دیوان آصفی هروی

دیوان آصفی هروی، مجموعه اشعار مقیم‌الدین بن نعمت‌الله آصفی هروی (853-923ق/ 1449-1517م) است که با تصحیح، حواشی و مقدمه هادی ارفع کرمانشاهی، منتشر شده است.

دیوان آصفی هروی «853 - 923ھ ق»
دیوان آصفی هروی
پدیدآورانآصفی، مقیم‌الدین بن نعمت‌الله (نويسنده)

ارف‍ع‌، ه‍ادی‌‏‫ (مصحح)

ارف‍ع‌، ه‍ادی‌‏‫ (مقدمه‌نويس)
سال نشر1342ش
چاپ1
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
PIR۵۸۵۶/د۹
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

شاعر دیوان حاضر، برخلاف اغلب معاصرین خود، از مدح و مداحی، گریزان بوده و هرگز برای خوشایند این و آن، زبان به تملق و چاپلوسی نگشوده است. چنانچه در اشعار دیوان تأمل و غور شود، معلوم می‌گردد که همت والا و استغنای طبع شاعر آن، نمی‌گذاشته است که چون سایر گویندگان معاصر خودش، شانه همت به زیر بار منت این و آن برد[۱].

وی دوستدار صفا و خریدار حقیقت بوده، کالای محبت را به جان خرید و در دوستی، ثابت‌قدم و استوار بوده است:

بر آستان وفا سر نهاده خاک شدیمز خاکساری ما بود سربلندی ما

اما آنجا که می‌بیند دیگر صدق و صفا را بازاری و متاع دوستی و مردمی را خریداری نمانده و یاران دیرین، آیین دوستی را رها کرده، خود را مخاطب قرار داده و می‌گوید:

'آصفی دشمن جان تو رفیقان تواند|2=چون به میزان محبت، همه را سنجیدم}}

و یا:

چگونه آنچه ز یاران بی‌وفا دیدمز هرکه چشم وفا داشتم جفا دیدم
نهند روز فراغت قدم به دیده منچو روز تفرقه گردد کنند نادیدم
شدم به جرم وفا، خون‌فشان ز هر مژه‌ایکه من به چشم گنهکار خود چه‌ها دیدم
مگر نبود وفا روزگار را ز بدیز روزگار بتر بود هرکه را دیدم[۲]

یکی از ویژگی‌های شعر آصفی، توجه وی به زبان مردم، کلمات، اصطلاحات و امثال رایج در زبان گفتاری است که به‌عنوان نمونه، به چند مورد از آن، اشاره می‌شود:

  1. بلایی که رسد، چه اندک چه بسیار:
من به غرقاب غم و موج سرشکم بر اوجآب از سر که گذر کرد، چه صد نیزه چه یک
  1. آستین مالیدن، عزم به کاری کردن، همچنان‌ است دامن برزدن:
آسین مالیدن و دامن برزد آن بی‌باک و مستوای جان من که افتادم ز پا رفتم ز دست[۳]

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه، صفحه سی‌ونه - چهل
  2. ر.ک: همان، صفحه چهل
  3. ر.ک: آصف فکرت، محمد، ص98

منابع مقاله

  1. مقدمه کتاب.
  2. آصف فکرت، محمد، «ذکر برخی لغات و ترکیبات در شعر آصفی هروی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، فرهنگ مردم، سال سوم، دلو و حوت 1359- شماره 2.


وابسته‌ها