حسنی تلمسانی، محمد بن احمد
محمد بن احمد حسنی تلمسانی (1298-1381ق)، از سادات حسنی، صوفی و متکلم الجزایری شیخ طریقه شاذلیه در قرن چهاردهم.
حسنی تلمسانی، محمد بن احمد | |
---|---|
ولادت | شنبه 22 شوال 1298ق برابر با 16 سپتامبر 1881م |
محل تولد | تلمسان |
محل زندگی | الجزایر |
رحلت | 12 رجب 1381ق |
مذهب | مالکی |
اطلاعات علمی | |
اساتید | بدرالدین حسنی جعفر کتانی امین سُوَید نجیب کیوان یوسف نبهانی |
ولادت
در روز شنبه 22 شوال 1298ق برابر با 16 سپتامبر 1881م در سُبدو، از توابع تلمسان (یکی از معروفترین شهرهای الجزایر)، به دنیا آمد.[۱] پدرش از علما بود و در آنجا مسند قضا داشت.
تحصیلات
محمد، پس از درگذشت پدرش، به تلمسان سفر کرد و در آنجا به مشاغل گوناگونی پرداخت.
او برای تحصیل علوم دینی پیوسته به مدارس و مساجد میرفت و سپس، به واسطۀ محمدبن یَلِّس، به طریقت درقاویۀ شاذلیه پیوست و با احمد علوی آشنا شد. وی در ۱۳۲۹ همراه مرشد خویش، محمدبن یلّس، برای فرار از استعمار فرانسه به شام رفت.
پس از مدت کوتاهی عازم ترکیه شد و دو سال در آدنای ترکیه ماند. سپس به دمشق بازگشت و تحصیلات خود را نزد علمایی چون بدرالدین حسنی، جعفر کتانی، امین سُوَید، نجیب کیوان و یوسف نبهانی تکمیل کرد و از محمود عطار و محمد بن یوسف، معروف به کافی، اصول و فقه مالکی را فراگرفت و از مشایخ خود اجازۀ ارشاد یافت.
پس از درگذشت محمد بن یلّس در ۱۳۵۰، احمد علوی که به دمشق آمده بود، به هاشمی مقام ارشاد را در طریقت علویۀ درقاویۀ شاذلیه، و ریاست زاویۀ دمشق را اعطا کرد. از آن پس، هاشمی تمام کوشش خود را صرف ترویج تصوف و تعلیم موضوع توحید کرد واز حلقههای درس و ذکر و مواعظ وی در خانه و مسجد و مدارسی چون شامیه و نوریه، استقبال بسیار شد.
او زوایایی نیز در حُمص، حَمات، حلب و دمشق و روستاهای اطراف آن و در اردن و فلسطین برپا کرد و همچنین قسمتی از خانۀ خود را در دمشق، به شاگردان و مریدانش اختصاص داد.
وفات
هاشمی در12 رجب 1381ق در دمشق درگذشت و در باب صغیر دفن شد. او شاگردان بسیاری تربیت کرد و، به سبب نوع تعالیم و خردمندی و تقوایش، به مجدّد دین و شعرانی زمان مشهور شد. عبدالقادر عیسی، مؤلف حقائق عن التصوف، از شاگردان وی بود.
آثار
- شرح نظم عقيدة أهل السنة؛
- البحث الجامع فی ما یتعلق بالصنع و الصانع؛
- و الحدائق الندیه فی الدروس التوحیدیه؛
- شرح شطرنج العارفین، منسوب به ابنعربی؛
- و الحِلُّ السَدید لما اِستَشکله المرید من جواز الأخذ عن المرشدین،
- معراج التشوف الی حقائق التصوف؛
- القول الفصل القویم فی بیان المراد من وصیه الحکیم؛