المراسيل (ابوداود، سلیمان‌ بن‌ اشعث)


المراسيل، اثر ابوداود سلیمان بن اشعث سجستانی (متوفی 275ق)، کتابی است یک جلدی، به زبان عربی با موضوع روایات اسلامی. تحقیق، تعلیقه و تخریج احادیث این اثر توسط شعیب ارناؤوط انجام شده است.

‏المراسيل
المراسيل (ابوداود، سلیمان‌ بن‌ اشعث)
پدیدآورانابوداود، سلیمان بن اشعث (نويسنده) ارناووط، شعيب (محقق)
ناشرمؤسسة الرسالة
مکان نشرلبنان - بيروت
سال نشر1998م , 1408ق
چاپ1
زبانعربي
تعداد جلد1
کد کنگره
‏/الف27 م4 118 BP
نورلایبمطالعه و دانلود pdf


ساختار

کتاب با مقدمه محقق آغاز شده و روایات همراه با شماره‌گذاری در ذیل ابواب و عناوین مختلف، به‌گونه سلسله‌وار ذکر گردیده است.

از منابع مورد اعتماد محقق در این تحقیق، «الرسالة» ابن ادریس شافعی، «معرفة علوم الحديث» محمد بن عبدالله نیشابوری، «المعتمد في أصول الفقه» ابوالحسین محمد بن علی بصری، «العمدة في أصول الفقه» ابویعلی فراء، «معرفة السنن و الآثار» ابوبکر بیهقی، «التمهيد» ابوعمر بن عبدالبر نمری، «الكفاية في علم الرواية» و «الفقيه و المتفقه» ابوبکر خطیب بغدادی، «أصول السرخسي» ابوبکر محمد بن احمد سرخسی، «المستصفی من علم الأصول» ابوحامد غزالی و... را می‌توان یاد کرد. محقق، مجموعا 27 کتاب را به‌عنوان منابعش در بررسی این اثر ذکر می‌کند که همه آنها به زبان عربی است[۱].

گزارش محتوا

این اثر، کتاب مهمی در نوع خودش است و تا بدانجا که محقق کتاب، اذعان دارد، کسی چنین موضوعی را علی‌حده، موضوع بحثش قرار نداده است. کتاب، حاوی 544 روایت مرسل از روایات اهل تسنن است که بر اساس ابواب (غالبا ابواب فقهی) مرتب شده است. غالب این روایات، از مواردی هستند که اسناد آنها به ارسال‌کننده آنها صحیح است. به نظر می‌رسد، ابوداود در این کتاب، بیشتر مراسیلی را که به وی منتهی می‌شده، جای داده است و به‌جز مقدار اندکی از این روایات را از دست نداده است. حفظ و اتقان و وسعت دایره اطلاعات ابوداود سجستانی در علوم سنت، محل اتفاق میان ائمه اهل سنت است[۲].

ترتیب «مراسیل» ابوداود به‌لحاظ حجیت و استدلال در مرتبه بعد از کتاب «سنن» او قرار می‌گیرد که در آن احادیث احکام را جمع کرده و به بهترین شکل، ترتیب داده است. او این روایات را از میان روایات بسیاری که به پانصد هزار حدیث می‌رسیده، به‌خوبی تصفیه کرده است؛ به‌گونه‌ای که حَکَم میان فرقه‌های علما و طبقات فقها و مرجعی وافی، قرار گرفته است. به نظر می‌رسد قصد ابوداود از تألیف کتاب «مراسیل» این بوده است که مرجعی برای فقیه باشد تا بر نصوص آن اعتماد کرده و از آن استنباط نماید و در مواردی که در مسئله مورد بحث فقیه، حدیث صحیحی یافت نشود که غنای آن دست فقیه را در فتوا باز بگذرارد، بر اساس این روایات مرسل بتواند فتوا بدهد. پس طبعا او به تبعیت از احمد بن حنبل، احتجاج به روایات مرسل را در مواردی که روایتی صحیح در باب نباشد که بتوان حکم را از آن استخراج کرد، جایز می‌شمارد. او استدلال به روایت مرسل را بر استدلال به قیاس ترجیح می‌دهد. در رساله او به اهل مکه آمده: اگر مسندی در باب مورد نظر وجود نداشت و همچنین مسندی بر ضد مراسیل نبود، به روایت مرسل، احتجاج می‌شود؛ هرچند که روایت مرسل در قوت مانند روایت متصل نیست[۳].

