مجالس سبعه (هفت خطابه)
مجالس سبعه (هفت خطابه) اثر مولانا جلالالدین رومی که از هفت خطابه یا هفت مجلس وعظ مولانا، فراهم آمده و با تصحیح و توضیحات توفیق ه.سبحانی، منتشر شده است.
مجالس سبعه (هفت خطابه) | |
---|---|
پدیدآوران | مولوی، جلالالدین محمد بن محمد (نويسنده) هاشمپور سبحانی، توفیق (مصحح) |
عنوانهای دیگر | مجالس سبعه |
ناشر | کيهان |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1379ش |
چاپ | 3 |
شابک | 964-458-037-0 |
موضوع | عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 - مقالههای فارسی - قرن 7ق. - نثر فارسی - قرن 7ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /م8م3 285 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
زمان تألیف کتاب، دقیقا معلوم نیست، اما ظاهرا از طرف سلطان ولد یا حسامالدین چلبی، در اثنای وعظ تحریر یافته، بعدها با رعایت صورت اصلی، بازخوانی شده، مطالبی بدان افزوده شده و شاید از نظر مولانا نیز گذشته و احتمالا خود او نیز تصحیحات و اضافاتی بر آن داشته است. در مجالس، ابیاتی از دیوان کبیر و رباعیات مولانا، راهیافته است. گذشته از آن، مطالبی از «ولدنامه» سلطان ولد را هم در مجالس، توان دید[۱].
هر هفت مجلس، با خطبهای عربی آغاز شده است و تقریبا همه عبارات آن، مسجع است. در تجاویف خطبه، بر سبیل استدلال، آیاتی در حکمت و قدرت و عظمت الهی آمده با درود بر چهار یار گزین رسول اکرم(ص) و مهاجران و انصار و در مجلس هفتم، علاوه بر آنان، با تحیت بر حسنین(ع) به پایان میرسد[۲].
بعد از خطبه، مناجاتی که نوعی دعا و استغاثه با جملات مسجع فارسی است، جای میگیرد. سخن اصلی، با ذکر حدیثی آغاز میشود. حکایتها، قصهها، آیات و احادیث در شرح آن حدیث اول بر شنوندگان عرضه میگردد از این راه، چنانکه فهرست پایان کتاب نشان میدهد، 157 آیه و 40 حدیث از رسول اکرم(ص) و امیرمؤمنان(ع) در مجالس سبعه آمده است[۳].
گاه مطالبی با عبارات گوناگون بیان گردیده است. در اواخر مجلس اول و دوم، تفسیری بر «بسمالله» آمده است. هر جمله با حمد و ستایش ذات باری و رسول اکرم(ص) و آل و اصحاب او پایان میپذیرد[۴].
با یک نگاه سطحی به بخش توضیحات و فهرست اشعار در پایان همین کتاب، بهوضوح برمیآید که قطعنظر از اشعاری که گوینده آنها معلوم نیست، مولانا در مواعظ خود از اشعار «حدیقة الحقیقة» سنایی، دیوان عطار، نظامی، مسعودی رازی و مقالات سید برهانالدین محقق ترمذی استفاده کرده است. حتی در مجلس سوم، به اشعاری از «ولدنامه» سلطان ولد، فرزند مولانا، برمیخوریم و اکثر داستانهای منثور مندرج در مجالس را در مثنوی مولانا نیز مییابیم و باید پذیرفت که مقالات شمس تبریزی نیز در فراهم آمدن مجالس، بیتأثیر نبوده است[۵].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه کتاب.