آمدی، علی بن محمد
علی بن محمد آمدی (551-631ق)، طبيب، فيلسوف، متكلم و اصولى، معاصر النّاصرلدين الله (575-622ق) خليفه عباسى
نام | آمدی، علی بن محمد |
---|---|
نامهای دیگر | سیفالدین آمدی |
نام پدر | محمدبن سالم |
متولد | 551ق- 1156 م |
محل تولد | آمد (دیاربکر) |
رحلت | 631 ق یا 1234 م- دمشق |
اساتید | ابوالفتح نصربن فتیان، ابوالفتح عبیدالله بن عبدالله بن محمدبن شابیل، ابوالقاسم بن فضلان، اسعدمیهنی، شهابالدین سهرودی |
برخی آثار | المبین فی اصطلاحات الحکماء و المتکلمین |
کد مؤلف | AUTHORCODE01683AUTHORCODE |
ولادت
آمِدى، سيفالدّين ابوالحسن على بن ابى على بن محمد بن سالم تَغْلِبى (يا ثَعْلَبى) در سال 551 ق مطابق با 1156م. در آمد متولد گردید. نام این شهر در منابع مختلف به صورتهاى آمِد، آمِدا، امیدا، ایمد، حامد، قره آمد و قره حامد آمده است. نام این شهر در سال 1356ق (1937م) به دیار بکرتغییر یافت.
تحصیلات
او نخست قرآن مجيد را فرا گرفت و کتابى در فقه بر مذهب امام احمد بن حنبل (164-241ق) خواند. پس از آن به بغداد آمد و انواع قرائات قرآن كريم را فرا گرفت. آنگاه فقه حنبلى را نزد ابوالفتح نصر بن فتيان، معروف به ابن المَنّى (501-583ق)، تكمیل كرد و به سماع حديث از ابوالفتح عُبَيد الله بن عبدالله محمدبن شابيل (متوفای 581ق) پرداخت، ولى ديرى بر نيامد كه به مذهب شافعى گروید و با ابوالقاسم بن فضلان (واثق بن على) (متوفای 595ق) مصاحبت نموده و نزد وى فنّ خلاف را آموخت و در آن براعت يافت. در جدل، طريقه علماى پيشين و از آن جمله طريقه امام ابوالفتح اسعد بن محمّد ابن ابى نصر میهنى (متوفای 527ق) را حفظ كرد. آنگاه به شام رفت و در آنجا به تحصيل علوم معقول پرداخت و در آن علوم ورزيده شد، چنان شد كه به قول سيوطى «كسى در این علوم در زمانه او داناتر از او نبود». پس از آن به مصر رفت و در محله قرافه الصّغرى، مجاور قبر امام شافعى به «اِعاده» (تكرار درس استادان) پرداخت و مدتى نيز در جامع ظافرىِ قاهره به تدريس مشغول شد. اندك اندك آوازه فضل و كمال او فزونى يافت، اما گروهى از فقيهان بر او حسد بردند و تعصب كردند و او را به فساد عقيده و پيروى از فلاسفه و حكما و اعتقاد به مذهب معطّله نسبت دادند. كمكم كار بدانجا كشيد كه مخالفانش محضرى نوشتند و در آن ريختن خون او را مباح شمردند و برای امضا به علماى شهر دادند. آمدى از بيم جان، شبانه از قاهره بيرون آمد و به شام رفت و در شهر حماه اقامت گزيد و به گفته ابن ابى اصيبعه، كه خود در نزد او فلسفه خوانده بود، به خدمت پادشاه ايّوبى المللك المنصور ناصرالدين درآمد و او حقوق سالانهاى برای آمدى مقرر كرد. آمدى دو سال در خدمت ملك منصور ماند و در همان جا آثار خود را در اصول دين، فقه، منطق، حكمت و خلاف نوشت. در سال 616ق به دمشق آمد. در آنجا مدتى اقامت داشت و الملك المعظم عيسى بن محمد ايوبى (متوفای 624ق) تدريس در مدرسه عَزيزيّه دمشق را به او واگذار كرد، اما چون برادرش، الملك الاشرف موسى بن محمد (متوفای 635ق)، حكومت يافت، وى را از آن مقام بركنار كرد و دستور داد كه در مدارس اعلام كنند كه هر كس جز فقه و حديث و تفسير چيزى بگوید، و بویژه از سخنان فلاسفه يادى بكند، او را از این شهر خواهيم راند. حقيقت این است كه آمدى، همچنان كه ابن تَغْرى بِرْدى مىنویسد، به سبب همین اشتغال به منطق و علوم اوايل نزد بنو العادل يعنى المللك المعظم، الملك الاشرف و الملك الكامل، حرمت و منزلتى نداشت (285/6). ابن حجر عسقلانی، (134/3) مىگوید: هرگاه آمدى نزد الملك المعظم مىآمد، پادشاه به پاى او بلند نمىشد و اعتنايى به وى نمىكرد. همو اشارت مىكند كه آمدى تارك الصّلوه بوده است. گویا كشمكشهاى مذهبى میان علما، در این اتهامات بىتأثير نبوده است. ظاهراً منشأ اتهامات مزبور روايت تندى است كه ذهبى نقل كرده و سُبكى در مقام ردّ و ابن حجر عسقلانی، در مقام تعديل آن بر آمدهاند.
