دیوان سلمان ساوجی (تصحیح حالت)
دیوان سلمان ساوجی، نوشته ملکالشعراء خواجه جمالالدین سلمان بن خواجه علاءالدین محمد ساوجی معروف به «سلمان ساوجی» (770-709ق)، از شعرای بزرگ، بهویژه از قصیدهسرایان ممتاز ادب فارسی است. این دیوان قصاید (قصیده مصنوع)، غزلیات، ترجیعبندها و ترکیببندها، قطعات، رباعیات و مثنویات (با دو مثنوی «فراقنامه» و «داستان جمشید و خورشید») را در بر دارد و با مقدمه و تصحیح ابوالقاسم حالت و به کوشش احمد کرمی چاپ شده است.
دیوان سلمان ساوجی(سلمان ساوجی، سلمان بن محمد) | |
---|---|
پدیدآوران | سلمان ساوجی، سلمان بن محمد (نويسنده)
حالت، ابو القاسم (مصحح) حالت، ابو القاسم (مقدمهنويس) کرمی، احمد (مصحح) |
سال نشر | 1371ش |
چاپ | 1 |
موضوع | شعر فارسی - قرن 8ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ابوالقاسم حالت مقدمه مبسوطی را درباره تاریخ ایران در زمان حیات سلمان و شعر او ویژه نموده است؛ او در آغاز، به بهانه گرایش مذهبی سلمان به تشیع، شرحی از احوال ایلخانان مغول و اسلام آوردن آنان و گرایشهایی که به مذاهب اهل سنت و یا تشیع مییافتند، داده است و از سلاطینی همچون غازان خان، اولجایتو (سلطان محمد خدابنده) و ابوسعید بهادر خان آغاز میکند و در ادامه، به پادشاهی جلایریان (شیخ حسن بزرگ و سلطان اویس) و آل مظفر (شاه شجاع و شاه محمود) میپردازد. سپس، انواع قالبهای شعری سلمان را ارزیابی میکند و نمونههایی از آنها را گواه میآورد و در آخر، دو مثنوی «فراقنامه» و «جمشید و خورشید» و مشرب مذهبی او را بررسی میکند[۱].
حالت، سلمان ساوجی را بعد از خواجه حافظ شیرازی بزرگترین سخنسرای سده هشتم هجری میداند که مخصوصا در قصیده و غزل بر همه شاعران همزمان خود برتری دارد و این برتری بهاندازه ای است که برخی او را از قصیدهسرایان طراز اول دانستهاند[۲].
وی درباره زندگی و معیشت سلمان ساوجی میگوید: «گذران زندگی او بیشتر از راه ستایش خاندان جلایر، بهویژه «امیر شیخ حسن بزرگ» و همسرش «دلشادخاتون» و فرزندشان «سلطان اویس» بوده است[۳].
او با نگاهی تاریخی به زمانه و شعر سلمان، خواننده را با انواع قالبها و قوّت شعر او آشنا میکند و در آغاز، گزیدههایی از اشعار سلمان را بهمناسبت رخدادهایی که در زمان پادشاهی ابوسعید ایلخانی نمودار شده است، گواه میآورد؛ گزیدههایی از اشعار او در باب فرمان ابوسعید به کشتن امیرُالامرایش «چوپان» و دو فرزند او، در سوگ مرگ ابوسعید، در ناپایداری سلطنت «اَرپا خان» جانشین ابوسعید، در ستایش «خواجه غیاثالدین» (وزیر ابوسعید و ارپا خان) و در سوگ او، در کشتن «شیخ حسن کوچک» (نوه امیر چوپان) به دست همسرش «عزّت ملِک»، در مدح «شیخ حسن بزرگ» و همسرش «دلشادخاتون».
ابوالقاسم حالت، درخشش قصاید سلمان را در تمجیدی که حافظ شیرازی از او کرده است، نمایان میکند و میگوید: «برای منزلت والای قصیدهسرایی ساوجی همین بس است که حافظ او را «شهنشه فضلا» و «پادشاه ملک سخن» نامیده است»[۴].
پس از قصاید، قطعات در دیوان سلمان جلوه مینماید. او نزدیک به پنجاه قطعه دارد که صرف نظر از چند قطعه اخلاقی و عرفانی، در بیشتر آنها یا از وضع خود شکایت میکند؛ یا به عذر تقصیر میپردازد؛ یا چیزی میخواهد؛ یا از اینکه چیزی خواسته است و به او ندادهاند و یا چیزی دادهاند که مطلوب او نبوده است، گله میکند. این دو بیت، نمونهای از شکایت از احوال خود است:
تا ز مادر زادهام، روزی نبودم شادمان | آدمی را بدترین وضعی ز مادر زادن است | |
خود چه برخورداری از عمرم توانم یافتن | کاوّلش خون خوردن است و آخرش جان دادن است[۵] |
سلمان شعر طنزآمیز نیز سروده است:
زن را ز حد چارده تا بیستسالگی | نظاره کن تمام که نظارهکردنی است | |
زآنجا چو درگذشت و به سیسالگی رسید | تدبیر کن که حادثه را چارهکردنی است | |
وز سی چو درگذشت و به چلسالگی رسید | زودش بده طلاق که آوارهکردنی است | |
پنجاهساله را بنگویم چه کن ولی | چون شصتساله گشت به صدپارهکردنی است[۶] |
ساوجی در بخش رباعیات دیوان خویش، اوج ادبی و مهارت هنری خود را نمایان میسازد. مشهورترین رباعی او این است:
از بس که شکسته باز بستم توبه | فریاد همیکند ز دستم توبه | |
دیروز به توبهای شکستم ساغر | امروز به ساغری شکستم توبه[۷] |
این دیوان دو منظومه داستانی «فراقنامه» و «جمشید و خورشید» را نیز در بر دارد؛ «فراقنامه» منظومهای در قالب مثنوی است که به درخواست سلطان اویس سروده شده است. سلمان در آغاز این منظومه وعده میدهد که ده نامه دیگر نیز مانند آن بسراید، اما تاکنون بهجز این دو منظومه، داستان دیگری از او یافت نشده است[۸].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه محقق.