انوار العرفان في تفسير القرآن
انوار العرفان في تفسير القرآن اثر ابوالفضل داور پناه به زبان فارسی است كه در16 جلد تا پايان تفسير سورۀ انفال منتشر شده است.
انوار العرفان فی تفسیر القرآن | |
---|---|
پدیدآوران | داورپناه، ابوالفضل (نویسنده) |
ناشر | کتابخانه صدر |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1366 ش |
چاپ | 1 |
موضوع | تفاسیر شیعه - قرن ۱۴ شعر فارسی - قرن 14 |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 16 |
کد کنگره | BP 98 /د2الف8 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مفسر در ابتداى كتاب مباحثى در علوم قرآن شامل آشنا شدن با قرآن و مقدمات استفاده از آن، موانع فهم معانى قرآن، آداب قارى قرآن و امور باطنى كه بايد رعايت نمايد، فضيلت قرآن و ثواب تلاوت آن، نامهاى قرآن، شمارۀ سورهها و آيات و كلمات و حروف قرآن، تأويل و تفسير، برخى اصطلاحات مربوط به تفسير (مانند: مجمل و متشابه، محكم و مبيّن، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقيد، خاص و عام، و ظاهر و باطن)، سورهها و آياتيكه در مكه يا مدينه نازل گشتهاند، اولین و آخرين سورهاى كه نازل گرديده و بحثى راجع به استعاذه، مطرح نمودهاند.
ايشان در مورد ترجمۀ قرآن معتقد است عبارات قرآن ترجمهبردار نيست و حتى از لحاظ اسلوب با زبان عربى امروز و هيچ روز ديگر هم شباهت ندارد، لذا ترجمه آيات قرآن براى فهميدن آن كافى نيست و چون سعى مىشود كه چيزى در ترجمه بر اصل آن اضافه نگردد، اشكال ترجمه و نارسايى آن زيادتر مىشود بنابراین ترجمۀ كلام الهى و گنجاندن آن در قالب كلام بشرى، آنهم در قالب زبان فارسی كه نسبت به زبان عربى بسيار محدود است مانند گنجاندن آب اقيانوس در كاسه و سنجيدن نور خورشيد با پيمانه است.
روش تفسير
روش كلى ايشان در تفسير به اين ترتيب است كه در ابتداى هر سوره، اطلاعاتى در زمينۀ تعداد حروف، تعداد كلمات آن، و تعداد آيات، ترتيب نزول، ترتيب تنظيم سوره در فهرست ترتيبى سورهها و مكى يا مدنى بودن آن ارائه مىدهند.
پس از آن آياتى از سوره را كه قصد ترجمه و شرح آنها را دارد، آورده به ترجمه و شرح منظوم توأم با نثر يك به يك آنها مىپردازد. مرحلۀ ترجمه و شرح از يكديگر تفكيك شدنى نيست.
پس از اينكه ترجمه و شرح تك تك آيات آن مجموعه به پايان رسيد به شأن نزول آنها مىپردازد، شأن نزولها را از منابع مختلف نقل مىنمايد از قبيل كشف الاسرار، تفسير طبرى، مجمع البيان، آثار سيوطى، تفسير تبيان، نمونۀ بينات، تفسير برهان و...، و در بسيارى از موارد از ابن عباس، ابن مسعود، ضحاك، مجاهد، قتاده و... نقل نموده كه منبع آن را ذكر نمىنمايد.
بحثى از نظر لغت و معنى عنوان ديگر اين تفسير است كه بعد از شأن نزول بيان مىشود. در اين عنوان كلمات آيه يا فرازهاى آن را يك به يك مورد بررسى قرار داده معانى آن را غالباً بدون ذكر منبع مطرح مىنمايد، سپس موارد مشابه كلمه را در آيات ديگر بيان نموده معانى آن را گاه تا 6 معنا يا بيشتر بازگو مىكند (مانند ج1 ص397 معناى كلمۀ «عرض»). با پايان يافتن اين بخش مراجعه كنندۀ تفسير به معناى يك كلمه در تمام قرآن واقف خواهد شد.
