السرائر

السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي تأليف محمد بن ادريس حلّى (م 598 ق) از مشهورترين تأليفات ابن ادريس و بهترين کتاب‌هاى فقهى نيمه استدلالى است.

السرائر
السرائر
پدیدآورانمؤسسة النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین بقم المشرفه. لجنة التحقیق (مصحح) ابن‌ادریس، محمد بن احمد (نویسنده)
عنوان‌های دیگرکتاب السرائر: الحاوي لتحریر الفتاوي

السرائر

الحاوی لتحریر الفتاوي
ناشرجماعة المدرسين في الحوزة العلمیة بقم، مؤسسة النشر الإسلامي
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1410 ق
چاپ2
موضوعفقه جعفری - قرن 6ق.
زبانعربی
تعداد جلد3
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏181‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏س‎‏4‎‏ ‎‏1369
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

اگر چه مصنف بر خلاف قول مشهور قائل به عدم حجيت خبر واحد بوده است اما به علت تحقيقات گرانقدر و اجتهاد زنده و سبک نو در استنباط مسائل فقهى از ادله شرعى كه در آن نكات و دقتهاى لغوى و رجالى در كنار فقه الحديث و نظريات فقهى مطرح شده است، فقهاى بزرگ را به آن متوجه داشته و اين كتاب همواره مورد نقد و بررسى و استناد بزرگان بوده است.

اين كتاب در آثار فقهى بزرگانى همچون محقق حلى (م 676 ق)، علامه حلّى(م 726 ق)، شهيد اوّل (م 786 ق) بيش از ديگران تأثير داشته و مادامى كه بر خلاف مطالب آن ثابت نشده است مورد اعتماد آنان بوده است.

در اين كتاب غالباً نظريات شيخ صدوق(م 329 ق)، سيد‌‎مرتضى(م 436 ق)، و شيخ طوسى(م 460 ق) مطرح و مورد بررسى و تحليل واقع شده‌اند البته در مواردى نيز نظريات سلاّر (م 463 ق) در كتاب المراسم بيان شده است.

مؤلف در مقدمه كتاب از نبودن اجتهاد زنده در عصرش و كوتاهى بعضى از علماء و در تلاش مورد نياز در اين زمينه انتقاد نموده و آنان را تشويق و ترغيب به تأليف کتاب‌هاى محققانه نموده است.

اين كتاب از زمان نگارش مورد توجه فقهاى عظام واقع شده و تقريبا در تمام موسوعه‌هاى فقهى همچون آثار محقق حلّى (م 676 ق)، کتاب‌هاى قواعد الاحكام، مختلف الشيعه، منتهى المطلب و ساير کتاب‌هاى علامه حلّى(م 726 ق)، آثار شهيد اوّل (م 786 ق)، جامع المقاصد محقق كركى (م 940 ق)، حدائق الناظره شيخ يوسف بحرانى (م 1186 ق)، مفتاح الكرامة سيد‌‎جواد عاملى (م 1226 ق)، رياض المسائل سيد‌‎على طباطبائى (م 1231 ق)، مستند الشيعه محقق نراقى (م 1245 ق)، جواهر الكلام شيخ حسن نجفى (م 1266 ق)، کتاب‌هاى شيخ انصارى و فقهاى متأخر بعد از وى استناد شده است.

اگر چه از مقابله و فقه وى از نظريات شيخ طوسى در اين كتاب گاهى تعبير به تجاوز از حد و سنت شكنى شده است و در مواردى نيز اين تعبير صحيح است امّا نفس فقه و اعتقاد وى به تفكر آزاد و آسيب‌پذير دانستن اجتهاد و انديشه بزرگان خدمت بزرگى به فقه اماميه به شمار مى‌آيد.

در پایان كتاب(ج 549/3-647) بابى تحت عنوان باب الزيادات آمده است كه بعدها به مستطرفات السرائر مشهور گشته است كه مؤلف درباره آن مى‌نويسد:

هو آخر ابواب هذا الكتاب مما استنزعته و استطرفته من كتب المشيخة المصنفين و الرواة المحصلين و ستقف على اسمائهم ان شاء اللّه

اين آخرين باب از كتاب السرائر است كه در آن آنچه را از کتاب‌هاى مشيخه مصنفين و راويان محقق را جدا نموده مورد استفاده قرار داده‌ام و بزودى به نام آنان اطلاع خواهى يافت.

