بنمایههای ایرانی در فلسفه سیاسی فارابی
بنمایههای ایرانی در فلسفه سیاسی فارابی تألیف سید حمید روشان، در کتاب حاضر نویسنده از دو مقولۀ مهم بحث میکند؛ اولین مقوله، بررسی اندیشۀ ایرانی در خلال توسعۀ تمدن و شهرنشینی ایران باستان و مقولۀ دوم بررسی اندیشههای فیلسوف معروف ایرانی یعنی ابونصر فارابی (259 ـ 359 ق) در ارتباط با مقولۀ اول است.
بنمایههای ایرانی در فلسفه سیاسی فارابی | |
---|---|
پدیدآوران | روشان، سید حمید (نویسنده) |
ناشر | نگاه معاصر |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1403 |
شابک | 5ـ426ـ290ـ622ـ978 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب از چهار فصل تشکیل شده است و در پایان نتیجهگیری و منابع آمده است.
گزارش کتاب
سابقۀ نظریهپردازی در مورد سیاست و حکمرانی به اندازۀ کل تاریخ زندگی بشر است. از یونان و مصر باستان تا چین کهن ما با متفکران و اندیشمندانی مواجه هستیم که به تبیین و شرح شیوههای مختلف حکمرانی پرداختهاند. در این میان فلسفه از جایگاه پراهمیتی برخوردار است؛ چراکه پرداختن به نظریههای سیاسی بدون داشتن یک بنیان فلسفی بسیار دشوار خواهد بود. بر این اساس اغلب پایهگذاران و پدران اندیشههای سیاسی، فلاسفه بودهاند.
در کتاب حاضر نویسنده از دو مقولۀ مهم بحث میکند؛ اولین مقوله، بررسی اندیشۀ ایرانی در خلال توسعۀ تمدن و شهرنشینی ایران باستان و مقولۀ دوم بررسی اندیشههای فیلسوف معروف ایرانی یعنی ابونصر فارابی (259 ـ 359 ق) در ارتباط با مقولۀ اول است. نویسنده کوشیده است ریشههای ایرانی فلسفۀ سیاسی فارابی را بر اساس بستر و بافت ایرانی جستجو کند؛ در این میان از هستیشناسی و سپس انسانشناسی ایرانی سخن رفته است؛ طبقات انسانی را در کنار طبقات هستی مورد بررسی قرار داده و سپس بحث قدرت به عنوان هدیهای الهی و آسمانی را در دو مقولۀ فرۀ ایزدی و پیوند دین و سیاست مورد بررسی قرار گرفته است.
فصل کلیات شامل یک پرسش و فرضیههای فرعی به این شرح است؛ پرسش این است: آیا اندیشۀ سیاسی فارابی میتواند ریشههایی در جهانبینی ایران باستان داشته باشد؟ برخی پاسخهای احتمالی دراینباره را میتوان چنین برشمرد: اندیشۀ ایرانی تمایل زیادی به آرمانشهرگرایی سیاسی و نوعی الهیات سیاسی اینجهانی داشته و فارابی نیز بر این سنت رفته است. تفکر ایرانی با یونان باستان و میراثخواران آن تبادلات فرهنگی قابل توجهی داشته است.
در فصل دوم از منظرهای مختلفی به بررسی بنمایههای سیاسی در ایران باستان پرداخته شده است. مقولههایی چون جهانشناسی، جامعهشناختی، سیاست، پیوند قدرت سیاسی و مذهبی و ... در این فصل مورد بررسی قرار گرفتهاند.
فصل سوم به تأثیرات تفکر ایرانی روی جهانبینیهای پس از خود میپردازد. در بخش نخست این فصل از تعامل با جهان یونانی سخن به میان آمده است و در مورد اینکه یونانیان باستان توجه خاصی به جهانشناسی شرقی داشتهاند. به شکل قابل توجهی فلسفۀ یونانی دربردارندۀ انبوهی از متون درخصوص جهانشناسی، انسانشناسی و فلسفۀ سیاسی خود نیز میباشد. هراکلیتوس، فیثاغورث، سقراط، افلاطون، ارسطو و ... در شناخت اندیشههای ایرانی تلاش بسیاری کردهاند و مرکز علمی اسکندریه نقطۀ تلاقی و هماندیشی جهان ایرانی و جهان هلنی مسیحی بوده است.
فصل چهارم ابتدا به شرححال و اوضاع سیاسی ـ اجتماعی فارابی میاندازد. زمانهای پرآشوب هم از نظر سیاسی و هم از نظر فرهنگی و فلسفی. وی که در سرزمینهای تحت سلطۀ جهانی ایرانی رشد یافته بود، برای کشف آنچه با عنوان فلسفۀ یونانی شناخته میشد، بغداد و دمشق و مصر را زیر پا گذاشت. وی گرایشهای نوافلاطونی از فلسفۀ یونان را در سازگاری بیشتری با اندیشههای اسلامی و ایرانی خود یافت و بدین ترتیب فلوطین را مورد توجه خاصی قرار داد؛ زیرا وی درصدد طراحی آرمان شهری بود که شهریاری، نمونۀ آرمانی شیعی و سامی حاکم در آن بود. مبانی فلسفۀ سیاسی فارابی از شناخت کیهان و هستی آغاز میشود و در امتداد این شناخت، طبقات اجتماعی مورد توجه قرار میگیرد و ستونهای اصلی آرمانشهر وی ریخته میشود. فارابی میتوانست اندیشۀ ایرانی را از طریق جهان پس از تسلط اسلام نیز دریافت کرده باشد. وی پس از پالایش به هماهنگکردن تفکر ایرانی با ایدههای اسلامی ـ سامی و یونانی ـ نوافلاطونی پرداخته است.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات