الموسوعه الفقهية الميسرة و يليها الملحق الأصول
الموسوعة الفقهية الميسّرة و يليها الملحق الاصولى تأليف شيخ محمدعلى انصارى به زبان عربى است. اين كتاب بدينجهت كه نخستين دايرةالمعارف در فقاهت شيعى است حائز اهيمت است. اين اثر به عنوان كتاب برگزيده سال انتخاب شده است.
الموسوعه الفقهیه المیسره و یلیها الملحق الاصول | |
---|---|
پدیدآوران | انصاری، محمد علی (خلیفه شوشتری) (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | تراجم الفقهاء و الاصولیین الملحق الاصولی |
ناشر | مجمع الفكر الإسلامي |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1424 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 978-964-5662-97-2 |
موضوع | اصول فقه - دایرةالمعارفها
فقه - دایرةالمعارفها فقیهان - سرگذشتنامه و کتابشناسی |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 14 |
کد کنگره | BP 147/2 /الف8م8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
نویسنده در ابتداى اثر ضمن يك مقدمه مفصل به تبيين شريعت اسلام و قواعد فقهى آن و سپس به مطالعه مذهب اهلبيت(ع) و تاريخ فقه و اصول در اماميه پرداخته است. متن كتاب در هشت مجلد تنظيم شده كه تنها بخش اصطلاحات اصولى در انتهاى مجلد هشتم ذكر شده است. شيوه نگارش فرهنگنامه بدين ترتيب است كه هر اصطلاح فقهى يا اصولى ابتدا به لحاظ لغت و اصطلاح معنا و سپس احكام مربوط به آن ذكرشده است.
گزارش محتوا
از آنجا كه علم فقه پهنهاى وسيع دارد و مسائل آن بسيار متنوع است، اجراى شيوه دايرهالمعارف در آن به منظور عرضه آن به نسل امروز و جهان معاصر بسيار ضرورى مىنمود. با درك اين ضرورت، مراكز پژوهشى اهلسنت دو دايرهالمعارف بزرگ فقهى, يعنى دايرةالمعارف فقهى معروف به جمال عبدالناصر و دايرهالمعارف فقهى كويتى را، انتشار دادند كه حركت مهم و قابل توجهى در کیفیت تدوين فقه اسلامى بود.
در فقه شيعى اين آرزو برآورده نشده بود تا اينكه پس از انقلاب اسلامى و تشكيل حكومت اسلامى برمبناى فقه شيعه، اين ضرورت بيشتر و بيشتر جلوه كرد.
«الموسوعه الفقهيه الميسره» به قلم محمدعلى انصارى نخستين دايرةالمعارف در فقاهت شيعى است و گامى ارزنده در اين باره كه جلد اوّل آن به زيور تبع آراسته شده و به خانواده دايرةالمعارفها پيوسته است.
اثر حاضر نسبت به ديگر دائرةالمعارفهایى كه اهل سنت نوشته است برترى دارد كه در ادامه با دو دائره-المعارف مذكور مقايسه مىگردد.
برخى ويژگىهاى اين دائرةالمعارف ارزشمند به شرح ذيل است:
- استقلال در شيوه و عمل: مؤلف در كار خود روش ويژهاى دارد و شيوه آن با دو دايرهالمعارف جمال عبدالناصر و كويتى متفاوت و نسبت به آنها ممتاز است.
- تفاوت آن با دايرةالمعارف جمال عبدالناصر كاملاً واضح است، از آن رو به اشارتى در اين باره اكتفا مىكنيم: براى نمونه در عنوان (حرف الف كه پس از آن همزه يا باء باشد) عناوين (آبد)، (آسن)، (آفة)، (ابانة)، (ابكم)، در دايرةالمعارف جمال عبدالناصر آمده است كه هيچ يك از آنها در الموسوعه الميسره وجود ندارد. در همين بخش نویسنده، عناوين (آباء)، (آجام)، (آجر)، (آفاق)، (آفاقى)، (آداب)، (آمين)، (ابضاع)، (ابوان) را به بحث گذاشته، حال آنكه دايرةالمعارف جمال عبدالناصر به آنها اشارتى هم ندارد. به لحاظ محتوا و زير عناوين مشترك نيز تفاوت فاحشى ميان اين دو وجود دارد و اصولاً موسوعه جمال عبدالناصر اشكالات و كمبودهاى فراوانى دارد كه بررسى آن خود پژوهش مستقلى مى طلبد.
- يكى از اشكالات دايرةالمعارف كويتى، تكثير بىدليل عناوين است، گويا متصديان آن در پى زياد كردن عناوين و شمارههاى آن بودهاند و گاه شمارى از عناوين كلامى و غيرفقهى را نيز بر آن افزودهاند. براى نمونه در بحث از «بدعت» كه بايد از احكام فقهى آن بحث شود، بحث مفصّلى پيرامون «دواعى البدعه» شده است و هفت مطلب در زير همين عنوان مورد بحث قرار گرفته كه عبارتند از: الجهل بوسايل المقاصد، الجهل بالمقاصد، الجهل بالسنه، تحسين الظن بالعقل، اتباع المتشابه، اتباع الهوى، مداخل هذه الاهواء.
