چهار کتاب اصلی علم رجال

چهار كتاب اصلى علم رجال اثر رهبر معظم، آیت‌الله سيد على خامنه‌اى، رساله‌اى فارسى در معرفى و بررسى دو كتاب «اختيار معرفة الرجال» و «الفهرست» شيخ طوسى است.

چهار کتاب اصلی علم رجال
چهار کتاب اصلی علم رجال
پدیدآورانخامنه‌ای، علی، رهبر جمهوری اسلامی ایران (نویسنده)
ناشردفتر نشر فرهنگ اسلامی
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1377 ش
چاپ3
شابک964-430-534-5
موضوعحدیث - علم الرجال - کتاب‌شناسی
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏BP‎‏ ‎‏114‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏2‎‏چ‎‏9

ساختار

كتاب فاقد مقدمه و تبويب و فصل‌بندى است. هرچند از نام كتاب چنين برمى‌آيد كه نویسنده به معرفى چهار كتاب خواهد پرداخت ولى در اين اثر، تنها دو كتاب مذكور معرفى شده و معرفى دو ديگر كه «الرجال يا الأبواب» شيخ طوسى و رجال نجاشي مى‌باشند، به تتمه كتاب موكول گرديده است[۱]

گزارش محتوا

نویسنده پيش از معرفى و ارزيابى كتاب‌هاى رجالى، به اجمال، به معرفى، تاريخچه و فايده علم رجال پرداخته است.

منظور وى در اين كتاب از «فن رجال»، علم رجال به معناى عام بوده و آن را چنين تعريف كرده است: «دانش شناسايى گروهى از مردم كه در جهت خاصى مشتركند و اطلاع از احوال يا انساب يا تأليفات يا برخى از خصوصيات ايشان». بنابراین به نظر وى، تعريف علم رجال به معناى خاص فهرست، تراجم، انساب و مشيخه را شامل مى‌شود؛ چون در اصطلاح خاص، «علم رجال» آن است كه در شناسايى راويان حديث، از لحاظ نام يا اوصافى كه در قبول يا رد گفته و روايت آنان دخالت دارد، بحث مى‌كند[۲]

«فهرست» مجموعه‌اى است كه در آن، نام مؤلفان و مصنفان گردآورى شده است؛ «تراجم» به طور عام، شرح حال علما يا راويان است بدون اشاره به جهاتى كه در رد و قبول روايت مؤثرند و «مشيخه» نشان دهنده سلسه اساتيد حديث است[۳]

اين علم، از نخستين قرن‌هاى طلوع اسلام، مورد توجه مسلمين قرار داشته و به تدريج با افزايش نيازى كه بدان احساس مى‌شده، دامنه آن گسترش يافته است[۴]

نویسنده معتقد است اگر علم رجال را به‌صورت عام تعريف كنيم، يعنى دامنه آن را تا شرح‌حال‌نويسى (تراجم) توسعه دهيم، سابقه اين علم به نيمه اول قرن نخستين مى‌رسد، زيرا در حدود سال 40ق، عبيدالله بن ابى‌رافع، كاتب حضرت على(ع)، نام آن عده از اصحاب پيامبر(ص) را كه در جنگ‌هاى حضرت على(ع) شركت داشته و به همراهى آن حضرت جنگيده‌اند، در كتابى گرد آورد و ظاهراً وى نخستين كسى بود كه در رجال، كتاب نوشت. شيخ طوسى در «الفهرست» از اين كتاب به نام «تسمية من شهد مع اميرالمؤمنين(ع) الجمل و صفين و النهروان من الصحابة» ياد كرده و سند خود را بدان ذكر نموده است[۵]

اين در حالى است كه وى تدوين كتب رجالى به معناى مصطلح (يعنى آنچه مربوط است به ذكر حالات راويان حديث از لحاظ صفاتى كه در رد و قبول خبر آنان مؤثر مى‌تواند باشد) را نيمه اول قرن دوم، يعنى روزگار رواج حديث دانسته است. به نظر وى، انگيزه اصلى براى پيدايش اين فن و تدوين مصنفات مربوط به آن، اهتمام و مراقبت شديد و نزديك به وسواسى بود كه محدثان و جمع‌آوران حديث در كار تدوين روايات، به كار مى‌بردند[۶]

ويژگى اين دوره، آن است كه عوامل جعل حديث، فراوان بوده است؛ زيرا: اولاً ارزش و وزنى كه محدثان و حاملان حديث در اجتماع داشتند، عده‌اى بى‌مايه و شهرت‌طلب را براى ورود در جرگه محدثان، بدين كار وادار مى‌ساخت؛ ثانياً اغراض سياسى و فرقه‌اى نيز هر يك عامل مهم و مستقلى در اين مورد به شمار مى‌رفت و در نتيجه احاديث فراوان از زبان منابع حديث به پيامبر(ص) يا در حوزه تشيع، به ائمه(ع) نسبت داده مى‌شد. اين موضوع كه در بسيارى از بيانات ائمه(ع) يا روات منعكس است، موجب شد كه خبرگان فن براى تشخيص حديث صحيح از سقيم، به ذكر نام راويان و تمييز ممدوح از مذموم بپردازند و بدين‌ترتيب، كتاب‌هايى در اين رشته فراهم آيد[۷]

در مورد آغاز تدوين کتاب‌هاى رشته فهرست نيز اطلاع دقيقى در دست نيست ولى نویسنده معتقد است سال‌ها پيش از شيخ طوسى و شيخ نجاشى، فهرست‌نويسى نيز همچون تأليف كتب رجال، متداول و مرسوم بوده است. وى اين مطلب را از گفتار شيخ طوسى در مقدمه كتاب «الفهرست» استفاده كرده است[۸]

