بازشناسی منابع اصلی رجال شیعه

بازشناسی منابع اصلی رجال شیعه
نام کتاب بازشناسی منابع اصلی رجال شیعه
نام های دیگر کتاب
پدیدآورندگان رحمان ستایش، محمدکاظم (نويسنده)

جدیدی نژاد، محمد رضا (نويسنده)

زبان فارسی
کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏ر‎‏3‎‏ب‎‏2*
موضوع
ناشر موسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر
مکان نشر قم - ایران
سال نشر 1384 هـ.ش
کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE36382AUTOMATIONCODE


معرفى اجمالى

بازشناسى منابع اصلى رجال شيعه، اثر نويسندگان معاصر آقايان محمدكاظم رحمان ستايش و محمدرضا جديدى‌نژاد به زبان فارسى است.

ايشان در اين كتاب، چهار منبع اصلى رجالى شيعه؛ يعنى: رجال کشی (معروف به رجال الكشّي)، الفهرست شيخ طوسى، رجال الطوسي و فهرست أسماء مصنّفي الشيعة (مشهور به رجال النجاشي) را معرفى و بازشناسى كرده‌اند.

ساختار

اين كتاب يك جلدى شامل يك مقدمه و چهار بخش است كه هركدام از بخش‌ها به معرفى يكى از منابع چهارگانه اصلى رجال مى‌پردازد.

روش نويسندگان در هر بخش چنين است:

  1. شناخت مؤلّف (كه در آن، از اوضاع سياسى - اجتماعى عصر مؤلّف، ولادت، خاندان، اساتيد و شاگردان، سفرها، تأليفات و وفات وى بحث شده است)؛
  2. مشخّصات كتاب (كه در آن، توصيف اجمالى كتاب و نسخه‌هاى موجود از آن آمده است)؛
  3. شيوه‌شناسى كتاب (كه نوع راويان، شيوه شناساندن راوى و نيز شيوه توثيق و تضعيف در هر كتاب، از مهم‌ترين بحث‌هاى آن است)؛
  4. بررسى آراى مؤلّف (كه در آن، به شناخت موضع مؤلّف در برابر مسائل جرح و تعديل راويان، پرداخته مى‌شود)؛
  5. جايگاه كتاب در منابع رجالى (كه در آن، منزلت كتاب در نزد رجاليان، مصادر كتاب، استناد مؤلّفان رجالى به كتاب، مقايسه كتاب با همگنانش و شروح، اختصارات، تصحيحات و ترجمه‌هاى كتاب، گزارش مى‌شود).

تذكّر اين نكته لازم است كه در تنظيم منابع مورد بازشناسى، حق آن بود كه ترتيب تاريخى منابع، رعايت شود؛ ليكن به جهت اهمّيت و كاربرد فراوان كتاب رجال النجاشي، بازشناسى آن، مقدّم شد و بخش بازشناسى رجال الكشّي در نوبت آخر قرار گرفت. [۱].

گزارش محتوا

«كتاب بعد از مقدمه‌اى كوتاه با بحث از كتاب فهرست أسماء مصنفي الشيعة نجاشى كه به‌خطا از آن با عنوان رجال - شايد به دليل شهرت و خطايى كه در چاپ كتاب توسط ناشران رخ داده - ياد شده، آغاز شده است (در بحث از عنوان كتاب در صفحه 71 و 72 از اين مطلب بحث شده است. بى‌توجهى به ماهيت فهرست بودن كتاب باعث شده تا مؤلفان بر نادرست بودن عنوان الرجال براى كتاب نجاشى همچنان اصرار داشته باشند). اشكالى كه در همين آغاز كار كمى خودنمايى مى‌كند، نحوه ورود به بحث است كه فهم كتاب را براى خواننده، خاصه اگر مخاطبان را دانشجويان رشته علوم حديث در نظر داشته باشيم، با دشوارى‌هايى روبه‌رو مى‌كند. در حقيقت مقدمه‌اى كه در آن روند تدوين حديث شيعه و علت نگارش آثار رجالى و فهرستى را توضيح دهد، لازم و ضرورى است؛ چراكه فلسفه عملى نگارش آثار رجالى و فهرستى تنها در پرتو فهم روند تدوين و تأليف متون اماميه قابل فهم است.

فصل نخست كتاب درباره فهرست نجاشى است. در بحثى كوتاه [۲] تصويرى كوتاه از اوضاع بغداد در قرن چهارم آمده است كه بهتر بود بحث تفصيلى‌ترى از وضعيت بغداد با تكيه بر كتاب تاريخ مدينة السلام خطيب بغدادى(متوفى 463) ارائه مى‌شد كه گزارش و آيينه زيبايى از فضاى فرهنگى بغداد در چند قرن نخست است. به‌كارگيرى واژه سلفيان [۳] شايد چندان دقيق نباشد و بهتر است از واژه اهل حديث استفاده كرد كه نقش و حضور مهمى در بغداد داشته‌اند.

