کلیم کاشانی، ابوطالب
ابوطالب کلیم کاشانی (متوفی 1061 یا 1062ق)، شاعر بزرگ قرن یازدهم هجری، از معاصرین صائب تبریزی.
کلیم، ابوطالب | |
---|---|
ولادت | قرن یازدهم یا اواخر قرن دهم |
محل تولد | همدان |
محل زندگی | کاشان |
رحلت | 1061 یا 1062ق |
اطلاعات علمی | |
معاصرین | صائب تبریزی |
برخی آثار | دیوان ابوطالب کلیم کاشانی |
ولادت
وی در اوایل قرن یازدهم یا اواخر قرن دهم متولد شد[۱]. وی ظاهرا متولد همدان و تربیتشده کاشان بوده یا بهعکس - چون هر دو صورت را نوشتهاند - اما دوران کمال سن و کهولت و پیری را در هند گذرانده و همان جا مرده است[۲].
سفر به هند
وی پس از گذراندن تحصیلات و طی مقدمات شاعری در آغاز کار توفیقی نیافت، اما پس از عزیمت به هند، تا آخر عمر شصتواندسالهاش، در آنجا گذراند و به حداکثر کامیابی مادی که یک شاعر در آن عصر میتوانست دست یابد - یعنی ملکالشعرایی دربار بابریان هند - رسید[۳].
وفات
وی به سال 1061 و یا 1062ق درگذشت[۴].
روحیات
کلیم مردی نیکنفس و گشادهدست بود؛ آنچه بهعنوان صله میگرفت «صرف فقرا» میکرد و برخلاف عدهای از رقیبانش که دچار بیماری حسادت و مردمآزاری یا کبر و غرور و رقابتهای ناسالم بودند، با شاعران معاصرش همچون صائب و قدسی و سلیم و معصوم بهترین روابط را داشت؛ چنانکه صائب گوید:
بهغیر صائب و معصوم نکتهسنج و کلیم | دگر که زاهل سخن مهربان یکدگرند |
و جالب اینکه کلیم را با قدسی مشهدی و سلیم تهرانی یکجا به گور سپردند و غنی کشمیری به این مناسبت سرود:
عمرها در یاد او زیر زمین | خاک بر سر کرد قدسی و سلیم | |
عاقبت از اشتیاق یکدگر | گشتهاند این هر سه در یک جا مقیم[۵] |
شهرت کلیم میان مردم به ابیات و اشعار زیر است که تصادفا یا طبیعتا، مدخل خوبی است بر شناخت شعر و فکر شاعر:
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش | آنهم کلیم با تو بگویم چسان گذشت | |
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن | روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت[۶] |
آثار
وی صاحب دیوان اشعار میباشد. صافی زبان و زلالی تعبیر، در عین دوری از ابتذال و نزدیکی عبارت به محاوره طبیعی عامه با ایجاز و صراحتی در حد ضربالمثل، برخی از خصوصیات شعر وی میباشد[۷].