شیعه در اسلام

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

شيعه در اسلام، كتابى است كه علامۀ طباطبائى آن را در پاسخ به درخواست عده‌اى از دانشمندان غربى؛ مانند پرفسور مورگان امريكائى و عده‌اى از شاگردان علامه براى معرفى شيعه در مغرب زمين به زبان فارسى در حدود سال 1345ش تأليف نموده‌اند.

شیعه در اسلام
شیعه در اسلام
پدیدآورانطباطبایی، سید محمدحسین (نویسنده)
ناشرجامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1378 ش
چاپ13
شابک964-470-185-2
موضوعشیعه - تاریخ شیعه امامیه - تاریخ
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏239‎‏ ‎‏/‎‏ط‎‏2‎‏ش‎‏9
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

همان طور كه گفته شد، به دلائل گوناگونى شيعه در جهان غرب مورد غفلت واقع شده بود و جامعۀ علمى در مغرب زمين هيچ شناخت درستى از شيعه نداشتند، تنها فرقۀ اسلامى را اغلب تسنن مى‌دانستند و از پيروان مكتب اهل‌بيت(ع) اسماعيليه را مى‌شناختند. اين مهم باعث شد تا عده‌اى كه به اين موضوع پى برده بودند، در صدد شناساندن اين مذهب صحيح و عقل‌گرا در جهان اقدام نمايند كه تلاش يكى از شاگردان علامۀ طباطبائى كه مسافرت‌هايى به آمريكا و اروپا داشته و از اين قضيه مطلع گرديده بود، كارساز گردد و علامۀ بزرگوار را مجاب نموده تا اثرى در خور شأن اين مذهب الهى تنظيم نمايند.

بى‌شك علامۀ طباطبائى از استوانه‌هاى فكرى و علمى جهان اسلام در دوران معاصر است و ديدگاه ايشان در اين زمينه مى‌تواند جامعيت ويژه و جايگاهى ستودنى داشته باشد، از اين‌روست كه در اين سال‌هاى اخير نه تنها اين كتاب به زبان‌هاى مختلف ترجمه گرديده و حتى در دانشگاه‌هاى مهم دنيا تدريس نيز گرديده است، بلكه در داخل كشورمان نيز بارها تجديد چاپ گرديده و در تيراژهاى بالا در اختيار اهل علم و انديشه قرار گرفته است.

ساختار

مرحوم علامه طباطبائى(ره) در اين كتاب براى شناسائى شيعه به سه بخش عمده توجه كرده‌اند كه عبارتند از: 1- کیفیت پيدايش و نشو و نماى شيعه 2- انشعابات شيعه 3- تفكر مذهبى شيعه.

در بخش دوم نيز اعتقادات اسلامى را در نبوت، معاد و امامت مورد بررسى قرار داده‌اند،

گزارش محتوا

علامۀ شيعه را چنين تعريف مى‌كند كه در اصل به معنى پيرو مى‌باشد و به كسانى شيعه گفته مى‌شود كه جانشينى پيغمبر اكرم(ص) را حق اختصاصى خانواده رسالت مى‌دانند و در معارف اسلام پيرو مكتب اهل‌بيت مى‌باشند.

ايشان زمان پيدايش مكتب تشيع را زمان حيات پيغمبر اكرم(ص) مى‌دانند و عوامل مختلفى را باعث اين نشو در ميان مسلمين معرفى مى‌كند كه از مهم‌ترين آنها مى‌توان به: الف) اجابت دعوت حضرت على(ع) براى جانشينى پيغمبر(ص) در روزهاى نخستين علنى شدن دعوت پيامبر اكرم(ص).

ب) تصريح پيغمبر مكرم اسلام(ص) به عصمت و مصون بودن حضرت اميرالمؤمنين(ع) از هر گونه خطا و اشتباه

ج) کارهاى شگفت‌انگيز حضرت على(ع) و ايثارگرى‌هاى ايشان در مورد وجود مقدس پيغمبر خاتم(ص)، مانند خوابيدن حضرت در بستر پيغمبر(ص) و مانند آن

د)جريان غدير خم كه علنا پيغمبر(ص) به كل مسلمين جانشينى و خلافت حضرت على(ع) را بيان نمودند كه هيچ جاى شك و شبهه‌اى بعد از ايشان باقى نماند. علاّمه اين فضائل حضرت امير(ع) را دليلى بر تجمع عده‌اى از طالبان فضيلت در گرد حضرت على(ع) مى‌داند و ديگر عامل مهم براى ايجاد تشيع را بكار بردن اين لفظ از جانب پيغمبر(ص) در مورد دوستان على(ع) مى‌نامند.

از مسائل مهم و قابل توجهى كه علامۀ طباطبائى در اين كتاب مطرح نموده‌اند، عوامل جدائى اين گروه از ديگر مسلمين؛ يعنى اهل تسنن است. تحجر و عزلت شيعه در زمان بنى اميّه تا قرن دهم و يازدهم هجرى نيز از مطالبى است كه مباحث گويائى در پيرامون آن مطرح شده است.

