بلقینی، عمر بن رسلان
سراجالدین عمر بن رسلان بلقینی (724-805ق)، مفتی، محدث و مفسر شافعی بوده است. تقیالدین سبکی از اساتید و ابن حجر عسقلانی از شاگردان او بودهاند.حاشیه بر «روضة الطالبين» نووی از جمله آثار اوست.
نام | بلقینی، عمر بن رسلان |
---|---|
نامهای دیگر | عمر بن رسلان بن نصير بن صالح الكناني، العسقلاني الأصل، ثم البلقيني المصري الشافعيّ، أبو حفص، سراج الدين |
نام پدر | رسلان |
متولد | 724ق |
محل تولد | بلقینه در غرب مصر |
رحلت | 805ق |
اساتید | شمسالدین اصفهانی |
برخی آثار | ترجمان شعب الإيمان
الفوائد الجسام على قواعد ابن عبدالسلام: و هي فوائد و نکات و تنبیهات، أملاها البلقینی علی قواعد الأحکام للإمام العز بن عبدالسلام التدریب فی الفقه الشافعی التدریب المسمی به تدریب المبتدي و تهذیب المنتهي و معه تتمة التدریب |
کد مؤلف | AUTHORCODE16432AUTHORCODE |
خاندان
بُلْقینی، خاندانی شافعیمذهبِ فلسطینیتبار و سرشناس در مصر و شام در سدههای ۷-۹ق/۱۳-۱۵م، بودند. اینان که از خانواده عالمان محلی شهرستانهای مصر بودند، با نفوذ به دستگاه حکومتی ممالیک، برای خویش اعتباری درخور بههم رساندند. از ایشان فقیهانی برخاستند که به مقامات رسمی والا، چون قاضیالقضاتی شافعیان، و نیز شهرت و ثروت دست یافتند.
ولادت
سراجالدین ابوحفص عمر بن رسلان، در سال 724ق، در بلقینه، از شهرهای غرب مصر به دنیا آمد.
تحصیلات
تحصیلات مقدماتی خویش را همان جا آغاز کرد و در نوجوانی، تحصیل علم را در قاهره پی گرفت.
اساتید
وی نحو را نزد ابوحیان آموخت و از مجلس درس بزرگان آن عصر همچون شمسالدین اصفهانی، تقیالدین سبکی، محمد بن عدلان و عزالدین بن جماعه در فقه و حدیث بهرهمند گشت. افزون بر استادان حدیث خویش در قاهره، وی با سفر به مکه و بیتالمقدس در ۷۴۰ و ۷۴۹ق، از عالمان شهرهای مختلف همچون ذهبی، مِزّی و ابن نُباته نیز اجازه دریافت کرد. در همان روزهای جوانی، بسیاری از بزرگان عصر او همچون ابوحیان، ابن جماعه و ابن عقیل، از وی تمجید کردهاند.
تدریس
سراجالدین در حدود ۲۸ سالگی به دامادی ابن عقیل درآمد. او در دوره کوتاهی که ابن عقیل بهجای ابن جماعه، قاضیالقضات مصر شد، نیابت وی را برعهده داشت و در مدت کوتاه عزل تا بازگشت ابن جماعه، بر مسند درس فقه شافعیه او نیز تکیه زد. بهرغم ادعای برخی تذکرهنویسان در تصریح به انتصاب وی به افتای دارالعدل در ۷۶۵ق، با توجه به آنکه این انتصاب را نخستین تجربه همکاری سراجالدین با حکومت برشمردهاند، اشتغال وی به فتوا را در جوانی و ایام حیات استادانش دانسته و انتصاب وی به سمت بالاتر قضای عسکر را نیز پس از درگذشت بهاءالدین سبکی در ۷۶۳ق، آوردهاند. سراجالدین که با بازگشت ابن جماعه، از جانب او در مدرسه ابن طولون، فقه و تفسیر تدریس میکرد، در همان ایام، تدریس را در مدارس نوپای قاهره همچون «ظاهریه» نیز پی میگرفت.