وفات
سرانجام آمدى در خانه خود پنهان شد و همچنان بیکار بود تا در سال 631ق. برابر با 1234م. درگذشت. او را در «جبلِ قاسِيون» به خاک سپردند.
آثار
تأليفات آمدى را در منطق، حكمت، كلام، اصول، فقه و جدل بيش از 20 کتاب دانستهاند كه اغلب آنها از میان رفته است. این آثار عبارتند از:
- در منطق و حكمت: دقايق الحقايق؛ رموز الكنوز، كشف التّمویهات في شرح التّنبيهات؛ المبين في معانى الفاظ الحكماء و المتكلّمین (کتاب اخير، چ مجله المشرق، 1954م).
- در كلام: ابكار الافكار (خلاصه آن به نام منائح القرائح) كه نسخهاى خطّى از آن در برلين موجود است؛ غايةالمرام في علم الكلام (چ قاهره، 1347ق) كه نسخههاى خطّى آن در ينى، پاريس و قاهره موجود است.
- منتهى السّول في علم الاصول.
- در جدل: الجدل؛ شرح جدل الشريف؛ غايه الامل.
بجز آنچه ياد شد، کتابهاى ديگرى نيز به او نسبت دادهاند: الباهر في علم الاوائل و الاواخر (ابن قفطى؛ طاش كپرىزاده)؛ الترجيحات في الخلاف؛ التعليقه الصغيره؛ التعليقه الكبيره (ابن ابى اصيبعه)؛ الحقائق، در علوم اوايل (ابن قفطى؛ طاش كُپرىزاده)؛ خلاصه الابريز (مدرس)؛ لباب الالباب (زركلى؛ مدرس)؛ المآخذ (طاش كپرىزاده)؛ المؤخذات في الخلاف (ابن ابى اصيبعه)؛ منتهى السالك في رتب المسالك (ابن ابى اصيبعه؛ مدرس).
مآخذ
آمدى، سيفالدين، غايه المرام، به كوشش حسن محمود عبداللطيف، قاهره، 1971م، مقدمه؛ ابن ابى اصيبعه، احمدبن قاسم، طبقات الاطباء، بيروت، 1957م؛ ابن تغرى بردى، يوسف، النجوم الزاهره، قاهره، 1348ق، 286/6؛ ابن حجر عسقلانی،، احمد بن على، لسان المیزان، بيروت، 1390ق، 135/3؛ ابن خلكان، وفيات الاعيان، به كوشش احسان عباس، بيروت، 1398ق، 393/3-394؛ ابن عماد، عبدالحى، شذرات الذهب، قاهره، 1350ق، 144/5-145؛ ابن قفطى، على بن يوسف، تاريخ الحكماء، به كوشش ليپرت، لايپزیک، 1903م، صص 240-241؛ ابوشامه، عبدالرحمن بن اسماعيل، کتاب الروضتين، به كوشش محمد حلمى و محمد مصطفى زياده، قاهره، 1962م، صص 161-162؛ ابوالفداء، المختصر في اخبار البشر، بيروت، 155/3؛ سبکی، تاجالدين، طبقات الشافعيه، به كوشش محمد الحلو و محمود الطناحى، قاهره، 1971م، 306/8-308؛ سيوطى، جلالالدّين، حسن المحاضره، قاهره، 1299ق؛ طاش كوپرىزاده، احمد، مفتاح السعاده، حيدرآباد، 1328-1399ق، 49/2، 51، 53؛ مدرس، محمدعلى، ريحانه الأدب، تبريز، شفق، چ 3، 62/1-63؛ نعيمى دمشقى، محمد، الدارس في تاريخ المدارس، دمشق، 1367ق، 362/1، 389، 392، 4/2، 129؛ يافعى، عبدالله بن اسعد، مرآه الجنان، بيروت، 1390ق، 73/4-74.
منبع
دائرةالمعارف بزرگ اسلامى