حدائق الحقائق في شرح نهج‌البلاغة

حدائق الحقائق في شرح نهج‌البلاغة اثر قطب‌الدين كيدرى بيهقى كه در آخر شعبان سال 576 ه.ق به زبان عربى، در شرح نهج‌البلاغة سيد رضى نوشته شده است.

‏حدائق الحقائق في شرح نهج‌البلاغة
حدائق الحقائق في شرح نهج‌البلاغة
پدیدآورانبیهقی نیشابوری کیدری، محمد بن حسین (نویسنده) عطاردی قوچانی، عزیزالله (محقق)
عنوان‌های دیگرنهج‌البلاغة. شرح
ناشربنیاد نهج‌البلاغه
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1375 ش یا 1416 ق
چاپ1
موضوععلی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - خطبه‌ها

علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - نامه‌ها

علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. - کلمات قصار

علی بن ابی‌طالب(ع)، امام اول، 23 قبل از هجرت - 40ق. نهج‌البلاغة - نقد و تفسیر
زبانعربی
تعداد جلد2
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏38‎‏/‎‏02‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏9‎‏ح‎‏4
نورلایبمطالعه و دانلود pdf



ساختار

چنانچه از اين شرح بر نهج‌البلاغة بر مى‌آيد، از سه شرح منهاج البراعه راوندى و معارج نهج‌البلاغة و شرح وبرى گرفته و عبارت‌هاى اين‌ها را جاى جاى آورده است و خود هم بندهايى در شرح افزوده است.

در آغاز شش بيت عربى در ستايش نهج‌البلاغة آورده و پس از خطبه بحثى است، در اقسام البلاغه و احكام‌ها، سپس چهارده نوع از صنايع بديعى از منهاج البراعه نقل شده است. آنگاه شرح آغاز مى‌شود.

گزارش محتوا

پيش از شرح خبرى از زين‌الفتى عاصمى آمده و ياد شده از سلوه الشيعه امام سعيد معين‌الدين مسعود بن على صوابى بيهقى كه ايمان ابوطالب را در آن ثابت نموده است. و نيز در آن از علامه زمخشرى و شيخ مفيد در ارشاد و سید مرتضى، از نجوم و ستاره شناسى هم در آن خرده‌گيرى شده است.

كيدرى گذشته از علوم ادبى و تاريخ و اخبار مذهبى در فلسفه و كلام هم سرآمد بوده و در آن به بسيارى از مسائل دقيق و باريك فلسفى اشارت نموده و مشكلات نهج‌البلاغة را با آن حل كرده است. او در آن سخنان ابوحاتم رازى داعى اسماعيلى در كتاب الزينه و ابن سينا و غزالى در المضنون به على غير اهله را گواه آورده و سخنان حكما را نقل كرده است. از اين مطالب آشكار مى‌شود كه دانشمندان شيعى در آن زمان‌ها كه در اقليت بوده‌اند و مورد رنج و شكنجه پيروان سنت، و به دستگاه فرمان‌روايى عصر راهى نداشتند، بهتر از دوران صفوى كه آيين شيعى انديشه رسمى فرمانروايان شده بود، راه درست علمى را پيمودند و گرد جمود و تعصب نمى‌گشتند. سنجيدن آثار آنان اگر چه مذهبى صرف هم باشد؛ مانند شروح نهج‌البلاغة يا تفاسير با آثار دوران صفوى كه عصر آزادى آيين شيعى، بلكه چيرگى و سيطره آن است، خود گواهى درست و راست در اين مورد است. از آن آثار لطافت دقت و ربايندگى مى‌بارد و اين دسته اثر علمى خواننده را به خود نمى‌كشد و انحطاط علمى از آن پيداست.

كيدرى در دو جا از پيشدادايان و كيانيانيان و اشكانيان و خسروان و بطلميوسيان و فرمانروايان يمن و روم و يونان و از سال و ماه ايران و پنجه دزده و كبيسه‌اى كه زردشت خداوند گار ايرانيان سفارش كرده ياد كرده و پيداست كه به فرهنگ مزديسنا خوب آشنا بوده است.

در نسخه‌اى از اين كتاب، در پايان اين شرح، اجازه ايست از عبدالله بن حمزه، عبدالله طوسى در رمضان 596 ه.ق به شارح و در آن آمده كه اين كتاب بسيار پسنديده و نيكو است و به او اجازه روايت همه كتاب‌هايى كه خود شنيده و يا گرد آورده و يا در فهرست اصحاب درج است، داده و همچنين روا داشته كه نهج‌البلاغة را از ابوالرضا فضل‌الله بن على حسينى راوندى از مكى بن احمد مخلطى از ابوالفضل محمد بن يحيى ناتلى از ابونصر عبدالكريم بن محمد ديباجى معروف به سبط بشرالحافى از شريف رضى و همچنين از ديگر مشايخ او روايت كند.

وضعيت كتاب

محقق كتاب جناب آقاى عزيزالله عطاردى است.

در كتاب هيچ گونه فهرستى ديده نمى‌شود.

منابع مقاله

  1. متن و مقدمه كتاب
  2. فهرست موضوعى تبيان