سپس در ادامه به نام 20 نفر اشاره مى‌كند.

در مقدمه ناشر صفحه 27 به نقل از الوافى بالوفيات درباره مؤلف اينگونه آمده است:كان عديم النظير في الفقه صنف كتاب الحاوى لتحرير الفتاوى و لقبه بكتاب السرائر و هو كتاب مشهور بين الشيعة بر اين كتاب شيخ عبدالحسين بن نعمة طريحى (م 1295 ق)حواشى زده است كه در الذريعة ج 99/7 به آن اشاره شده است.

در رياض العلماء ج 31/3 آمده است، قرائنى عليه علماؤنا المتأخرون، و اعتمدوا على كتابه و على ما رواه في آخره من كتب المتقدمين و اصولهم.

تأريخ تأليف

در مقدمه ناشر با استناد به رياض العلماء ج 33/5 تاريخ تأليف آن را 587ق با توجه به پایان كتاب الصلح ذكر نموده است.

در الذريعة155/12 با استناد به پایان كتاب الصلح و كتاب الميراث تاريخ اتمام آن را 588 ذكر نموده است.

و در پایان كتاب موجود در صفحه 653 تاريخ پایان (سنة تسع و ثمانين و خمسمائة) یعنى 589ق به نقل از نسخه خطى ذكر شده است.

نسخه‌ها

در اعيان الشيعه 182/6،183 به نسخه خطى قديمى در تبريز اشاره شده كه براى مؤلف خوانده شده و وى آن را تأييد نموده است.

در مقدمه‌اى بر فقه شيعه صفحه 86 به نسخه‌هاى متعدد خطى قديمى كه مربوط به سالهاى 603،639،648 و غير آن است اشاره شده است.

در چاپ كتاب موجود از 6 نسخه خطى استفاده كرده‌اند كه عبارتند از:

  1. نسخه كتابخانه آستان قدس رضوى مربوط به سال 603ق به خط على بن جعفر بن عبداللّه بن حبشى كه با نسخه مؤلف مقابله شد و با رمز (ق) مشخص شده است.
  2. نسخه كتابخانه مجلس شوراى اسلامى مربوط به سال 639 ق، نسخه اصل در جزء اوّل از كتاب مى‌باشد و با رمز (ج) مشخص شده است.
  3. نسخه كتابخانه مركزى دانشگاه تهران مربوط به سال 958 ق، نسخه اصل از اول كتاب تا باب احكام سهو و شك در نماز كه با رمز (ج) مشخص شده است.
  4. نسخه كتابخانه حجت‌الاسلام سيد‌‎محمد على طبسى، مربوط به 1015ق به خط ابراهيم بن محمد قطيفى كه با رمز (ط) مشخص شده است.
  5. نسخه مربوط به سال 1243 از كتابخانه حجت‌الاسلام سيد‌‎مهدى لاجوردى، به خط سيد‌‎ابوالقاسم بن حسین رضوى كه با رمز (ل) مشخص شده است.
  6. نسخه چاپى سال 1270ق كه با كلمه (المطبوع) مشخص شده است.

گروه تحقيق در يك سوم اوّل كتاب نسخه مجلس شوراى اسلامى اصل واقع شده و در دو سوّم بقيه كتاب نسخه آستان قدس رضوى كه با رمز (ق) مشخص شده، اصل واقع شده است.

عمل نكردن به خبر واحد

از مطالبى كه ابن ادريس در زمان خود در آن متفرد بوده است عمل نكردن به خبر واحد است.در اين بين بعضى مثل ابن داود به وى توجه لازم را نكرده اگر چه در باب ثانى از او تعبير به شيخ الفقها كرده است.

امّا در باب اوّل كه فقهاى اماميّة را و لو اگر آنها را توثيق نكرده است ذكر كرده است و اگر چه ابن ادريس از فقهاى اماميّه بوده است نام وى ديده نمى‌شود.

بعضى از اصحاب تراجم نيز به او توجه داشته او را مدح كرده‌اند.

