مرآة الأزمان
مرآة الأزمان، اثر محمد بن محمدزمان کاشانی، با تصحیح، تحقیق، نقد و مقدمه مهدی دهباشی، کتابی است یک جلدی، به زبان عربی با موضوع فلسفه و کلام اسلامی. نویسنده در این کتاب، بحث زمان را از لحاظ فلسفی مد نظر قرار داده است. در میان مباحث زمان، بحث از زمان موهوم، در این اثر نقش پررنگتری دارد. این کتاب توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی بهمناسبت همایش بینالمللی قرطبه و اصفهان، دو مکتب فلسفه اسلامی در شرق و غرب، چاپ شده است.
مرآة الأزمان | |
---|---|
پدیدآوران | کاشانی، محمد بن محمدزمان (نويسنده) دهباشی، مهدی (مصحح) |
ناشر | انجمن آثار و مفاخر فرهنگي، دانشگاه تهران، مرکز بين المللي گفتگوي تمدنها |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | 1384ش |
چاپ | دوم |
شابک | 964-6278-98-1 |
موضوع | فلسفه، فلسفه اسلامی، زمان (فلسفه) |
زبان | فارسی - عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | /م4 1191 BBR |
ساختار
کتاب دارای، بخش تشکر و سپاس، پیشگفتار دکتر مهدی محقق، مقدمه مصحح (شامل شرح حال مؤلف و آثار علمی وی، روش تصحیح و معرفی نسخههای خطی، بررسی مطالب مرآة الأزمان و تحلیلی انتقادی از نظریه زمان موهوم) و متن اصلی است.
گزارش محتوا
میرداماد با تعمق و تأمل در مباحث متکلمان و فلاسفه گذشته و همچنین با ژرفنگری در آیات و روایات، بهویژه روایات امامان معصوم(ع)، در بسیاری از مسائل فلسفی - کلامی مبدع است که از جمله بدایع حکمی او میتوان نظریه حدوث دهری عالم او را ذکر کرد که از طرف آقاجمال خوانساری و بهتبع او بهوسیله محمد بن محمدزمان کاشانی (متوفی بعد از 1172ق)، یعنی نویسنده کتاب حاضر، مورد انتقاد قرار گرفت. محتوای کتاب محمد بن محمدزمان کاشانی در راستای تأیید نظرات آقاجمال خوانساری معتقد به زمان موهوم و نقد نظریه حدوث دهری میرداماد است.
معضل بسیاری از متکلمان در مورد حدوث زمانی عالم این بوده است که اگر حقیقت زمان، خود جزئی از عالم ماده و منتزع از جهان مادی متحرک بوده باشد، چگونه میتوان گفت که پیش از هستی جهان، زمان تحقق داشته است؟ متکلمان در پاسخ به این معضل و همچنین برای اینکه تبیینی معنادار برای حدوث جهان داشته باشند، متوسل به نظریه زمان موهوم قبل از پیدایش جهان شدهاند؛ به این معنا که عالم در زمانی موهوم وجود نداشت و سپس خداوند بر اساس مشیت خود، جهان را آفرید. فلاسفه، زمان موهوم را سخن نامعقول تلقی کردند و درصدد ابطال آن برآمدند. یکی از نظریات فلسفی که به رد نظریه زمان موهوم پرداخته، تئوری حدوث دهری میرداماد است. او با طرح این نظریه نهتنها به ابطال زمان موهوم پرداخت، بلکه حدوث عالم که معتقد ملل و ادیان الهی بوده است را نیز از این طریق اثبات کرد. حدوث دهری او آنچنان بحثبرانگیز بوده و هست که پس از ارائه آن از طرف میرداماد مورد بحث و نقد اندیشمندان بعدی قرار گرفت و در نقد و اثبات آن نظریه، کتابها و رسالههای متعددی نگاشته شد. برای نمونه، حاج آقاجمال خوانساری (متوفی 1125ق) در حاشیه خود بر حاشیه خفری بر الهیات تجرید و محمد بن محمدزمان کاشانی در کتاب خود به نام «مرآة الأزمان»، نظریه حدوث و زمان دهری او را مردود دانستند، ولی حکیم خواجویی (متوفی 1173ق) در رسالهای با نام رساله «إبطال الزمان الموهوم»، به تأیید نظریه میرداماد و رد منتقدان میرداماد، از جمله آقاجمالالدین خوانساری پرداخت[۱].