- پرواضح است كه هيچ كدام از اين مطالب تحقيق و بحث فقهى نمىطلبد و از قلمرو آن بدور است. همچنين در بحث و بررسى عناوين توبه مطلب را مورد بررسى قرار داده كه شش مورد آن به طور مسلم فقهى نيست؛ آن موارد عبارتند از: التوبه من بعض الذنوب، عدم العودِ من الذنب، اقسام التوبه، توبه النصوح، من تقبل توبتهم و من لاتقبل.عمده مباحث يادشده جنبه كلامى و برخى از آنها بُعد اخلاقى دارند و اگر بُعد فقهى آن ملحوظ باشد، بسيار كمرنگ و ناچيز است.
- در اينجا مناسب است به نكتهاى ديگر از موسوعه فقهى كويتى اشاره كنيم، متصديان اين موسوعه زيرعنوانهاى هر موضوع اصلى را شمارهگذارى كردهاند و گويى تمايل داشتهاند رقم شمارهها هرچه بيشتر بالا رود. از اين رو گاه بىدليل شمارهها را افزوده و ارقام را بالا بردهاند. براى نمونه در بحث از «إبراء» به يك مطلب كلى اشارتى كوتاه در حدود دو سطر كرده و آن را سىونهمين بحث خود قرار دادهاند. آن مطلب كلى اين است كه ابراء گاه از «كلّى في الذمه أو ابراء عنالدين» است و گاه از «مال معين خارجى». آنگاه بحث از هريك از اين دو عنوان را مجدداً شماره گذارى كرده، «ابراء عنالدين» را در حدود سه سطر به بحث گذاشتهاند و آن را چهلمين بحث خود قرار داده و آنگاه ابراء از مال مشخص و معين را چهل و يكمين بحث خود شمردهاند. پيداست كه اين شمارهگذارى اضافى است و لازم بود تنها عنوان اصلى را شمارهگذارى مىكرد.
- همين روش در شمارهگذارى عنوان كلى «التعليق والتقييد والاضافة في الابراء» و زير عنوانهایش تكرار شده است. در بحث و بررسى «ابراء» بيش از چهل عنوان را به بحث گذاشتهاند كه برخى از آنها محصلى ندارد. همچنين برخى از موضوعاتى كه بدانها اشارت رفت مانند: ابوان، ابهام و... ارزش و جنبه فقهى ندارد و يا طرح آن اصولاً بىثمر است.
- به لحاظ زيرعنوانها و اصطلاحات فرعى نيز تفاوت فاحشى ميان اين دو وجود دارد. نمونه را در بحث از «ابل» دايرةالمعارف فقهى كويتى تنها به مظانّ بحث اشاره نموده و درصدد توضيح حكمى برنيامده است. اما الموسوعهالميسره دوازده موضوع را زير همين عنوان بررسى مىكند و احكام آنها را توضيح مىدهد. در بيان احكام «ابن» دايرةالمعارف فقهى كويتى يازده اصطلاح و عنوان فرعى را به بحث مىگذارد كه هشت مورد آن در كتاب نيامده است و متقابلاً دو مورد بدانها اضافه شده است.
- از ديگر ويژگىهاى اين دايرةالمعارف سازماندهى دقيق و درست عناوين است كه به لحاظ توالى صحيح اصطلاحات و ترتيب درست آنها، دقت فراوانى شده است و در مقام مقايسه با دو دايرهالمعارف فقهى ديگر از اين جهت ممتاز است. براى نمونه در بحث از «ابراء» در آغاز به تعريف لغوى و اصطلاحى آن مىپردازد و تعريف اصطلاحى را بر اين نكته متوقف مىداند كه آيا ابراء عقد است يا ايقاع؟ در اينجا به طور مشروح نظريه فقيهان شيعه را نقل كرده و پس از روشن شدن معنا و حقيقت ابراء احكام تكليفى و وضعى آن را بررسى مىكند، آنگاه اركان چهارگانه ابراء را به بحث مىگذارد و در ذيل هر ركن موضوعات متفرع بر آن را توضيح میدهد. سپس عناوين مختلفى را مورد بررسى قرار مىدهد.
- محققان در مسائل فقهى بخوبى مىدانند كه تنظيم فنّى عناوين و موضوعاتى مانند ابراء كه در فقه شيعه تنها در باب «هبات» به تَبَع بدان اشارت رفته است، بسيار دشوار مىنمايد و توضيح آنها دشوارتر. با اين وجود كتاب از عهده هر دو امر برآمده است.