سپس نوبت به بخش «توضيحات» مىرسد. در اين بخش مفسر آيه يا فرازى از آن را مورد بحث قرار داده با نقل اقوال مفسرين به تفسير آن مىپردازد. در نقل اقوال مفسرين رويۀ خاصى را پىگيرى نمىنمايند، در بعضى موارد نام مفسر يا تفسير او را ذكر مىكند (مانند ابن عباس، ابن مسعود، ج1 ص406، آيه 30 بقره). و در پارهاى موارد به عبارت «بعقيدۀ بعضى مفسرين»، «بعضى از مفسرين نوشتهاند»،... اكتفا مىنمايد.(همان آدرس).
در اين عنوان گاهى مطالب را با سؤال و جواب پىگيرى مىنمايد (مانند ج1 ص410 آيه 31 بقره).
عنوان «روايات» فصل بعدى ايشان است كه به ذكر روايات مربوط به آن آيات مىپردازد. عدم ذكر منابع نيز در اين بخش به چشم مىخورد و فقط در موارد اندكى منابع آن را ذكر نموده است مانند تفسير عياشى، تفسير قمى، اصول كافى، احتجاج طبرسى، النبوة ابن بابويه، قصص الانبياء.
«تجزيه و تركيب» عنوان بعدى مفسر مىباشد كه در آن به تجزيه و تركيب فرازهاى مختلف آيات مىپردازد و تقريبا تمام حروف و اسامى و افعال آيات را بررسى مىكند، جايگاه جملات را نيز به خوبى گوشزد مىنمايد.
مفسر محترم سعى دارد در تمامى مقاطع بطور وسيع بحث نمايد بدين جهت همواره به نقل اقوال در هر زمينه مىپردازد، بطور نمونه در مورد حروف مقطعه 20 قول را از مفسرين ذكر مىكند. (ج1 ص144 تا 149 ذيل «الم» سورۀ بقره).
گاهى نيز، توضيح مبسوط ايشان به مسائل مرتبط با موضوع بحث هم كشيده مىشود. براى مثال بحث انواع كذب كه در بحث تشكيكى بودن معناى نفاق به مناسبت اشتراك آن در تشكيكى بودن، مطرح مىشود. (ج1 ص261 ذيل آيه 8 سورۀ بقره).
در بخش توضيحات، ايشان سؤالهایى كه در فرازهاى آيه مطرح است بيان مىنمايد و تا حد امكان پاسخ آن را مطرح مىكند، و در مقاطعى كه مربوط به انبياء و عملكرد آنهاست شبهههاى رايج را از ديدگاههاى متفاوت بيان مىكند، به عنوان نمونه شبهۀ معصيت حضرت آدم(ع) در خوردن شجرۀ منهيه و اينكه امر «لا تقربا» مولوى بوده يا ارشادى، ج1 ص457 آيه 35 سوره بقره).
ايشان گاهى براى توضيح آيات، به ذكر داستان واقعه تمسك مىجويد و از آن بهره مىبرد. براى نمونه، بازگو كردن داستان كاروان تجارى قريش و وقايع قبل از جنگ بدر ذيل آيۀ 5 سورۀ انفال (ج16 ص29 به بعد)
ورود ايشان به مباحث فقهى در بخش توضيحات (كه در واقع اصلىترين بخش اين تفسير است)، گاهى بيش از حد تفسير بوده و به موارد اختلاف نظر و ديدگاههاى فقهى مذاهب پنجگانه اشاره مىنمايد، براى نمونه بحث خمس ذيل آيه 41 سورۀ انفال (ج16 ص249).
مفسر محترم سعى دارد در آياتى كه اشاره به مسائل توحيد دارد، جنبههاى مختلف را مطرح نمايد و مخاطب خود را با مسائل اعتقادى بيشتر آشنا كند. براى نمونه، بحث انواع توحيد ذيل آيۀ «و اعلموا انّ اللّه يحول بين المرء و قلبه...» (آيه 24 سورۀ انفال (ج16 ص139)) و بحث ولايت امیرالمؤمنین(ع) و اينكه ائمه اطهار(ع) ذريۀ پيغمبر اكرم(ص) مىباشند ذيل آيۀ 6 سورۀ احزاب «النبى اولى بالمومنين من انفسهم و ازواجه امهاتهم و اولوالارحام بعضهم اولى ببعض...» در گفتگوى امام موسى كاظم(ع) و هارون به نقل از ابن بابويه در بخش روايات ذكر شده و مفسر محترم خوانندۀ خود را به اين امر تذكر مىدهند. (ج16 ص358 تا ص365).
