العبر في خبر من غبر
العبر في خبر من غبر، اثر مورخ بزرگ اسلام، شمسالدین ابوعبدالله محمد بن احمد بن عثمان بن قایماز بن عبدالله ترکمانی الاصل، فارقی دمشقی، معروف به ذهبی (673-748ق)، کتابی است در چهار جلد، به زبان عربی با موضوع تاریخ اسلامی و تاریخ رجال.
العبر في خبر من غبر | |
---|---|
پدیدآوران | ذهبی، محمد بن احمد (نويسنده) زغلول، ابو هاجر محمدسعيد (محقق) |
ناشر | دار الکتب العلمية |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
چاپ | 1 |
موضوع | اسلام - تاريخ - سال شمار اسلام -- سرگذشتنامه |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | /ذ9ع2 35/63 DS |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
ذهبی در این کتاب، مختصری از کتاب تاریخ اسلامش را ارائه داده است.
تحقیق این کتاب را ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلول انجام داده است.
ساختار
کتاب چهار جلد دارد؛ جلد اول، حاوی مقدمه محقق، مقدمه مؤلف و محتوای مطالب از سال 1 تا 318ق، است. جلد دوم، در ادامه محتوای مطالب، تاریخ سالهای 319 تا 546ق را ارائه کرده است. جلد سوم، حاوی حوادث سالهای 547 تا 700 است و در جلد چهارم، ذیول کتاب العبر في خبر من غبر ارائه شده که شامل سالهای 701 تا 764ق، است.
گزارش محتوا
دو شیوه در نگارش درباره تاریخ وجود دارد: یکی این است که وقایع را بر اساس گذر سالها مرتب کرده و مثلا نوشته میشود: ذکر وقایع سال اول یا دوم و... این طریقه، شیوه غالب مصنفین در تاریخ است. در این شیوه آنان در آخر هر سال از سالهایی که وقایعش را ذکر میکنند، تراجم کسانی را هم که در آن سال از دنیا رفتهاند، ذکر مینمایند. شیوه دوم، ذکر تاریخ هر دولتی از دولتها، از قیام تا سقوط آن دولت است (این شیوه ابن خلدون در تاریخش است). البته شیوه اول در ذکر تاریخ، طریقه شایع در مصنفات تاریخی است و محدثان نیز به این شیوه گرایش دارند؛ زیرا طبیعتشان در تقسیم رجال به طبقههای صحابه و تابعین و اتباع تابعین و... با این شیوه سازگار است. ظاهرا دلیل این تقسیم، چیزی است که در روایت شریفه آمده و عبارت است از تقسیم مردم به طبقات مختلف در فرمایش پیامبر اسلام(ص): «خير الناس قرنیثم الذين يلونهم ثم الذين يلونهم...»[۱].
حافظ ابوعبدالله در کتاب تاریخ اسلامش، از زمان پیامبر اکرم تا سال 700ق (یعنی زمان خودش) را ذکر کرده است. تاریخ اسلام ذهبی، کتابی است حجیم که زمانی طولانی برای مطالعه آن لازم است. ازآنجاکه ذهبی مشتاق انتفاع خوانندگان بوده، آثار مهم، مانند مستدرک و سنن بیهقی و تهذيب الكمال و انساب سمعانی را مختصر کرده است؛ ازاینرو، در این اثر نیز این کار را کرده و آن را در دو اثر، مختصر کرده است؛ یکی را در حجم متوسط و دیگری را در حجم کوچک ارائه نموده است؛ کتابی که در حجم متوسط ارائه شده، «العبر في خبر من غبر» است و کتاب کوچکش «دول الإسلام»[۲].
لازم به ذکر است که کار عالم بزرگی مانند ذهبی در این اثر صرفا اختصار معلومات طولانی نبوده که بخواهد در یک مرتبه آن را بهصورت متوسط و در مرتبه دیگر بهصورت کمحجم مختصر کند. وی بااینکه این آثار را در قالب مختصر ارائه کرده، ولی در آنها مسائلی را افزوده که در اصل کتاب تاریخ اسلامش مشاهده نمیکنیم[۳].
