الدرة التاجیة علی الأسئلة الناجیة
الدرة التاجية علی الأسئلة الناجية، نوشته ادیب، مورّخ، مفسّر، فقیه و نویسنده فعال شافعی قرن نهم و دهم قمری، جلالالدین عبدالرحمن سیوطی (849-911ق)، به بررسی چند روایت در موضوعات گوناگون اعتقادی، اخلاقی، فقهی و... میپردازد و تأکید بیشتر نویسنده بر جنبه سندی است و کمتر وارد بحث از معانی آن میشود. برخی از روایات نقلشده در این اثر، (مانند فضائل خلفای سهگانه)، جای نقد و تحلیل دارد، ولی در معرفی اجمالی حاضر نمیگنجد.
الدرة التاجیة علی الأسئلة الناجیة | |
---|---|
پدیدآوران | سیوطی، عبدالرحمن بن ابیبکر (نويسنده) لحام، سعید محمد (محقق و شارح) |
ناشر | عالم الکتب |
مکان نشر | لبنان - بیروت |
سال نشر | 1417ق - 1996م |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
هدف و روش
- جلالالدین سیوطی نوشته است: این روایات را از دمشق، از سوی محدث آن دیار، برهانالدین ناجی، همراه با نامهای دریافت کردم که در آن، نگارنده بیان کرده که شخصی روایاتی را در کتابی ذکر کرده که باطل است و درخواست کرده که مطلبی بنویسم و اظهار نظر کنم. به نظر من بسیاری از آن روایات، همان گونه که او گفته، باطل است و البته برخی از آنها، در منابع وارد شده است و بعضی از آنها مقبول است و برخی از آنها، باید توضیح داده شود[۱].
- محقق کتاب، سعید محمد لحام، در این اثر نیز همانند کتاب دیگر نویسنده، الدر المنظم في الاسم الأعظم و القول المشرق في تحريم الاشتغال بالمنطق، متأسفانه به افزودن پاورقی توضیحی و ارجاعی، بسنده کرده و هیچ مقدمهای بر اثر حاضر ننوشته و چگونگیهای نگارش و تصحیح و نشر این دو رساله را توضیح نداده است.
ساختار و محتوا
- این کتاب مختصر، چینش ویژهای ندارد و تقسیم به بخش و فصل و... نشده است. نویسنده در مقام پاسخگویی به پرسشگر مذکور، متن و سند 40 روایت را ذکر کرده و گاه درباره ارزش سندی برخی از آنها به اظهار نظر پرداخته و در پایان افزوده است: بقیه روایاتی که از آن پرسش شده، یقین وجود دارد که باطل است و البته خدا داناتر است[۲].
- گفتنی است، جلالالدین سیوطی در مورد بقیه روایات، توضیح بیشتری ارائه نکرده و تعداد، موضوعات، چگونگیها و نیز علت بطلان آنها را در پرده ابهام قرار داده است.
نمونه مباحث
حدیث 39، «أنا مدينةُ العلم و علي بابُها»: ترمذی، طبرانی و حاکم این روایت را با سند نقل کردهاند و حاکم آن را از طریق ابن عباس، «صحیح» و حافظ علایی و حافظ ابن حجر، «حسن» شمردهاند[۳].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.