دیوان عصمت بخارایی
دیوان عصمت بخارایی، اشعار عصمت بخاری یا بخارایی در قالب غرلیات و قصاید و... است که در یک جلد به زبان فارسی، با تحقیق و کوشش احمد کرمی چاپ شده است.
دیوان عصمت بخارایی | |
---|---|
پدیدآوران | عصمت بخاری ( نويسنده) |
ناشر | ما |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1366ش. |
موضوع | شعر فارسي - قرن 9ق. |
زبان | فارسي |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | |
ساختار
کتاب، حاوی مقدمه احمد کرمی و متن اشعار عصمت است.
گزارش محتوا
دیوان عصمت بخارایی حاوی اشعاری است شیرین و شیوا که مخصوصاً غزلیات آن مورد پسند دوستداران غزل واقع خواهد شد؛ زیرا این غزلها که همه کوتاهند و بهندرت ممکن است غزلی از هفت بیت تجاوز کند، از لحاظ مغز و معانی عرفانی به اشعار حافظ و گاهی از جهت روانی و سلامت به اشعار سعدی شباهت دارند و درعینحال، گاهی از نظر دقت خیال و باریکاندیشی ما را به یاد مضمونیابیهای صائب میاندازد و در بعضی از موارد هم لطافت معنی و دقت بیان او شیوه غزلسرایی عاشق اصفهانی را به خاطر میآورد، ولی رویهمرفته غزلهای خواجه عصمت که مردی عارف و صاحبدل شناخته شده، بیش از همه، با اشعار حافظ همانند است و خوانندهای که ذوق سلیم دارد در حین مطالعه آنها بهآسانی درمییابد که او تا چه حد در پیروی از حافظ کوشا بوده است[۱].
قصاید او نیز اگرچه به پای غزلیات نمیرسد، خالی از لطف نیست و همان عزوبت الفاظ و شیوایی بیان را دارد. در برخی از آنها نیز به مضامین بدیع برمیخوریم. نخستین چکامه که در ستایش پروردگار ساخته و دومین چکامه که در منقبت پیشوای پرهیزگاران علی بن ابیطالب(ع) سروده شده، مؤید این مطلب است. با این وصف قصاید او را نمیتوان با آثار قصیدهسرایان بزرگ برابر شمرد.
خواجه فخرالدین عصمتالله فرزند خواجه مسعود بخارایی، از سخنوران شیرینگفتار روزگار تیموریان است؛ به یکی از خانوادههای شریف بخارا بستگی دارد و نسب وی به جعفر بن ابیطالب (جعفر طیار) میرسد؛ چنانکه خود ضمن قصیدهای در ستایش امیرالمؤمنین(ع) میگوید:
گرچه گمنام است عصمت لیکن از روی نسب هم ز آل جعفر است و هم ز نسل مرتضی
اجداد او نیز همانند خود او مردانی بلندآوازه و بزرگوار و از مصاحبت فرمانروایان و بزرگان بخارا برخوردار بودهاند. وی در اشعار خود دو تخلص بهکار برده است: یکی «عصمت» و دیگری «نصیری». در اینباره دکتر ذبیحالله صفا در «تاریخ ادبیات ایران»، ضمن شرح حال عصمت بخاری مینویسد: «او عادتاً در تذکرهها به نام خود، یعنی عصمت (عصمتالله) شهرت دارد و چنان است که گویی این تخلص و عنوان شعری اوست. آری او در قسمتی از اشعار خود این کلمه عصمت را درست به جای خود میآورد، ولی این از قبیل تکرار عادت بسیاری از شاعران پیش از او یا عهد اوست که صورت کوتاهشده اسم خود را مانند اثیر بهجای اثیرالدین و نجیب بهجای نجیبالدین در پایان اشعار خود ذکر مینمودند. لیکن لقب شعری و تخلصش نصیری است و تخلص خود را از لقب نخستین ممدوحش، نصیرالدین خلیل نواده تیمور برداشت. حقیقت امر آن است که در قصاید خود، گاه تخلص نصیری و گاه اسم خود عصمت را میآورد و در غزلها از نام خود عصمت که کوتاهتر و مناسبتر با غزل است استفاده میکند[۲].
چنانکه از اشعار شاعر برمیآید، تخلص «نصیری» را سلطان خلیل به او داده است. خلیل میرزا نواده تیمور، یعنی فرزند میرانشاه، پسر تیمور لنگ بود.
دیوان اشعار عصمت در حدود ۷۵۰۰ بیت دارد که شامل قصیده، غزل، مقطعات، ترکیببند و رباعیات است. قسمتی از قصاید عصمت در ستایش پروردگار و پیغمبر و ائمه اطهار و قسمتی دیگر در مدح امیرزادگان تیموری، بهویژه خلیل میرزا و شاهرخ و الغبیگ است. اغلب ابیات این قصاید همچنانکه قبلاً گفته شد شیرین و شیواست، ولی غزلیات لطیف او به اصطلاح امروز حال و هوای دیگری دارد و این غزلها در همان زمان حیات شاعر، دوستداران بسیار داشته است تا حدی که دولتشاه سمرقندی در «تذكرة الشعراء» مینویسد: غزلیات عاشقانه و سخنان عارفانه خواجه عصمت در روزگار شاهرخ شهرت عظیم یافت؛ چنانکه مردم را از مطالعه و ملاحظه سخنان فضلای گذشته یاد نیامدی[۳].
در این دیوان بحر طویلی یافت میشود که شاید بتوان آن را نخستین بحر طویل شمرد و یا در ردیف قدیمیترین بحر طویلها بشمار آورد. بحر طویلی که عصمت بخاری ساخته هموزن بحر طویلهای امروزی است با این تفاوت که در مقایسه با مصرع بحر طویلهای معمولی، مصرعهای بحر طویل او کوتاه و همه به یک اندازه است و در مقایسه با شعری که هر مصرعش از چهار فعلاتن تشکیل شده، هر مصرع بحر طویل از هشت فعلاتن تشکیل یافته و هر دو مصرع حکم یک بیت را پیدا میکند. این ابیات نیز مانند ابیات قصیده یا غزل با یکدیگر همقافیه هستند[۴].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در انتهای دیوان آمده و پیش از آن فهرست معانی برخی لغات مشکل دیوان، ذکر شده است. پس از این دو فهرست در بخش پایانی کتاب، لیست مجموعه دیوانهای منتشره توسط ناشر کتاب، آمده است. احمد کرمی، در مقدمه کتاب از دوست شاعرش ابوالقاسم حالت بهخاطر یاری وی در انجام تحقیق این کتاب تشکر کرده است[۵].
پانویس
منابع مقاله
مقدمه دیوان.