أبوالحسين زيد الشهيد
أبوالحسين زيد الشهيد، تألیف آیتالله سید محسن امین عاملی (متوفی 1371ق)، موضوع کتاب بررسی زندگی زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع)، از مولد تا شهادت با استفاده از روایات و اخبار است.
أبوالحسين زيد الشهيد | |
---|---|
پدیدآوران | امین، محسن (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | ابو الحسين زيد الشهيد ابن علي بن الحسين بن علي بن ابي طالب عليهمالسلام سيرته مستوفاة من جميع نواحيها من مولده الى شهادته |
ناشر | [بي نا] |
مکان نشر | [بي جا] - [بي جا] |
چاپ | اول |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ساختار
کتاب، فاقد فصلبندی است و با ذکر تاریخ ولادت و شهادت و صفات زید بن علی آغاز و پس از اشاره به اخباری که در مدح او ذکر شده و انتساب ادعای امامت به او و دلایل قیامش، با ذکر اشعاری در رثای او به پایان آمده است.
گزارش محتوا
مطلع کتاب با این عبارت آغاز شده است: «این کتاب، سیره جد ما ابوالحسین زید شهید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب است؛ از قبیل ذکر مولد و وفاتش و مادر و سبب نامگذاریاش به زید و صفت و نقش خاتمش و اقوال علما درباره او و آنچه از اخبار در حق او وارد شده و عبادت و برائت جستنش از ادعای امامت و برخی نصوص وارده از او درباره امامت ائمه دوازدهگانه و...[۱]. زید آنگونه که اخطب خوارزم (متوفی 567ق) گفته، در سال 57ق و بنا بر روایت ابوداود (متوفی 275ق) در سال 78ق متولد شده است. نام مادرش حوریه یا حوراست که مختار بن ابو عبیده ثقفی او را خریده و به علی بن حسین(ع) بخشیده بود و خداوند از آن کنیز زید، عمر، علی و خدیجه را به امام سجاد(ع) عطا فرمود[۲]. در توصیف زید شهید میخوانیم: در مقاتل الطالبيين، به سندش از محمد بن فرات چنین نقل کرده: زید بن علی را دیدم که سجده در سیمایش اثر خفیفی گذاشته بود[۳]. ابوالفرج در المقاتل به سندش از ابوخالد چنین نقل کرده است: نقش نگین انگشتری زید بن علی این جمله بود: «اصبر تؤجر و توق تنج»؛ صبر کن تا پاداش بری و بپرهیز تا نجات یابی[۴]. از شیخ مفید نقل شده که بسیاری از شیعیان به امامت زید بن علی معتقد شدند؛ چراکه به هنگام خروج دعوت به «الرضا من آل محمد(ص)» نمود؛ پس مردم گمان کردند که منظورش از این کلام خود اوست، درحالیکه منظورش از آن سخن این نبوده؛ چراکه میدانست برادرش محمد باقر(ع) مستحق امامت است. امام باقر(ع) نیز به هنگام وفاتش فرزندش امام صادق(ع) را امام معرفی کرد[۵]. نصوصی نیز از زید وجود دارد که به امامت ائمه اثناعشر تصریح کرده است. صدوق در امالی در مجلس 181 از عمرو بن خالد نقل کرده که زید بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب(ع) همواره میگفت: در هر زمانی مردی از ما اهلبیت(ع) هست که خداوند با او بر خلقش احتجاج میکند و حجت زمان ما فرزند برادرم، جعفر بن محمد(ع) است. هرکس او را پیروی کند گمراه نمیشود و هرکس با وی مخالفت کند هدایت نمییابد[۶]. اخباری دیگر نیز مؤید این مطلب است؛ از جمله خراز در «كفاية الأثر» نقل کرده: متوکل بن هارون از یحیی بن زید سؤال کرد آیا پدرت در معالم و فروع دین فتوا میداد. گفت یادم نمیآید که فتوا داده باشد[۷]. در مروج الذهب جلد 2، ص181، درباره با خروج زید بن علی و شهادت وی چنین آمده است: در روزگار هشام بن عبدالملک، زید بن علی بن حسین در سال 121 یا 122ق، به شهادت رسید. زید بن علی با برادرش ابوجعفر محمد بن علی بن حسین(ع) مشورت کرد. ایشان به او توصیه کرد که بر اهل کوفه تکیه نکند که اهل فریب و نیرنگ هستند؛ جدت علی(ع) را به قتل رساندند، به عمویت حسن(ع) اعتراض کردند، پدربزرگت حسین(ع) را به شهادت رساندند و...[۸]. برای قیام زید دلایل مختلفی ذکر شده که از آن جمله است:
- برخورد نامناسب هشام بن عبدالملک با زید در حضور درباریان[۹].
- به جهت امر به معروف و نهی از منکر؛ چراکه محرمات و فسق و فجور در عصر بنیامیه رواج یافت[۱۰].
- سعایت ابن خالد نزد هشام مبنی بر اینکه زید و جماعتی میخواهند او را خلع کنند. پس هشام خشمگین شد و زید را تحت فشار قرار داد[۱۱].
- اهل کوفه به او نامه نوشتند[۱۲].
امام سجاد، امام باقر و امام صادق(ع)، شهادت زید را پیش از وقوع آن خبر داده بودند. از جمله از ابوحمزه ثمالی نقل شده است که هر سال یک بار در ایام حج، علی بن حسین(ع) را زیارت میکردم. یک سال وی را زیارت کردم و پسری را بر زانویش نشسته دیدم. پسر برخاست و بهسوی در خانه رفت؛ پس افتاد و سرش مجروح شد و خون جاری شد. امام(ع) بهسرعت برخاست و او را برداشت و خون را از سرش پاک کرد و فرمود: عزیزم، تو را در پناه خدا قرار میدهم از اینکه در کناسه به دار آویخته شوی. عرض کردم پدر و مادرم به فدایت این کدام کناسه است. فرمود: کناسه کوفه. عرض کردم: فدایت شوم این واقعه، قطعی است. فرمود: بلی قسم به کسی که محمد(ص) را به حق مبعوث نمود، اگر پس از من زنده باشی خواهی دید که این غلام در ناحیهای از نواحی کوفه به قتل خواهد رسید، دفن خواهد شد، نبش قبر میشود، ربوده و بر روی زمین کشیده خواهد شد و در کناسه به دار آویخته میشود. عرض کردم فدایت شوم اسم این پسر چیست؟ فرمود: پسرم زید. سپس گریه کرد...[۱۳]. در «كفاية الأثر»، ص86، از محمد بن بکیر نقل شده است که بر زید بن علی وارد شدم، درحالیکه صالح بن بشر نزد او بود. بر او سلام کردم و او قصد خروج بهسوی عراق را داشت. پس به او گفتم: ای فرزند رسول خدا، روایتی را که از پدرت شنیده باشی برای ما نقل کن. زید گفت: پدرم از جدم رسولالله(ص) روایت کرد که فرمود: کسی که خداوند نعمتی به او دهد، باید حمد الهی را بهجای آورد. کسی که در روزی او کندی شود، باید استغفر الله بگوید و کسی که چیزی او را محزون کند، باید لا حول و لا قوة إلا بالله بگوید[۱۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای کتاب ذکر شده است. معانی برخی الفاظ و توضیحات اندکی در پاورقیهای کتاب ذکر شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.