- لازم به يادآورى است كه عناوين به صورت جمع و مفرد، به شكل جالبى گزينش شده است. پيداست كه مؤلف، كثرت و غلبه استعمال آن را در روايات و آثار فقهى ملاك انتخاب عناوين مىداند.
- جامعيت: از ديگر ويژگىهاى اين دايرةالمعارف جامعيت آن است. افزون بر طرح و تيين احكام فقهى، قواعد فقهى و موضوعات اصولى را نيز دربر دارد؛ توضيح اينكه قواعد فقهيه در ضمن عناوين فقهى به بحث گذاشته شده است و اصطلاحات اصولى با نام «الملحق الاصولى» بخش دوّم از جلد نخست را تشكيل میدهد.
در بخش اصول، عناوين از «آيات» آغاز و به «اخباریون» ختم شده است.
در اين بخش نيز به لحاظ ترتيب فنى موضوعات دقت در انتخاب زيرعنوانها، كيفيّت طرح مطالب و نقل نظريات اصولى فقها، براى پژوهندگان دانش اصول بسى ارزنده است.
در اين بخش عمدتاًً آراى شيخ انصارى، آخوند خراسانى، محقق اصفهانى، آقاضياء عراقى و نائينى و از معاصران، نظر مرحوم حكيم، خوئى، امام خمينى(ره) و شهيد صدر، نقل شده است.
در پايان كتاب نيز گزارشى كوتاه از زندگى آن دسته از اَعلامى كه نامشان در كتاب آمده است، آورده شده است.
آغاز دايرةالمعارف مقدمهاى دراز دارد كه در آن، نياز به قانونگذارى و فقه، امتيازات قوانين اسلامى، شيوه اهلبيت(ع) و برجستگىهاى آن، فشردهاى از تاريخ فقه و اصول، روش مؤلف در دايرةالمعارف، انگيزههاى وى از تأليف اين اثر و ويژگىهاى آن به تفصيل بيان شده است.
مؤلف در مقدمه، درباره تاريخ آغاز كار و انگيزه تأليف اين اثر، چنين مى نگارد: «پس از احساس نياز شديد به وجود دايرهالمعارف فقه و اصول شيعى به دليل غربت، مهجوريت و مظلوميت آن در مجامع علمى جهانى، از ده سال پيش (1405ق) كار دايرةالمعارف را از اصول فقه آغاز كردم؛ طرحهاى گوناگون را اجرا و با مشورت استادان آنها را تعويض يا تكميل نمودم. پژوهش پيرامون عناوين و اصطلاحات اصولى اين انديشه را به وجود آورد كه همين روش را در مورد فقه نيز اجرا كنم. از اينرو نخست پنج هزار اصطلاح فقهى را گردآوردم و به طور فشرده آنها را توضيح دادم. در اين ميان شمار اصطلاحات رو به افزايش بود تا اينكه به سال 1409ق قرارداد نوشتن دايرةالمعارف را با مجمع انديشه اسلامى امضا نمودم».
چاپ اين دايرهالمعارف با اينكه به گونهاى چشمنواز است، امّا كاستىهایى نيز دارد كه دقت بيشتر دست اندركاران را مى طلبد؛ از آن جمله اينكه در اندازه حاشيههاى سفيد اطراف هر صفحه و فاصلههاى ميان ستونها و ميان عناوين، زيادهروى شده است كه خود موجب افزايش حجم دايرةالمعارف گرديده است. بهتر بود - مانند ساير دايرةالمعارفها - در اين موارد صرفهجويى بيشترى به عمل مى آمد و مطالب زيادترى در هر صفحه آورده میشد تا انبوه اصطلاحات و توضيحات دايرةالمعارف سبب ضخامت و حجيم بودن هر جلد و كثرت جلدها نشود.
دوم آنكه عنوان اصلى هر بحث مىبايست بالاى هر صفحه آورده مىشد تا خواننده به آسانى به هنگام ورق زدن آن به مطلب دلخواه خود دست يابد.
سوم آنكه چاپ مستقلّ «الملحق الاصول» مناسبتر مىنمايد، زيرا در شكل موجود اگر كسى بخواهد تنها از عناوين فقهى آن استفاده كند، بايد ملحق اصولى را نيز تحمل كند. عكس مطلب نيز صادق است.
چهارم آنكه بهتر بود براى بخش تراجم نيز فهرستى ولو اجمالى آورده مىشد.
وضعيت كتاب
در پاورقى كتاب آدرس مراجع آمده است. در انتهاى اثر فهرست تراجم فقها و اصولیين و فهرست منابع ذكر شده است.
منابع مقاله
- مقدمه و متن كتاب
- مقاله نخستين دائرهالمعارف فقه شيعى، سيد على حسینى، مجله پژوهشهاى قرآنى، سال پانزدهم، شماره 59، پائيز و زمستان 1388