الرجعة (احسائی)
الرجعة، بحوث مفصلة حول قيام الإمام المهدي(ع) و رجعة محمد و آله(ع)، تألیف بنیانگذار مکتب شیخیه، شیخ احمد بن زینالدین احسائی (متوفی 1241ق)، کتابی است پیرامون رجعت که توسط مجتبی اسماعیل، راضی احسائی و مؤسسه فکر اوحد، مورد تحقیق قرار گرفته و منتشر شده است.
الرجعة (احسائی) | |
---|---|
پدیدآوران | احسائی، احمد بن زینالدین (نویسنده)
اسماعيل، مجتبي (مصحح) احسائي، راضي (مصحح) |
عنوانهای دیگر | بحوث مفصلة حول قيام الإمام المهدي عليهالسلام و رجعة النبي محمد و آله عليهمالسلام |
ناشر | مؤسسة الفکر الاوحد |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
سال نشر | 2006م , 1427ق |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /الف3ر3 222/4 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شیخ احمد احسائی در این اثر سعی نموده به بررسی تفصیلی رجعت در مذهب شیعه بپردازد و ابعاد گوناگون آن را تحلیل نماید.
انگیزه نگارش
این اثر به فرمان محمدعلی شاه قاجار نوشته شده است[۱].
رجعت از عقاید اختصاصی شیعه میباشد که مطرح شدن آن به دلیل وجود روایات متواتر در این زمینه است. این باور از چنان اهمیتی برخوردار است که در روایتی، امام باقر سه زمان ظهور امام عصر، قیامت و رجعت را ایامالله یاد فرموده است[۲].
ساختار
کتاب از مقدمه ناشر، زندگینامه مؤلف، مقدمه نویسنده، نه اشکال مطرحشده درباره رجعت و پاسخ آنها، بیستونه فصل، خاتمه و تتمه تشکیل شده است.
گزارش محتوا
موضوع رجعت یکی از امور غیبی است و ادله آن عبارت است از: روایات صحیح معصومین(ع)، اجماع علمای شیعه و آیاتی از قرآن. علمای شیعه، با اتکا به این ادله، بر رجحان و صحت اعتقاد به آن استدلال کردهاند.
آز آیات قرآن میتوان به آیه هشتادوسه سوره نمل اشاره کرد؛ آنجا که خداوند میفرماید:و يوم نحشر من كل أمة فوجا ممن يكذب بآياتنا فهم يوزعون. در این آیه شریفه خداوند تصریح میکند که گروهی از تکذیبکنندگان را محشور میکند؛ درصورتیکه در قیامت با توجه به آیات قرآن تمام انسانها برانگیخته میشوند[۳].
علاوه بر این، امکان وقوعی رجعت را میتوان از آیات دیگری استفاده کرد؛ آیاتی که به زنده شدن قوم موسی، زنده شدن عزیر و... تصریح میکنند[۴].
نویسنده میگوید: رجعت، سری از اسرار خداوند است که به معنای بازگشت ائمه(ع) و شیعیان و دشمنان آنان به دنیاست. مقصود، کسانی از این دو گروه است که دارای ایمان محض یا کفر محض بودهاند. گروه دوم، میبایست در این دنیا عذاب دامنگیر آنان نشده باشد؛ وگرنه در روز رجعت برنمیگردند[۵].
اهل سنت رجعت را انکار میکنند و این عقیده شیعیان را برگرفته از جاهلیت میدانند که از بدعت و هواپرستی نشئت گرفته است[۶].
بر این عقیده، اشکالاتی وارد شده که نویسنده به نه شبهه و اشکال اشاره میکند.
اولین اشکال را مؤلف چنین تبیین کرده: با توجه به اینکه این دنیا دار تکلیف است و انسان تا زمانی که در این دنیاست مکلف است و وقتیکه از دنیا رفت، دیگر تکلیفی برعهده او نیست. حال وقتی دوباره به این دنیا بازمیگردد، شک میشود که آیا باز مکلف است یا خیر؟ که اصل برائت جاری میشود و تکلیف از او ساقط خواهد بود؛ پس چگونه است که شما میگویید: اشخاصی همچون ائمه(ع) که برمیگردند، آمدهاند که دین را اقامه کنند، جهاد در راه خدا انجام دهند و زمین را پر از عدل و داد کنند و...[۷].