ايشان در فصل ديگرى از كتاب؛ زيديه، اسماعيليه، نزاريه، مستعليه، دروزيه، مقنعه و شيعۀ دوازده امامى را انشعابات شيعه معرفى كرده‌اند كه در مورد هر كدام به يك معرفى اجمالى و تاريخچه‌اى متناسب اشاره نموده‌اند.

بحث از تفكر مذهبى شيعه و برخورد اين فرقۀ مستقيم با كتاب و سنت بخش بعدى كتاب را به خود اختصاص داده است. ايشان عقل‌گرائى شيعه را از امتيازات مهم شيعه برشمرده و كوششى كه شيعه براى فلسفه انجام داده‌اند و بقاء فلسفه در ميان شيعه را دليلى بر مدعاى خود مى‌دانند.

مرحوم علامه؛ كلينى، علامۀ حلى، خواجه نصيرالدين طوسى، شيخ مرتضى انصارى و صدرالمتألهين شيرازى را از نوابع شيعه مى‌داند كه هر كدام خدمات شايان توجه و بى‌بديلى را به عالم علم مبذول داشته‌اند.

تمسك شيعه به طريق كشف و شهود براى رسيدن به حقائق و مبنا قرار دادن آن بر افكار و عقائد خويش سخن ديگرى است، از تفكر مذهبى شيعه. ايشان طريق نفس و پرداختن به آن را كه باعث خداشناسى و عرفان واقعى مى‌گردد، را طريق واقعى و صحيح كشف و شهود مى‌دانند.

در بخش اعتقادات مرحوم علامّه نخست در مورد توحيد سخن گفته و ضرورت خدا، وحدانيت خدا، صفات و ذات خدا، معنى صفات خدا و افعال خدا را مورد بررسى اجمالى قرار مى‌دهند.

در بخش نبوت نيز نبوت عام و خاص را اثبات نموده و ضرورت پيغمبر براى جوامع بشرى را مسله‌اى مسلّم مى‌شمارند. ايشان شعور مرموز انسان را شاخه‌اى از وحى مى‌دانند كه قسم ديگر آن عبارت از وحى است كه به انسان‌هاى شايسته اعطاء مى‌گردد، شاهد اين مدعا هم آيۀ 162 سورۀ نساء است كه مى‌فرمايد:انا اوحينا اليك كما اوحينا إلى نوح و النبيين من بعده رسلا مبشرين و منذرين لئلا يكون الناس على اللّه حجة بعد الرسل.

علامۀ طباطبائى عصمت را بر پيامبران امرى لازم و ضرورى مى‌دانند و فقط پيامبران اولوالعزم را صاحبان شريعت معرفى مى‌نمايند. در بخش نبوت خاصّه نيز به معرفى نبوت پيامبر اكرم(ص) پرداخته و رابطه ايشان با قرآن و معجزه بودن قرآن برابر آن حضرت تبيين مى‌نمايند.

بخش بعدى كتاب كه در مورد معاد است، در واقع از تركيب انسان از روح و جسم، حقيقت روح، مرگ، برزخ و قيامت بحث مى‌كند.

ايشان در بخش امام‌شناسى نيز چند محور عمده را مورد بحث قرار داده‌اند كه عبارتند از معناى امام ائمه و پيشوايان اسلام و سخنى در مورد مهدى موعود(عج).

در محور اول امام را چنين معرفى مى‌كند كه امام و پيشوا به كسى مى‌گويند كه پيش جماعتى افتاده رهبرى ايشان را در يك مسير اجتماعى يا مرام سياسى يا مسلك علمى يا دينى بعهده گيرد.

ايشان ائمه معصومين را افرادى مشخص شده از جانب نبى مكرم اسلام(ص) مى‌دانند كه به واسطۀ بى‌مهرى‌هاى امت مورد غفلت قرار گرفتند و حكومت اسلامى كه مخصوص اين ذوات مقدس بود در دست‌غير اهلش قرار گرفت.

مرحوم علامه طباطبائى در بخش‌هاى پايانى كتاب اجمالى از زندگى دوازده امام را ذكر مى‌كند كه از مهم‌ترين بخش‌هاى آن جنگ‌هاى سه‌گانه‌اى كه اميرالمؤمنين انجام داد، صلح امام حسن(ع) قضيۀ كربلا ادعيۀ به يادگار مانده از امام سجاد، توسعۀ علمى كه توسط امام باقر(ع) و امام صادق(ع) صورت گرفت، دوران حبس امام موسى الكاظم(ع)، قضيۀ ولايت‌عهدى امام رضا(ع)، برقرارى نسبت فاميلى مأمون به امام جواد دوران تلخ امام هادى كه با شكنجه‌هاى روحى و جسمى متوكل همراه بود و دورۀ پر از خفقان امام عسکرى(ع) و بالاخره غيبت صغرى و كبراى امام زمان(عج) و بحثى خاص در مورد ظهور امام عصر(عج) مى‌باشد.

نسخه شناسى

اين كتاب توسط انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزۀ علميۀ قم در سال 1362 براى اولين بار در قم به چاپ رسيده است. فهرست‌هايى كه در آخر كتاب آمده‌اند، عبارتند از:

فهرست مطالب، فهرست آيات و فهرست اعلام.

وابسته‌ها