برگنیسی، کاظم
کاظم برگنیسی (1335-1389ش)، نویسنده، مترجم شعر عربی، مصحح، پژوهشگر، زبانشناس، پژوهشگر و محقق معاصر.
نام | برگنیسی، کاظم |
---|---|
نامهای دیگر | |
نام پدر | |
متولد | 1335ش |
محل تولد | خرمشهر |
رحلت | چهارشنبه 30 تیر 1389 |
اساتید | |
برخی آثار | سیر فلسفه در جهان اسلام
ديوان حافظ بر اساس نسخه نو يافته بسيار کهن |
کد مؤلف | AUTHORCODE14812AUTHORCODE |
ولادت
کاظم برگنیسی، در ۱۰ شهریور ماه ۱۳۳۵ش، در خرمشهر دیده به جهان گشود.
تحصیلات
کودکی و نوجوانیاش را در زادگاهش گذراند. به روزگار دانشجویی در دانشگاه پلیتکنیک تهران قبول شد و ادامه تحصیل داد. وی در جریان فعالیتهای سیاسی، در حدود سالهای 1355 و 1356ش، به زندان افتاد و پس از آزادی از زندان، از دانشگاه اخراج شد، باآنکه سه سال از دوره مهندسی برق را در آن دانشگاه گذرانیده بود.
تحقیق و پژوهش
وی سپس به دنیای پژوهش و تحقیق گام نهاد و نخست به ترجمه روی آورد. در نخستین سالهای پس از انقلاب، چند اثر کوتاه ترجمه کرد که چون دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را منتشر میساخت، در آنجا با صادق سجادی که آن روزگار ویراستار آن مؤسسه بود، آشنایی و دوستی دیرپا بههم رساند. این دو پس از مدتی همکاری سرانجام تصمیم گرفتند فرهنگ پنجزبانه لغات فلسفی و اجتماعی را که دانشمندی لبنانی تألیف کرده بود، با کمک همدیگر به فارسی برگردانند و منتشر سازند. این ترجمه صورت گرفت و کتاب در مواردی هم تکمیل گردید و معادل آلمانی واژهها به آن افزوده شد. این اثر را سرانجام شرکت سهامی انتشار منتشر ساخت و اکنون به شیوهای روزآمد توسط مؤسسه فرهنگ معاصر تجدید طبع میگردد.
کاظم برگنیسی سرانجام با هدایت صادق سجادی که خود در این روزگار (اواخر سال 1364ش) در سلک همکاران مؤسسه جوان دائرةالمعارف بزرگ اسلامی درآمده بود، به آن سازمان راه یافت و کار پژوهش جدی و تحقیق در وادی ادب و تاریخ را آغاز کرد. او سرانجام با تسلطی که بر زبان عربی داشت و سپس به زبان انگلیسی پیدا کرد، توانست محققی زبده و مقالهنویسی برجسته از کار درآید. نمونه مقالات مفصل او در باب عشایر و قبایل عرب و خاندانهای سلطنتی عرب جنوب خلیج فارس در این دایرةالمعارف برجسته و در شمار نوشتههای کاملاً محققانه این کتاب است و تاکنون توجه کثیری از اصحاب تحقیق را به خود جلب کرده است[۱].
او برای کتاب لغت خود از کلمات و اصطلاحات توده مردم در محاورات سود میبرد. کاظم چنان بر رموز و زوایای زبان عربی تسلط داشت که تصور نمیرود در ایران معاصر کسی به حد او در این زمینه اشراف و آگاهی داشته باشد. عربیدانی او چنان زبانزد شده بود که آدونیس، شاعر نامی جهان عرب چون به ایران آمد فقط برگنیسی را به همنشینی خود برگزید و در طول سفر وی همواره با او به سر میبرد.
برگنیسی در زبان انگلیسی هم برجستگی و حتی تسلط کافی داشت، اما اعجابآورتر تسلط یگانه او بر زبان و ادب فارسی بود. بسیاری از متون مهم و حتی غیر مهم زبان فارسی را با دیدی نقادانه خوانده بود و نکاتی از آنها را همواره در حافظه داشت.
برگنیسی مقالات بسیار نوشته و چند کتاب تدارک دیده است، ترجمهای از قرآن کریم هم در دست تدارک و تهیه داشت و ظاهراً بخش بیشتر آن را ترجمه کرده بود.
از مهمترین آثار او مقالاتی است که در باب واژههای دخیل در قرآن در مجله معارف نوشته و همان وقت توجه گروهی از محققان ایرانی و حتی اسلامشناسان غربی را به خود جلب کرد و مطالبی در ستایش آن گفتند یا نوشتند.
برگنیسی از نگاه دیگران
روانشاد دکتر عباس زریاب خویى در دهه سىام عمرِ برگنیسى، او را فاضل درجه اوّلِ ادبیات عرب شمرده بود. دکتر هادى عالمزاده - استاد دانشگاه تهران - او را مرجعى مىدانست که دیگران باید در دشواریهاى زبان و ادب عرب به او رجوع کنند. دکتر احسان یارشاطر نیز سالها پیش در نامهاى به کریم امامى، او را از کسانى شمرده بود که باید از وجودشان استفاده شود[۲].
وفات
کاظم برگنیسی در چهارشنبه 30 تیر 1389ش بر اثر سقوط از آسانسور در سن 54 سالگی درگذشت و در قطعه نامآوران بهشت زهرا به خاک سپرده شد[۳].
آثار
مقالاتِ برجاىمانده از برگنیسى اساساً معدود است و بیشتر در مجلدات آغازین دائرةالمعارف بزرگ اسلامى و مجله معارف (نشریه مرکز نشر دانشگاهى) به چاپ رسیده است.
بیشتر آثار تحقیقى و ترجمه برگنیسى هنوز چاپ نشدهاند و مراحل گوناگون آمادهسازى را سپرى مىکنند.
از جمله آثار منتشره ایشان، فرهنگ فلسفى جمیل صلیباست که با همکارى دکتر صادق سجادى در سال 1370 انتشار یافت.
ترجمه ترانههاى مِهیار دمشقى سروده على احمد سعید (آدونیس) از سوى نشر کارنامه و ترجمه پیشدرآمدى بر شعر عربى نوشته آدونیس از سوى نشر فکر روز منتشر شده است.
جدیترین مجموعه نوشتارى از برگنیسى، کتابخانه ادبیات فارسى است که پژوهش آن از سال 1379 آغاز شد و تا روزهاى پایانى عمرش ادامه داشت که شامل شرح و تصحیح دیوان خواجه حافظ شیرازى، شرح غزلیات سعدى شیرازى (ویراست یکم و دوم)، حکیم عمر خیام، شرح شاهنامه فردوسى (جلد یکم)، مثنوى معنوى و غزلیات شمس تبریزى است که هرکدام، بارها به چاپ رسیده است[۴].