به باور نویسنده نخستين كسى كه كتابى به تفصيل در زمينه فهرست نگاشت، ابوالحسين احمد بن حسين بن عبيدالله غضائرى، معروف به ابن غضائرى بود كه معاصر شيخ طوسى و شيخ نجاشى و به رتبت، مقدم بر آن دو بوده است[۹]

وى با استفاده از مقدمه شيخ نجاشى در فهرست معتبر و مبسوط خود كه به «رجال نجاشى» معروف بوده و به انگيزه خود از تدوين فهرست اشاره كرده، چنين استنباط كرده است كه لااقل نيمى يا بخش مهمى از انگيزه ديگر مؤلفان كتاب‌هاى رشته فهرست نيز همان انگيزه باشد؛ يعنى: «معرفى سلف شيعه و بازشناساندن آثار گرانبهاى آنان در علوم و فنون مختلف و پاسخ به طنز و ايراد آن دسته از مخالفان كه از اين آثار بى‌خبر بوده‌اند و شيعه را به نداشتن اثر و سابقه علمى، قدح مى‌كرده‌اند»[۱۰]

در اواخر قرن دوم و اوايل قرن سوم، به نام «مشيخه ابن محبوب» (متوفى 224ق) برمى‌خوريم كه از كتاب‌هاى معروف رجالى است و ابوجعفر اودى آن را به ترتيب نام‌ها رجال، فصل‌بندى كرده است. با اين بيان، نویسنده سابقه مشيخه كه يكى از رشته‌هاى علم رجال به معناى عام است را به سال‌هاى پيش از 224ق دانسته است[۱۱]

در رشته تاريخ رجال نيز در قرن‌هاى سوم و چهارم، كتاب‌هايى همچون «تاريخ الرجال» تأليف احمد بن على عقيقى و غيره نوشته شده كه نام آن‌ها در كتاب فهرست، مضبوط است. بر طبق اين مطالب، نویسنده چنين نتيجه گرفته است كه كليه رشته‌هاى گوناگون علم رجال (به معناى عام) در قرن‌هاى نخستين، با فاصله‌اى نه چندان زياد، پديد آمده و سپس به تدريج رو به توسعه نهاده و در هر يك از رشته‌ها، به فراخور نيازى كه بدان احساس مى‌شده، كتاب‌هايى تأليف و تصنيف شده است[۱۲]

با توجه به سير تاريخى علم رجال و تاريخچه كوتاهى كه نویسنده از اين علم بيان داشته، مى‌توان به رتبت ارجمند شيخ طوسى (385- 460ق) در اين علم پى‌برد؛ زيرا وى كسى است كه توانسته است با تأليف چند كتاب گرانبها در اين زمينه، نقطه بارزى در تاريخ اين علم پديد بياورد و همچنان كه در علم حديث از ديگر مؤلفان كتب اربعه گوى سبقت ربوده و در علم فقه به شيوه‌اى بى‌سابقه و ابتكارى كتاب نوشته، در اين رشته نيز نقشى برازنده و برجسته داشته باشد و فراهم آورنده سه كتاب از چهار كتاب معروف و مورد اعتماد اين فن باشد و بر اثر جامعيت و نظم شايسته اين كتاب‌ها و هم شيوايى قلم و نيكويى سليقه و نبوغ علمى خود، كتب پيشين را متروك و مهجور سازد. اين سه كتاب كه هر كدام در يكى از شعبه‌هاى گوناگون علم رجال نوشته شده است، از زمان مؤلف تاكنون، همواره مدار بحث و تحقيق و تأليف خبرگان اين فن بوده و شرح‌ها و ذيل‌ها و ترتيب‌ها بر مدار آن فراهم آمده است[۱۳]

كتاب‌هايى كه نویسنده به معرفى و تحقيق درباره آن‌ها پرداخته، عبارتند از: «اختيار الرجال» يا «تلخيص رجال كشى»: اصل اين كتاب، از شيخ ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزيز كشى و موسوم به «معرفة الناقلين عن الأئمة الصادقين» بوده و چون در آن اغلاط و اشتباهات و اضافاتى وجود داشته، شيخ طوسى به تلخيص و تهذيب آن همت گماشته و آن خلاصه را «اختيار الرجال» نام نهاده است[۱۴]؛ «الفهرست»؛ اين كتاب كه اثر شيخ طوسى مى‌باشد، از گرانبهاترين آثار كهن شيعى در فن رجال و از کتاب‌هاى مورد اعتماد علماى اين فن بوده و مشتمل است بر معرفى نام و آثار قريب به نهصد نفر از صاحبان اصول و مصنفات كه غالباً ً همراه با سلسله سند ميان شيخ و آنان ذكرشان رفته است[۱۵]

وضعيت كتاب

كتاب فاقد هرگونه فهرست مى‌باشد.

در پاورقى‌ها علاوه بر ذكر منابع، برخى از كلمات و عبارات متن توضيح داده شده است.


پانویس

  1. پاورقى كتاب، صفحه 62
  2. متن كتاب، ص5- 6
  3. همان، ص6
  4. همان، ص7
  5. همان، ص7- 8
  6. همان، ص17- 18
  7. همان، ص18
  8. همان
  9. همان، ص19
  10. همان، ص20- 21
  11. همان، ص21
  12. همان، ص22
  13. همان، ص24
  14. همان، ص24
  15. همان، ص46

منابع مقاله

متن كتاب.