بحث بعدى كه شناخت نجاشى نام دارد، با بحث درباره نام پدر و نياكان نجاشى آغاز شده كه البته تا حدى تطويل يافته است و علت آن ذكر نام جد، به‌جاى پدر بوده كه البته امرى كاملا معهود و متداول بوده و شايد با يك تذكر و اشاره مؤلفان محترم مى‌توانستد از اين بحث بگذرند. همين‌گونه تطويلات در ادامه بحث درباره كنيه نجاشى و موارد ديگر قابل مشاهده است.

در بحث از استادان نجاشى با تفكيك ميان مشايخ اجازه و كسانى كه نجاشى در نزد آن‌ها به تحصيل دانش‌هاى زمان خود پرداخته، دو فهرست ارائه شده است [۴]. بحث كوتاهى نيز درباره عبارت «عدة» و اينكه نجاشى چه معنايى را از آن قصد كرده، نيز آمده است [۵]. دو بحث پايانى اين بخش، سفرهاى نجاشى و آثار اوست [۶].

بخش بعدى كتاب كه عنوان شيوه‌شناسى رجال نجاشى [۷] نام دارد، به بحث از برخى خصوصيات كتاب فهرست نجاشى اختصاص يافته است. در تكميل مباحث اين بخش كتاب در فصل بعدى با عنوان «آراى رجالى نجاشى» [۸] به نوع و نحوه توثيقات و الفاظ جرح و تعديل كه نجاشى در معرفى افراد به كار برده، اختصاص يافته است (البته اگر توجه داشته باشيم كه نجاشى با بهره‌گيرى از فهارس كهن‌تر به تدوين كتاب خود پرداخته در آن صورت نمى‌توان تمام الفاظ جرح و تعديل را به نجاشى نسبت داد و برخى از اين الفاظ مى‌تواند برگرفته از فهارس كهن‌تر باشد). اشكال بى‌توجهى به نگرش فهرستى در فصل بعدى كتاب نيز وجود دارد، خاصه در بخش «مصادر رجال نجاشى» كه نويسندگان كتاب همانند بسيارى از ديگر كسان در بازشناسى منابع مكتوب مورد استفاده نجاشى، تنها به ذكر مواردى كه نجاشى به‌تصريح از آن‌ها به‌عنوان منبع خود ياد كرده، سخن گفته‌اند [۹]؛ حال آنكه با توجه به نگرش فهرستى، منابع ديگرى نيز در اختيار نجاشى بوده، خاصه فهارس تأليف‌شده اصحاب كه مهم‌ترين منابع نجاشى بوده‌اند. صورت شفاهى در بيان و استفاده از اين منابع باعث شده است تا مؤلفان محترم در شناسايى كامل منابع رجال نجاشى ناكام باشند.

شيخ طوسى و نقش وى در تدوين دو كتاب الرجال و الفهرست، دومين شخصيت رجالى متقدم امامى است كه مورد بحث قرار گرفته است. همانند نجاشى، بحث مؤلفان با گزارشى درباره زندگى‌نامه شيخ طوسى كه مشتمل بر عمده اطلاعات مندرج در منابع درباره شيخ طوسى است، آغاز شده است [۱۰]، هرچند اشكالاتى نيز در آن ديده مى‌شود؛ به‌عنوان مثال در اشاره به طوس كه زادگاه شيخ طوسى ذكر شده، گفته شده كه از مراكز علمى مهم خراسان بوده است كه نادرست است و شيخ طوسى بيشتر بهره علمى خود را در نيشابور و نزد عالمان نامدار آن شهر فراگرفته است. نكته‌اى كه مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبائى در مقدمه‌اى كه در مجموعه مقالات كنگره شيخ طوسى در سال 1390ق برگزار شده بود، در مقاله‌اى كه درباره شيخ طوسى نگاشته بود و اينكه ترجمه عربى آن در آغاز كتاب الفهرست به تصحيح ايشان منتشر شده، نيز آمده است. به نظر مرحوم سيد عبدالعزيز طباطبائى، شيخ طوسى در نيشابور كه مركز مهم علمى جهان اسلام بوده و به احتمال قوى در نزد ابوحازم عمر بن احمد بن ابراهيم عبدوى (متوفى 417ق) و كسان ديگرى در همان شهر تحصيل دانش‌هاى متداول عصر خود را به انجام رسانده باشد. گزارش از كتاب الفهرست شيخ طوسى، نخستين بحث مؤلفان درباره آثار مورد بحث شيخ طوسى است. بعد از بحثى كوتاه درباره نام كتاب الفهرست [۱۱]، بررسى علل نگارش كتاب الفهرست توسط شيخ طوسى مورد بحث قرار گرفته است.

بعد از بحثى كوتاه درباره شخصى كه شيخ طوسى در آغاز نگارش كتاب خود از او ياد كرده [۱۲]، گزارشى از نسخه‌هاى خطى الفهرست شيخ طوسى [۱۳] آمده كه همانند فهرست نسخه‌هاى كتاب نجاشى بهتر بود به‌صورت ارجاعى به اثر كتاب‌شناسى آثار حديثى حتى اگر در هنگام تأليف كتاب حاضر آماده نشر نبوده، ارجاع داده مى‌شد.

