بوصیری، محمد بن سعید
شرفالدین محمد بن سعید بن حماد صنهاجی بوصیری (608-698ق)، شاعر و صوفی نامبردار مصری در سده هفتم هجری میباشد.
نام | بوصیری، محمد بن سعید |
---|---|
نامهای دیگر | بوصیری، ابو عبدالله محمد بن سعيد
بوصیری، شرفالدين ابو عبدالله محمد بن سعيد شرفالدين البوصیری محمد البوصیری |
نام پدر | سعید |
متولد | 608ق |
محل تولد | دلاص یا بهشیم، دو ناحیه از منطقه بهنسای مصر |
رحلت | / 698ق |
اساتید | ابوالعباس احمد مرسی |
برخی آثار | العمدة في إعراب البردة قصيدة البوصيري |
کد مؤلف | AUTHORCODE18234AUTHORCODE |
ولادت
وی در اول شوال 608ق، به دنیا آمد. زادگاهش را دلاص یا بهشیم، دو ناحیه از منطقه بهنسای مصر دانستهاند. چون پدر و مادرش اهل دلاص و بوصیر بودند، او نام ترکیبی «دَلاصیری» را برای خود برگزید، ولی به بوصیری شهرت یافت[۱].
تحصیلات
بوصیری در درسهای صوفی بزرگ، ابوالعباس احمد مرسی (متوفی 686ق) جانشین ابوالحسن شاذلی (متوفی 656ق) شرکت میکرد و در تشکیل سلسله شاذلیه نیز سهمی داشت. وی قصیده بلندی در 142 بیت در مدح ابوالعباس مرسی سرود و او را در وفات شیخ و مرادش ابوالحسن شاذلی تعزیت گفت[۲].
به گفته بروکلمان، او ده سال در بیتالمقدس زیست و سپس به مدینه رفت. سیزده سال نیز در مکه به تعلیم قرآن اشتغال داشت و در همان جا قصیده معروف «برده» را سرود. سپس به مصر بازگشت و شغل دیوانی برگزید و مباشرت و حسابداری شهر شرقیه، از توابع بلبیس، را عهدهدار گشت. از دوران تصدی او به این سمت، قصاید و اشعار فراوانی در دیوانش باقی مانده و قصیده طولانی و مشهور «نونیه» را نیز در شکایت از مستخدمان دولتی و مباشران حکومتی سروده است. او از 659 تا 663ق، این شغل را برعهده داشت، سپس به قاهره و اسکندریه رفت و مکتبخانهای برای تعلیم قرآن کریم باز کرد و به شعر و شاعری نیز پرداخت[۳].
در پارهای از منابع برای او کراماتی نیز نقل شده است. مسجدی نیز به نام بوصیری در شهر اسکندریه وجود دارد که سعید پاشا آن را تجدید بنا کرد و محل درس طالبان دانش قرار داد[۴].
هرچند بوصیری خطاطی ماهر، محدث، فقیه و قاری قرآن نیز بوده، ولی مقام شاعری و بهویژه سرودههایش در مدح پیامبر(ص) سبب شهرت وی شده است. اشعارش را به جهت نکویی، لطافت، انسجام و زیبایی الفاظ ستودهاند[۵].
بررسی دیوان اشعارش نشان میدهد که از جهت مادی در تنگنا بوده و خانوادهای پراولاد داشته و بهسختی روزگار میگذرانده است و به سبب جثه کوچک و جسم نحیفش، گاه مورد تمسخر و طعن دیگران واقع میشده است[۶].
سال وفات
بوصیری عمری دراز یافت؛ سال درگذشت او را از 694 تا 697ق، در قاهره یا اسکندریه ذکر کردهاند. او را در پایین گورستان مقطم و نزدیک قبر امام شافعی به خاک سپردند[۷].
آثار
یکی از عمدهترین موضوعات شعر بوصیری، مدح نبوی است. مشهورترین قصیده او در مدح پیامبر اکرم «الكواكب الدرية في مدح خير البرية» معروف به «برده» است که شهرت او را جهانی کرده است. این قصیده در میان مردم جایگاه خاصی یافت تا بدانجا که برای خواندن آن مجالس مخصوصی ترتیب میدادند و آن را با آداب ویژهای میخواندند و حتی برای آن به آثار خاص نیز معتقد بودند؛ بهعلاوه این قصیده آموزگار ادب، اخلاق و تاریخ است و مردم را با بخشهایی از سیره نبوی آشنا میسازد؛ ازاینرو در بسیاری از کشورها، متن درسی است. قصیده برده در پیدایش قصاید «بدیعیه» نیز مؤثر بوده و به زبانهای گوناگون ترجمه و شرح شده است و بسیاری از شاعران نیز از این قصیده استقبال کرده و مضامین آن را در شعر خود گنجاندهاند. علاوه بر اهل سنت، ادیبان شیعه نیز این قصیده را شرح و از آن استقبال کردهاند[۸].
دیگر قصیده معروف بوصیری در مدح پیامبر(ص)، «همزیه»ای است به نام «القصيدة الهمزية في المدائح النبوية» یا «أم القری في مدح خير الوری» که شاعران از آن استقبال کردهاند. شروح متعددی نیز بر آن نگاشته شده که مشهورترین آنها شرح احمد بن حجر هیتمی (متوفی 974ق) با نام «المنح المكية في شرح الهمزية» است[۹].
بوصیری قصیده «لامیه»ای نیز به نام «ذخر المعاد» در وزن «بانت سعاد» سروده که بهطور جداگانه و با شروح متعدد به چاپ رسیده است[۱۰].
قصیده دیگر او «رائیه»ای است با عنوان «القصيدة المضرية في الصلاة علی خير البرية» که بارها چاپ و شرح شده است و از مشهورترین شرحهای آن شرح عبدالغنی نابلسی (متوفی 1143ق)، چاپ قاهره، است[۱۱].
از دیگر قصاید وی میمیه «القصيدة المحمدية» است که تمام مصراعهای آن با نام مبارک محمد(ع) آغاز میشود[۱۲].
علاوه بر مدایح نبوی، مدح اهلبیت(ع) نیز از موضوعاتی است که در دیوان بوصیری فراوان آمده است[۱۳].
از دیگر قصاید مشهور وی لامیه «المخرج و المردود علی النصاری و اليهود» است که با تعلیقات خود بوصیری به نثری مرسل و بیتکلف در دیوان وی درج شده است و مطالعات فراوان او را در تورات و انجیل نشان میدهد. این قصیده و تعلیقات آن جداگانه چندین بار به چاپ رسیده است. این قصیده را شیخ عثمان موصلی بهصورت مخمس درآورده که با عنوان «الهدية الحميدية» در مصر به چاپ رسیده است[۱۴].
در برخی منابع قصیده خمریهای بدو نسبت داده و شرحهای آن را نیز نام بردهاند، ولی در دیوان وی این قصیده وجود ندارد و احتمالاً این قصیده، همان «خمریه» ابن فارض مصری (متوفی 632ق) است[۱۵].
از دیگر موضوعهای دیوان بوصیری تصوف و عرفان، مدح، تغزل، هجا، شکایت از روزگار و طنز است[۱۶].
از معدود کسانی که شاعر برای آنان مرثیه سروده، بهاءالدین بن حنای وزیر (متوفی 677ق) است[۱۷].