عبارت ذهبی در صدر این کتاب، چنین است: این تاریخ مختصری است بر مبنای سالها که من در آن، آنچه از مشهورترین حوادث و وفیات رخ داده را ذکر میکنم؛ حوادثی که حفظش برای زیرکان متعین و ضبطش برای طالبان شایسته و احضارش برای عالمان لازم است. وی سپس عباراتش را با این کلمات به پایان میبرد: آنچه از حوادث بزرگ و مردمان بزرگ، از علما و راویان و اعیان و...، که قصد داشتم در کتابم بیاورم، پایان یافت[۴].
ذهبی بر «العبر»، ذیلی نوشته که در آن حوادث سال 701 تا سال 740ق را ذکر کرده است. پس از او ابوالمحاسن محمد بن علی بن حسن بن حمزه حسینی دمشقی، ذیلی بر این ذیل نوشته و در آن حوادث سال 741 تا 764 را ارائه کرده است[۵].
در بخشی از متن کتاب که حوادث سال اول و دوم هجری را ذکر کرده، میخوانیم: در سال اول تاریخ اسلامی، پیامبر اکرم(ص) به مدینه هجرت کرد. ایشان در ظهر روز دوشنبه، دوازدهم ماه ربیعالاول، به این شهر وارد شدند. آن حضرت در آن شهر نزول کردند و مسجد آن را بنا نمودند و...
در این سال بود که «براء بن معرور»، یکی از نقبا و از اولین بیعتکنندگان با پیامبر(ص) در لیلة العقبه، از دنیا رفت. ابوامامه اسعد بن زراره نیز در این سال در «ذبحه» از دنیا رفت. او از بزرگان و رئیسان انصار و از قبیله بنیمالک بن نجار بود.
غزوه بدر در روز جمعه هفدهم رمضان سال دوم هجری، رخ داد. در این غزوه، چهارده نفر از مسلمانان شهید و هفتاد نفر از کفار کشته شدند؛ از جمله کشتگان عبرت بودند از: ابوجهل مخزومی و عتبة بن ربیعه عبشمی (از بزرگان و پیشقراولان سپاه)، شیبه برادر عتبه و ولید بن عتبه و امیة بن خلف جمحی و عقبة بن ابیمعیط.
ازدواج پیامبر(ص) با عایشه، وفات عثمان بن مظعون، تغییر قبله مسلمانان در میانه سال، تولد مِسوَر بن مخرمه و عبدالله بن زبیر و مروان بن حکم و نعمان بن بشیر، از دیگر حوادث و وقایع این سال است[۶].
وضعیت کتاب
پس از صفحه «ع» کتاب، به تعداد هشت صفحه شاهد رونوشت تصاویر نسخ خطی کتاب هستیم. در نگارش و تصحیح این اثر بر دو نسخه خطی اعتماد شده است: نسخه خطی کتابخانه احمدیه حلب به شماره 1218 که با خط خوبی در 400 صفحه نوشته شده و در کتاب با حرف «ح» نشان داده شده است. در ابتدای این نسخه نوشته شده «تاريخ الذهبي رحمه الله» و در آخرش با خطی مغایر با خط نسخه نوشتهاند: «هذه النسخة المباركة بخط الحافظ ابن حجر العسقلاني». نسخه خطی دوم متعلق به کتابخانه ملی پاریس است به شماره 1584 که در دو جلد واقع شده و با خط درشت و گاه بدون نقطه نوشته شده است[۷].
محقق علاوه بر این دو نسخه خطی، نسخه چاپی دائرة المطبوعات و النشر کویت را هم دیده و در کتاب، به اختلاف میان دو نسخه خطی و نسخه چاپی کویت هم اشاره کرده؛ همان طور که به اختلاف میان دو نسخه خطی هم اشاره نموده است. وی این امور را داخل پرانتز قرار داده و در حاشیه صفحه به آن تنبیه داده است. ابوهاجر محمد سعید بن بسیونی زغلول، نسخه چاپی کویت را نسخهای دارای غلطها و تصحیفات فراوان میشمارد که گاه مسقطات فاحشی در آن رخ داده است[۸].
پاورقیها به ذکر منابع و اختلاف نسخ، اختصاص یافته است. فهرست مطالب هر جلد در پایان آن ذکر شده و در پایان جلد چهارم، علاوه بر آن، فهارس اعلام نیز ذکر گردیده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.