رساله فارسی إنه الحق
رساله إنه الحق، تأليف علامه حسنزاده آملى و به زبان فارسى است. كلمه مبارکه حق، چه در قرآن مجيد و روايات صادره از اهلبيت عصمت و طهارت و چه در كتب و رسايل اصول معارف و فروع احكام و چه در كتب قدما (مشايخ اساطين قبل از اسلام)، لفظى ريشهدار است؛ بدين جهت، استاد حسنزاده، بر آن شدند كه چندين بار درباره حق رسالهاى بنگارند، ولى هر بار ناتمام ماند، تا اينكه حضرت علامه طباطبايى، صاحب تفسير قيم الميزان رضواناللهتعالىعليه، به روضه رضوان، ارتحال كردند، لذا از استاد، راجع به يادنامه آن جناب، درخواست شد مقاله يا رسالهاى بنويسند. معظمله وعده كردند مرقومههايى را كه درباره حق نگاشتهاند، گرد آورده و آنها را همراه با بعضى از اضافات به صورت رسالهاى به پيشگاه ارباب فضيليت تقديم دارند كه به فضل خداوند، اين امر، تحقق يافت و رساله، به نام ميمون و مبارک«إنه الحق» مزين شد.
رساله فارسی إنه الحق | |
---|---|
پدیدآوران | حسنزاده آملی، حسن (نویسنده) |
ناشر | قيام |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1373 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | توحید |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 217/4 /ح5الف8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
اين رساله، حاوى مطالبى در بعضى از امهات و عيون مسائل معارف علمى و عملى ساير بين اهل تحقيق و اهل نظر، حول دو محور حق و نفس است.
ساختار
رساله، مشتمل بر يك مقدمه و دو بخش است كه اولى، حاوى يازده عنوان متنوع و دومى، داراى هشت عنوان مختلف است.
گزارش محتوا
بخش اول رساله، در طايفهاى از معارف حقه توحيديه است با محوريت مسائل زير: 1. وحدت حقه حقيقيه، موضوع مسائل اهل تحقيق به صورت بحث نظرى... است؛ 2. بحث حق، از نظرى ناظر به تبكيت سوفسطايى است؛ 3. معانى حق؛ 4. حق تعالى، انيت محض است، به بيان اهل تحقيق و اهل نظر؛ 5. تشكيك وجود در اصطلاح اهل نظر و اهل تحقيق؛ 6. مرتبه، در لسان اهل تحقيق و اهل نظر؛ 7. وجود حق، غير متناهى است، لا يشمل بحد و لا يحسب بعد؛ 8. بيان استاد علامه شعرانى، در شرح لا يشمل بحد و لا يحسب بعد؛ 9. سبق بالحق؛ 10. مطلبى به صورت استحسانى و خطابى در تأكيد موضوع مسائل عرفانى؛ 11. تميز محيط از محاط به امتياز و تعين احاطى است...
بخش دوم رساله، در طايفهاى ازمعارف علمى و عملى گوهر نفس است، با محوريت مسائل زير: 1. انسان، حى بن يقظان است، فرزند پسرى به نام عقل كل و مادرى به نام نفس كل است؛ 2. انسان را شأنيتى است كه تواند عاقل موجودات گردد، لا جرم موجودات را شأنيتى است كه معقول وى مىگردند؛ 3. طرق اقتناى معارف؛ 4. نفس ناطقه انسانى را مقام، فوق تجرد است؛ 5. معرفت نفس؛ 6. خود را بشناس؛ 7. من عرف نفسه عرف ربه؛ 8. مراقبت.
استاد، خاطرنشان مىسازند، ضمن بيان مطالب ياد شده، به ذكر آيات و روايات تبرک جسته و به كلمات اساطين فريقين، تمسك نمودهاند و نيز به طايفهاى از نكات ذوقيه و لطايف حكمية اشاراتى كردهاند.
شايان توجه است كه در يكى از شبهايى كه استاد، به ترقيم رساله ياد شده مشغول بودهاند، براى ايشان واقعهاى خوش و شيرين رخ داده كه مشروح آن را از كتاب هزار و يك كلمه نقل مىكنيم:
«كلمه 16 در مبارک سحر ليله چهارشنبه، 17 ربيع المولود 1402ق، مطابق 23 دى ماه 1360ش، شب فرخنده ميلاد خاتم انبيا(ص) و وصى او، صادق آل محمد(ص) كه مصادف با شب شصتم از ارتحال حضرت استادم علامه طباطبايى، صاحب تفسير الميزان بود به ترقيم رساله إنه الحق، به عنوان يادنامه آن جناب اشتغال داشتم، ناگهان مثال مبارکش با سيماى نورانى حاكى ازسِيمٰاهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ اَلسُّجُودِ، برایم متمثل شد، فتمثل لنا بشرا سويا و با لهجهاى شيرين و دلنشين از طيب طويت و حسن سيرت و سريرتم، بدين عبارت بشارتم داد: «تو نيكو صورت و نيكو سيرت و نيكو سريرتى». تا چند لحظهاى در حضور انورش مشرف بودم رضواناللهتعالىعليه و افاض علينا من بركات انفاسه النفيسة.»
وضعيت كتاب
اين رساله، براى اولين بار در سال 1361، در مجموعهاى تحت عنوان يادنامه علامه طباطبايى، توسط انتشارات شفق و اخيرا به صورت مستقل، توسط انتشارات قيام، طبع و منتشر شد.