وی پس از واقعه عزل تاجالدین سبکی در ۷۶۹ق، قاضیالقضات شافعیه شام شد؛ به همین منظور در ملازمت سلطان ظاهر برقوق به حلب رفت و سرانجام، برای ترک کشمکش با سبکی - که همچنان بر تدریس در مدارس دمشق و امامت جمعه اصرار داشت - کناره جست. او پس از اسنوی (د ۷۷۲ق/۱۳۷۰م)، مسند تدریس مدرسههای ملکیه و ابن طولون را برعهده گرفت. در ۷۷۹ق، پس از قتل ملک اشرف، از جانب امیر طَشتُمُر دَوادار نامزد قاضیالقضاتی مصر گردید و همین مسئله بر محبوبیت او در میان مردمان افزود. پس از آن در عین برخورداری از جایگاه اجتماعی، هیچگاه بدین منصب دست نیافت. در ۷۹۳ق، در سفری که ظاهر برقوق به شام برای جنگ با صلیبیان داشت، در کنار سلطان بود. وی نخستین کسی است که حکم جهاد برضد تیمور لنگ را صادر کرد. در خلال این مدت، در مدارس خَشّابیه، ابن طولون و ظاهریه نیز به تدریس پرداخت.
سراجالدین سالهای پایانی عمر که در رأس فقیهان شام و مصر جای گرفته بود، بیشتر به تدریس و افتا اشتغال داشت و از حجاز، بغداد، یمن، خراسان، هند، روم و مغرب به او مراجعه میشد و در اغلب امور کشورداری نیز سلطان ظاهر برقوق با او مشورت میکرد. نفوذ وی سبب شد که فرزندانش راههای پیشرفت را در عرصه مناصب حکومتی سریعتر طی کنند.
شاگردان
در میان طبقه شاگردان او میتوان به ابن حجر عسقلانی که از او فقه آموخته و استماع حدیث کرده بود، مجدالدین برماوی، ولیالدین عراقی و فرزندش جلالالدین اشاره کرد. شاگردان او از مذاهب فقهی مختلف بسیارند؛ گروهی از آنها در زمان حیاتش به قضا میپرداختند و شهرت یافته بودند.
وفات
سراجالدین در سال 805ق، در قاهره درگذشت و در مدرسهای که خود بنا نهاده بود (در کنار قبر فرزندش بدرالدین محمد)، به خاک سپرده شد.
آثار
سراجالدین بلقینی به سبب اشتغال به تدریس، افتا و پرداختن به مناصب سیاسی و نیز مشکلات اجتماعی ویژهای که در آن عصر پدید آمده بود، بسیاری از آثار خویش را ناتمام گذاشت. باآنکه بزرگان بسیاری وی را «مجدّد» سده ۸ق، دانستهاند و برخلاف ستایشهای فراوان از تدریسش، آثار بازمانده از وی بیانگر جایگاه دانش او دانسته نشده است. اسباب شهرت او را نیز در قابلیتهای تدریس وی باید جست. بههرروی، عمده نوشتههایش در حوزه فقه و حدیث بوده است. در میان آنها، میتوان به این چند نمونه اشاره کرد:
- محاسن الاصطلاح وتضمين كتاب ابن الصلاح (شرحی است بر مقدمه ابن صلاح شهرزوری (د ۶۴۳ق) در علم حدیث)؛
- حاشیه بر روضة الطالبين نووی در فقه شافعی (حاشیههای او و فرزندش جلالالدین بر این کتاب، توسط فرزند دیگرش صالح گردآوری شده است و به واقع، باید این اثر را کار جمعی این خاندان دانست)؛
- التدريب، در فروع فقه شافعی که تنها تا بحث رضاع پی گرفته و با نام التأديب خلاصهاش کرده و سرانجام، فرزندش صالح اصل کتاب را به پایان رسانده است[۱].
پانویس
- ↑ ر.ک: فارویی فیروزی، مصطفی
منابع مقاله
فارویی فیروزی، مصطفی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، به تاریخ 28 اسفند 1399