تعداد روایات مرسلی که در این کتاب از هر راوی روایت شده از این قرار است: از محمد بن مسلم بن شهاب، زهری 55 روایت؛ از حسن بصری، 44 روایت؛ از سعید بن مسیب، 30؛ از مکحول شامی، 29؛ از عطاء بن ابی‌رباح، 17؛ از عامر شعبی، 12؛ از عروة بن زبیر، 11؛ از عکرمه غلام (مولی) ابن عباس، 9؛ از طاوس بن کیسان، 9؛ از ابوقلابة 8؛ از زید بن اسلم، 7؛ از عبدالله بن ابوبکر و مجاهد بن جبر و حکم بن عتیبه، 6؛ از عمرو بن شعیب و قتادة بن دعامه دوسی (یا به تعبیر محقق در حاشیه: سدوسی) و محمد بن سیرین، 5؛ از سعید بن جبیر و سلیمان بن موسی و ابوسلمة بن عبدالرحمن و علی بن الحسین و ابوالعالیة ریاحی و ابومالک غفاری، 4؛ از یحیی بن ابوکثیر و جبیر بن نفیر و خالد بن معدان و عبدالله بن حارث و عبیدالله بن عبدالله بن عتبه و عطاء بن یسار و قاسم بن عبدالرحمن و محمد بن طلحه و محمد بن علی و معاویة بن قرّه و مقاتل بن حیان و یزید بن مرثد، 3. غیر از اینان دیگرانی که تعدادشان به 190 نفر می‌رسد، از هرکدام از آنها یک روایت نقل شده، به‌جز 15 نفر از آنان که از هرکدامشان دو روایت مرسل نقل گردیده است[۴].

درجه روایات مرسل در میان این مراسیل به‌لحاظ قوت و ضعف، متفاوت است؛ مثلا مراسیل سعید بن مسیب و محمد بن سیرین و ابراهیم نخعی و مالک در نزد آنان صحاح حساب می‌شوند و در مواردی که سندی که به آنان رسیده صحیح باشد و چیزی در آن باب نباشد که مضمون آن روایت مرسل را دفع کند، به آن استناد می‌شود. مراسیل مجاهد بن جبر و عامر شعبی و طاوس بن کیسان، اشکالی به آنها نیست و مراسیل زهری و اعمش و حسن و یحیی بن ابوکثیر و ثوری و ابن عیینه و امثال آن، مراسیل ضعیف به حساب می‌آیند[۵]. درهرحال قاعده کلی در اغلب موارد این است که: اگر کسی ثقه بود و درباره وی معروف بود که او روایت نمی‌کند مگر از راویان ثقه، مرسله او صحیح به حساب می‌آید، ولی اشخاصی که هرچند ثقه هستند، ولی مبالاتی در روایت از ثقه و غیر ثقه ندارند و از هرکس روایت می‌کنند، مراسیل آنها ضعیف قلمداد می‌شود[۶].

قابل ذکر است که شش روایت مرسل است که مزی در «تحفة الأشراف» به ابوداود نسبت داده، ولی در آن نسخه خطی که محقق بر آن اعتماد کرده، وجود نداشته است؛ البته در نسخه چاپی سابق همین کتاب که دو مرتبه در مصر چاپ شده است و راویان و اسناد در آن حذف شده، پنج مورد از این احادیث وجود دارد. محقق، شش روایت مزبور را ذکر کرده و وضعیت هریک را بیان نموده و الفاظ غریب موجود در هرکدام را شرح داده و در پایان هر روایت، شماره آن در کتاب تحفه را خاطرنشان کرده است[۷].

وضعیت کتاب

فهارس فنی کتاب، شامل فهرست احادیث، راویان مرسِل به‌ترتیب حروف الفبا و فهرست مطالب، به‌ترتیب در انتهای اثر آمده است.

این کتاب، پیش‌تر با حذف اسانید روایات و اختصار برخی روایات در سال 1310ق، در چاپخانه تقدم مصر با عنایت شیخ علی سنی مغربی طرابلسی، چاپ شده است و از روی همان نسخه در چاپخانه محمد علی صبیح مجددا چاپ گردیده، ولی آن نسخه علاوه بر غلط‌ها و تحریفاتی که دارد، نسبت به پژوهشگری که به اسناد عنایت دارد و می‌خواهد سند روایات را هم ببیند تا از صحت یا حسن یا ضعف و... آن مطلع شود، بی‌فایده است[۸].

نسخه خطی که محقق در نگارش و تحقیق این اثر بر آن اعتماد کرده، تصویر نسخه خطی‌ای است که در کتابخانه کوپرلی استانبول به شماره 2-294 موجود است. به نظر می‌رسد، تحریر این نسخه خطی به قلم احمد بن علی عسقلانی مشهور به ابن حجر عسقلانی، باشد[۹].

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه محقق، ص49-51
  2. ر.ک: همان، ص6
  3. ر.ک: همان
  4. ر.ک: همان، ص7
  5. ر.ک: همان
  6. ر.ک: همان، ص8
  7. ر.ک: همان
  8. ر.ک: همان، ص5-6
  9. ر.ک: همان، ص12-13

منابع مقاله

مقدمه محقق کتاب.

وابسته‌ها

المراسيل