بى‌توجهى به اينكه شيخ طوسى كتاب الفهرست را عموما بر اساس فهارس نگاشته‌شده عالمان امامى پيش از خود سامان داده است، در اينجا نيز خودنمايى مى‌كند و اين اشكالاتى را در طرح برخى مباحث به وجود آورده است (به‌عنوان مثال در بحث از طرق و اسناد مى‌توان اين مشكل را ديد). همين‌گونه در مباحث بعدى كتاب الفهرست (بحث از توجه به جرح و تعديل و الفاظى كه شيخ طوسى در اين مورد به كار برده، مذهب و گرايش‌هاى افراد) نيز قابل مشاهده است. همان‌گونه‌كه در قبل نيز اشاره شده الفاظ مختلف جرح و تعديل را نمى‌توان به‌طور كلى به شيخ نسبت داد؛ چراكه اگر فرض بهره‌گيرى شيخ طوسى از فهارس پيش از خود را مد نظر داشته باشيم، بخشى از اين جرح و تعديل‌ها در حقيقت به منابع شيخ طوسى بازمى‌گردد. يكى از مباحث مطرح درباره كتاب الفهرست، موضوع تعويض اسناد است كه به‌تفصيل مورد بحث قرار گرفته است [۱۴].

در بحث بعدى كتاب (جايگاه الفهرست در منابع رجالى)، بحثى درباره مصادر الفهرست آمده است [۱۵].

سومين كتاب مورد بحث از چهار كتاب متقدم اماميه در مباحث رجالى و فهرستى، كتاب الرجال شيخ طوسى است. شايد اگر بحث از اين كتاب با گزارشى از پيشينه نگارش كتاب‌هاى رجالى در ميان عالمان پيش از شيخ طوسى آغاز مى‌شد، كمك بيشترى به فهم خواننده مى‌نمود. بعد از بحث كوتاهى درباره نام كتاب و تاريخ تأليف [۱۶]، به‌همراه بحث از انگيزه و موضوع تأليف و شيوه تنظيم كتاب آمده است. يكى از مشكلات كتاب رجال شيخ طوسى، تكرارهاى آمده در آن است، خاصه با توجه به اينكه شيخ طوسى بابى را در انتهاى كتاب خود با عنوان «كسانى كه از ائمه روايت نقل نكرده‌اند»، آورده، اما نام برخى از افراد ذكرشده در اين بخش، در بحث از شاگردان و اصحاب ائمه آمده است. بحث از اين مسئله و راه‌حل‌هايى كه ارائه شده، موضوعى است كه به‌تفصيل مورد بحث قرار گرفته است [۱۷].

بخش آراى شيخ طوسى در رجال با بحثى درباره توثيقات عام درباره افرادى كه شيخ طوسى به‌عنوان اصحاب امام جعفر صادق(ع) از آن‌ها ياد كرده، آغاز شده است [۱۸].

بحث از الفاظ جرح و تعديل [۱۹] و يا تعبير خاص «أسند عنه» كه در كتاب رجال شيخ طوسى به كار رفته [۲۰]، دو موضوع مورد بحث بعدى درباره كتاب رجال شيخ طوسى است.

آخرين كتاب مورد بحث از منابع كهن رجالى اماميه، كتاب معرفة الناقلين عن الأئمة الصادقين است كه تلخيصى از آن با عنوان اختيار معرفة الرجال توسط شيخ طوسى باقى مانده است. در معرفى اين كتاب، به‌تفصيل از شرح حال كشى بحث شده و در ادامه گزارشى مفصل درباره كتاب رجال او ارائه شده است. كتاب رجال كشى، خاصه براى پژوهشگران تاريخ اماميه در سه قرن نخستين هجرى، اثر بى‌بديلى است كه به دليل نقل گزارش‌هاى مختلف و گاه متعارض، براى شناخت جريان‌هاى مختلف و متداول در ميان اماميه سه قرن اول هجرى، اثرى بى‌بديل است» [۲۱].

وضعيت كتاب

پاورقى‌هاى كتاب به ارجاع‌نويسى و توضيح برخى از لغات متن اختصاص يافته است.

فهارس در پايان كتاب آمده است [۲۲].

پانویس

  1. ر.ك: مقدمه مؤلف، ص10 و 11
  2. متن كتاب، ص15-19
  3. همان، ص15
  4. همان، ص44-61
  5. همان، ص61-66
  6. همان، ص66-70
  7. همان، ص81-111
  8. همان، ص113-134
  9. همان، ص149-164
  10. همان، ص179-192
  11. همان، ص193-195
  12. همان، ص196-198
  13. همان، ص198-205
  14. همان، ص233-245
  15. همان، ص248-251
  16. همان، ص263-264
  17. همان، ص276-288
  18. همان، ص305-318
  19. همان، ص318-325
  20. همان، ص325-344
  21. ر.ك: رحمتى، محمدكاظم، ص52-59
  22. متن كتاب، ص502-557

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن كتاب.
  2. رحمتى، محمدكاظم، بازشناسى منابع اصلى رجال شيعه، مجله كتاب ماه دين، ارديبهشت 1387، شماره 127، درج در پايگاه مجلات تخصصى نور، به آدرس:
    http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/581602.


پیوندها