلی (نويسنده) |
ناشر | دار المعارف الحکمیة |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1431ق - 2010م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /ش2ر5 284/5 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
درباره نسخه
چون قبلا نسخهای از متن عربی کتاب حاضر با عنوان رشحات البحار (شاهآبادی) و متن عربی همراه با ترجمه فارسی به نام رشحات البحار معرفی شده است، در اینجا ویژگیهای نسخه حاضر و برخی مطالب ناگفته بیان میشود:
- «دارالمعارف الحكمية»، نسخه حاضر را در سال 1431ق، منتشر کرده است. نام محقق کتاب، مشخص نیست.
- پژوهشگر معاصر، محمدحسن زراقط، زندگی و سیره آیتالله شاهآبادى و آثار علمی او را با اختصار بر اساس مقالات و کتابهای معاصر، معرفی کرده است[۱].
- ناشر، این کتاب را بهصورت اجمالی معرفی کرده است[۲].
ساختار و محتوا
آیتالله محمدعلى شاهآبادى این اثر را به زبان عربی نوشته و در 3 بخش یا «کتاب»، بهترتیب ذیل سامان داده است:
- قرآن و عترت (شامل مباحثی درباره علم الهی، قرآن، عترت و ولایت).
- ایمان و رجعت (شامل سخنانی درباره حکمت رجعت و چگونگی آن).
- انسان و فطرت (شامل مطالبی درباره فطری بودن شناخت اسماء و صفات الهی و اقسام فطرت مذکور).
انتقادی بر نویسنده
- در پاورقیهای کتاب حاضر، گاه انتقادی نیز بر مطالب آیتالله محمدعلى شاهآبادى مطرح شده است، از جمله اینکه:
- برداشت ایشان از روایت «خَلَقَ اللهُ آدمَ علی صورتِهِ»، برخلاف نظری است که مفاد روایت امام رضا(ع) بر آن دلالت میکند[۳].
- برخی از سخنان مشهوری که بهعنوان روایت مطرح شده (مانند «كلميني يا حميراء» و «إن عبادي يطلبون الراحة في دارالدنيا...»)، بدون منبع است و بعد از جستجو در آثار روایی، یافت نشد[۴].
نمونه مباحث
- آیتالله محمدعلى شاهآبادى چند نوع فطرت از جمله «حَنیفی»، «افتقاری»، «امکانی»، «رجایی»، «خوفی»، «حُبّ اصل» و «عشق به کمال مطلق» را بیان کرده و آن را معصوم از خطا شمرده و همین عشق را دلیلی بر «وجود کمال بیپایان در منظومه هستی» دانسته است[۵].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.