از نظر احسائی، ملاک ثبوت تکلیف دنیوی در رجعت نیز موجود میباشد. به دلیل متغیر بودن و تضاد و تزاحم موجودات در دنیا، انسان دارای اختیار است، تا اینکه بهواسطه آن میان امور خیر یا شر، یکی را انتخاب نماید. رجعتکنندگان نیز دوباره به دنیا و دار تکلیف بازمیگردند و به این دلیل تکلیف دوباره شامل آنان نیز میگردد. بدینجهت منقطع شدن تکلیف از رجعتکنندگان به دلیل مرگ و قطع تعلق از دنیا، با تکلیف دوباره آنان ناسازگاری ندارد؛ زیراکه ممکن است انقطاع تکلیف آنان در زمان محدود و اندک باشد. مهمتر اینکه خداوند به رجوع دوباره آنها عالم است و چنین امری در لوح محفوظ مکتوب است؛ درنتیجه رجعت محل تکلیف است نه پاداش یا عقوبت[۸].
اشکال دوم بر تناسخ استوار است؛ به این صورت که انسان بعد از اینکه وفات یافت و بهصورت خاک درآمد، در صورت بازگشت به این دنیا باید با بدن دیگری برگردد و این همان تناسخ است...[۹].
ایشان در ضمن پاسخ به اشکال دوم میگوید: قول به تناسخ در صورتی پیش میآید که ارواح به غیر اجساد خودشان برگردند...[۱۰].
مسئلهای که احسائی در این قسمت با آن مواجه میشود، حسابرسی امام حسین، به حساب انسانها در رجعت با اذن پیامبر و سپس خداوند است: «إِنَ الَّذِي یلِي حِسَابَ النَّاسِ قَبْلَ يوْمِ الْقِيامَةِ [در زمان رجعت] الْحُسَينُ بْنُ عَلِي، فَأَمَّا يوْم الْقيامَةِ فَإِنَّمَا هُوَ بَعْثٌ إِلَى الْجَنَّةِ أَوْ بَعْثٌ إِلَى النَّارِ»، که این مطلب در تناقض با پاداش و جزا دادن در قیامت میباشد؛ زیراکه طبق این حدیث، حسابرسی در رجعت بوده و قیامت صرفاً ورود به بهشت یا دوزخ است؛ به بیان دیگر، درصورتیکه برخی از انسانها در رجعت حسابرسی، ولذا پاداش یا عقاب داده شوند، مکلف بودن آنها در رجعت بیمعنی است[۱۱].
احسائی در پاسخ بیان میدارد که پاداش و جزا دادن به دلیل داشتن اسباب و علّتهای گوناگون، زمانهای مختلفی نیز دارد که شامل دنیا، برزخ و آخرت میگردد. این روایت بیانگر وجود حسابرسی در رجعت، ولذا در دنیا میباشد. ازاینجهت حسابرسی در دنیا یا رجعت، تناقضی با حسابرسی در آخرت یا قیامت ندارد[۱۲].
انکار رجعت و کفر: احسائی در پاسخ به این مسئله و تبیین رابطه اعتقاد به رجعت با اسلام بیان میدارد که رجعت از شرایط اسلام نیست، بهگونهای که عدم اعتقاد به آن منجر به خروج از دایره اسلام و کفر گردد، بلکه رجعت جزء کمال ایمان است و آنچه از کمالات ایمان است، از شرایط ضروری اسلام به حساب نمیآید و در برخی مواقع ذکر نمودن آن صحیح نمیباشد؛ زیراکه ممکن است عقل و فهم انسانهای عادی توانایی ادراک آن را نداشته باشد. بدینجهت، رجعت از اسرار خداوندی و کاملکننده ایمان میباشد[۱۳].
قیام مهدی موعود و رجعت امامان دیگر جهت برپایی عدالت و قسط و مبارزه با ظلم و جور، سبب جبری گشتن افعال انسانها نمیگردد، بهگونهای که مجبور به انجام طاعات و ترک معاصی گردند. همان گونه که بعثت پیامبر و مبارزه او با مشرکان و جهاد نمودن با آنان، سبب سلب اختیار مؤمنین در پذیرش ایمان و اختیاری نبودن عدم پذیرش اسلام از سوی کافران نگشت[۱۴].