آقاجمال خوانساری در تعلیقه خود بر حواشی خفری در مسائل توحید شرح قوشچی بر کتاب «تجريد الاعتقاد» خواجه طوسی، به رد نظریات میرداماد پرداخت که محور سخنان آقاجمال در آن حواشی، اثبات زمان موهوم است. ملا اسماعیل خواجویی که از حکمای بنام مکتب فلسفی اصفهان و شارح افکار ملاصدرا است، با بررسی رساله میرداماد و اشکالاتی که آقاجمال بر آن وارد کرده بود، دریافت که نظریات آقاجمال صحیح نیست. بر این اساس ملا اسماعیل در رسالهای در ابطال زمان موهوم به رد دیدگاههای آقاجمال و تأیید نظریات میرداماد میپردازد. دکتر مهدی دهباشی در مقدمه این کتاب، با توجه به نگرشهای ملااسماعیل، دیدگاههای محمدزمان کاشانی در این اثر را تجزیه و تحلیل و نقد و بررسی میکند. باید توجه داشت که نظریه حدوث دهری میرداماد مورد توجه حکما بوده و به همین جهت ملا اسماعیل خواجویی در برابر اشکالات آقاجمال بر این نظریه، درصدد برآمد تا دیدگاههای میرداماد را تأیید و شبهات و اشکالات آقاجمال را رد کند. آقاجمال با ذکر عبارتی از «قبسات»، ایراداتی را بر آن وارد میسازد و سرانجام اظهار میدارد حدوث جهان با این امور اثبات نمیشود و میبایستی به آنچه از محتوای برخی اخبار استفاده میشود، پایبند بود. در مقابل، محمد بن محمدزمان کاشانی به پیروی از آقاجمال و تأیید نظرات او، زمان را موهوم و اعتباری دانسته و مانند متکلمان، آن را انتزاعی و از بقای همیشگی خداوند پنداشت. او به طرفداری از نظریات آقاجمال سخنان او را درست و استوار شمرد[۲].
دکتر دهباشی در نتیجهگیری، سخن ملااسماعیل خواجویی در کفایت دلایل عقلی در رد نظریه زمان موهوم را ذکر میکند و بهعلاوه سخن او در رد روایات مورد استنادِ معتقدان به زمان موهوم را با ذکر روایات مقابل آن، بیان مینماید و در پایان مینویسد: در ربط حادث به قدیم، نیازی به نظریه زمان موهوم نیست؛ زیرا این نظریه نتایج فاسدی را به دنبال دارد که از جمله آنها این است که اگر زمان موهوم در نفسالامر متحقق باشد و واجب نباشد، پس از اجزای خود عالم میگردد؛ یعنی فرع بر وجود عالم است و جوهر و قائم بالذات نیست و تابع امر دیگری است و درصورتیکه زمان موهوم، تحققی در عالم خارج نداشته باشد، اسم بدون مسمی خواهد بود. از دیگر نتایج فاسد این نظریه، انتزاع مقدار از ساحت قدس ربوبی است که منزه از هر نوع نشانه حدوث است که حاصل این نظریه حادث شدن قدیم، یعنی واجب الوجود و قدیم شدن حادث، یعنی زمان، خواهد بود. قبول حدوث دهری، منافاتی با شرع ندارد، بلکه وجود بحت و بسیط حق را از هر شائبهای که آثار حدوث در آن باشد، منزه میدارد و درنتیجه اگر بقای خداوند سرمدی، منشأ انتزاع امتداد غیر قارّ گردد، لازمه این سخن، هرج و مرج در جهان و انسداد باب ایمان خواهد بود[۳].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب، در ابتدای کتاب آمده و سایر فهارس فنی شامل فهرستهای آیات، احادیث، نام اشخاص، کتابها و رسالهها و تعبیرات و اصطلاحات، در انتهای آن.
صفحات سیوپنج تا سیونه مقدمه مصحح، حاوی رونوشتهایی از نسخههای خطی کتاب است.
پانویس
منابع مقاله
مقدمه مصحح.