مؤلف در آيه مباهله به اثبات ولايت و امامت حضرت على(ع) اشاره مىكند، (ج6 ص22 ذيل آيه 61 سورۀ آل عمران). وى در ضمن بيان اقوال گوناگون، در مواردى به ديدگاه عرفا و به تعبير ايشان علماء روحى اشارهاى دارد، كه اين خود گوياى عدم ستيز ايشان با اين طايفه و بلكه آشنايى با برخى افكار آنها را، دارد (ج1 ص380 ذيل آيۀ 29 سورۀ بقره).
ايشان عنوان مستقلى را براى بيان فضائل و ثواب سور و قرائت آنها اختصاص نداده است، اما معمولا در بخش روايات با ذكر روايات از پيامبر(ص) و اهلبيت(ع) متذكر آن مىشوند.
مؤلف در ميان مباحث ترجمه و شرح گاهى نكتههایى را به عنوان نكات استفاده شده از آيات مطرح مىنمايد كه معمولا نكات كلى و اساسى است. (ذيل آيه 36 سورۀ بقره ج1 ص434).
پرداختن و استفاده نمودن از اسرائيليات، در برخى تفاسير مشهود است، امّا مفسر سعى نموده است به اين وادى قدم نگذارد و اضافه بر داستان قرآن و بيان مناسبت با آن از روايات، از اسرائيليات استفاده نكند و در اين راه نيز موفق بوده و ردپايى از اينگونه موارد در تفسير ايشان به چشم نمىخورد.
منابع تفسير
مفسر با اينكه با تعبير «برخى مفسرين»، اقوال زيادى را نقل مىكند و همچنين در عنوان «روايات»، احاديث فراوانى را بازگو مىنمايد، امّا در هيچيك از مقدمات ابتداى تفسير و يا لابلاى مجلدات آن، منابع خود را يكجا مطرح نمىكنند. منتهى از نقلها و تصريحهاى گوناگون و پراكنده ايشان قسمت عمده از منابع را مىتوان به شرح ذيل بيان كرد:
از تفاسير: مجمع البيان، تبيان، البرهان، عياشى، قمى، تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(ع)، نمونه، الميزان، روض الجنان، تفسير كبير فخر رازى، كشف الاسرار، درّ المنثور، مجمع البيان طبرسى، تفسير كاشفى، جامع الاحكام قرطبى، تفسير صافى، احكام القرآن قاضى ابوبكر، حقايق سلمى، تفسير ابن مردويه، تفسير ثعلبى و...
از منابع روايى: توحيد صدوق، من لايحضره الفقيه، مناقب، اختصاص مفيد، وسائل الشيعه، لآلى الاخبار، كافى، معانى الاخبار، صحيح بخارى، صحيح مسلم، مسند احمد، صحيح ترمذى و...
از منابع ديگر: شواهد التنزيل حسكانى، بحر الحقايق، تأويلات نجميه، منهاج النجاة في تفسير الصلاة مرحوم فيوضات، انيس الاعلام، مفردات راغب، قاموس اللغه، رسالۀ العروة الوثقی شيخ بهایى و...
نسخهشناسى
تفسير انوار العرفان توسط انتشارات كتابخانۀ صدر از سال 1366ش در قطع وزيرى چاپ و هم اكنون تا جلد 16 آن كه پايان تفسير سورۀ انفال مىباشد، به دوستداران قرآن ارائه شده است، متأسفانه با درگذشت مؤلف محترم در ارديبهشت ماه 1384ش، اين كار ناقص ماند.
منابع مقاله
- مقدمۀ تفسير ج1 و مجلدات ديگر آن
- دانشنامۀ قرآن و قرآنپژوهى ج1 ص670 و ص1034 به كوشش بهاءالدين خرمشاهى
- طبقات مفسران شيعه ج5 ص293 دكتر عقيقى بخشايشى