نشانههایی که برای رجعت در روایت حذیفة بن یمان ذکر شده، با توجه به مرسل بودن روایت و عدم اعتماد به منبع روایت، یعنی کتاب «جامع الأخبار» که نویسنده آن جعفر بن محمد دوسی است، موردپذیرش نیست[۱۵].
نویسنده فصل سوم را به علائم و نشانههای قیام قائم اختصاص داده است. ایشان با توجه به روایتی از پیامبر(ص) به ده نشانه این واقعه اشاره میکند که متن روایت چنین است: ده نشانه است که قبل از قیامت، حتما ظاهر میشود: سفیانی، دجال، دخان، دابه، قیام حضرت مهدی(ع)، طلوع آفتاب از مغرب، نزول عیسی، زلزله فروبرندهای در مشرق و زلزلهای همانند آن در جزیرةالعرب و آتشی که از اعماق عدن برمیخیزد و مردم را بهسوی محشر میراند.
روایتی نیز از امام صادق(ع) نقل میکند که میفرماید: پیش از ظهور حضرت مهدی(ع)، دو نوع مرگ رخ خواهد داد: مرگ سرخ و مرگ سفید. مرگ سرخ، مرگ با شمشیر است و مرگ سفید، مرگ با طاعون. این دو مرگ مردم را فراخواهد گرفت، تا اینکه از هر هفت نفر، پنج نفر از میان بروند[۱۶]. روایات دیگری را نیز نقل میکند و به توضیح آنها میپردازد.
نویسنده، زمان و مکان خروج دجال و سفیانی را در ذیل مطالب همین فصل[۱۷] و نشانههای سفیانی را در فصل بعدی[۱۸] و آنگاه در طی یک فصل بعضی از حالات دجال[۱۹] را نوشته است.
برخی از نشانههای خروج قائم را میتوان ماه و خورشیدگرفتگی[۲۰]، صیحه آسمانی و قتل نفس زکیه[۲۱] دانست که نویسنده هرکدام را در یک فصل بهصورت مفصل توضیح داده است.
مؤلف، کیفیت خروج حضرت مهدی(عج)، سیره و برخی از ویژگیهای آن حضرت، احوال و تعداد اصحابش را طی ده فصل[۲۲] بیان نموده و سپس از حضرت عیسی و اقتدای او در نماز به امام زمان(عج)، سخن به میان آورده است[۲۳].
در ادامه فصول کتاب، به محل و مدت حکومت مهدی(ع) و اطلاعرسانی جهانی از قیام آن حضرت اشاره شده و در انتها از رجعت امام حسین(ع) و به دنبال آن رجعت امیرالمؤمنین(ع) و پیامبر(ص) سخن به میان آمده است.
در خاتمه به کشته شدن ابلیس توسط امام زمان[۲۴] و در تتمه به نعمتهای فراوان در دولت ائمه(ع)[۲۵] اشاره شده است.
وضعیت کتاب
فهارس فنی و فهرست محتویات در انتهای کتاب آمده است. مستندات مطالب کتاب در پاورقیها آمده است.
پانویس
- ↑ ر.ک: مقدمه نویسنده، ص23-24
- ↑ ر.ک: صیدی، محمود؛ جعفری، رسولمحمد، ص152
- ↑ ر.ک: مقدمه، ص7-8
- ↑ ر.ک: همان، ص9-12
- ↑ ر.ک: مقدمه نویسنده، ص25
- ↑ ر.ک: همان، ص28-29
- ↑ ر.ک: همان، ص30
- ↑ ر.ک: همان، ص33؛ صیدی، محمود؛ جعفری، رسولمحمد، ص156
- ↑ ر.ک: همان، ص30-31
- ↑ ر.ک: همان، ص35
- ↑ ر.ک: همان، ص34؛ صیدی، محمود؛ جعفری، رسول محمد، ص157
- ↑ ر.ک: همان؛ همان
- ↑ ر.ک: همان، ص38؛ همان، ص153
- ↑ ر.ک: همان، ص54؛ همان، ص158
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص64-65
- ↑ همان، ص71-72
- ↑ ر.ک: همان، ص79
- ↑ ر.ک: همان، ص81
- ↑ ر.ک: همان، ص89
- ↑ ر.ک: همان، ص105
- ↑ ر.ک: همان، ص109
- ↑ ر.ک: همان، ص133-210
- ↑ ر.ک: همان، ص211
- ↑ ر.ک: همان، ص351
- ↑ ر.ک: همان، ص359