ميرزا ابواعلى طبرى حائرى (م 1215 ق) در منتهى المقال ج 77/3 وى را با بعضى از بزرگانى كه به خبر واحد عمل نكرده‌اند مقايسه نموده مى‌نويسد:اما ثانيا فلان عدم العمل باخبار الآحاد ليس من متفرداته، بل ذهب اليه جملة من اجلة الاصحاب كعلم الهدى، و ابن زهرة، و ابن قبة و غيرهم، فلو كان ذلك موجبا للتضعيف لوجب تضعيفهم أجمع، و فيه ما فيه.

و در ادامه مى‌نويسد:و ما نسبه اليه من تركه الاخبار اهل‌البيت عليهم‌السلام، بالكلية، بهتان صرف، فانه انما ترك اخبار الآحاد كعلم الهدى، لا مطلق الاخبار حتى المتواتر و المحفوف بالقرائن القطعيّة و يومئذ اكثر الاخبار التى هى اليوم من الواحد كان عندهم من المحفوفة بالقرائن

آیت‌الله خوئى در معجم رجال الحديث ج 64/15 مى‌نويسد، فانه اعتمد على الروايات في تصانيفه و كتابه مملوء من الأخبار غاية الامر انه لا يعمل بالاخبار الآحاد، فيكون حاله كالسيد‌‎المرتضى و غيره ممن لا يعملون بالخبر الواحد غير المحفوف بالقرائن.

ويژيها

اين كتاب از جهات مختلف رجالى، فقهى، اصولى داراى ويژيهاى خاصى مى‌باشد كه به بعضى از آنها اشاره خواهد شد:

از ويژى‌هاى كتاب اينكه غالباً به نظريات ابن بابويه، سيد‌‎مرتضى، شيخ مفيد و شيخ طوسى عنايت داشته است و از ساير فقهاى بزرگ قبل از خود مطلبى را نقل نموده است.

به عنوان نمونه از الجواهر الفقه، و المهذب ابن براج صرفا ده بار نقل نموده است.

از قطب‌الدين راوندى فقط در دو مورد نقل نموده، همينطور از استادش ابن زهرة كمتر نقل نموده است.

از ديگر ويژى كتاب انتقادهاى مؤلف به فقهاى قبل از خود است كه گاهى لحن اهانت و توهين نيز به خود مى‌گيرد كه مورد اعتراض فقهاى عظيم الشأنى همچون صاحب جواهر نيز قرار گرفته است.

وى درج 37/19 در مبحث وقت نماز مى‌نويسد، فتوهم ابن ادريس ان الشيخ قصد بذلك الاختيارى فاخطأ في اعتقاده، و نسب الشيخ الى تقليد بعض المخالفين، مع ان الشيخ من اعظم المجتهدين و كبيرهم و لا ريب في تحريم التقليد للمحقق من المجتهدين، فكيف بالمخالف الذى يعتقد المقلدانه مخطى و هل هذا الا جهالة منه و اجتراء على الشيخ ره.

البته گاهى نيز احترام خاصى به شيخ گذاشته است مثلاًدر ص296 مى‌نويسد، فان الشيخ لا يحكى بحمد اللّه الاّ الحق اليقين، فانه اجل قدرا و اكثر ديانه من ان يحكى ما لم يسمعه و تحققه منه وى در بحث زكات از كتاب مزارعة ج 443/2 در مورد استادش مى‌نويسد:و القائل بهذا هو السيد‌‎العلوى ابوالمكارم بن زهرة الحلبى رحمه اللّه، شاهدته و رايته و كاتبته و كاتبنى، و عرضه ما ذكره في تصنيفه من الخطاء فاعتذر رحمه اللّه باعذار غير واضحة، و ابان بها ان ثقل عليه الرد، و لعمرى ان الحق ثقيل كله

وى در ادامه پس از نقل يكى از دلائل ابن زهرة در مورد نظريه‌اش اينگونه مى‌نويسد:و هذا من اقبح المعارضات، و اعجب تشبيهات، و انما كانت مشورتى عليه، ان يطالع تصنيفه، و ينظر في المسألة و يغيرها قبل موته، لئلا يستدرك عليه مستدرك بعد موته، فيكون هو المستدرك على نفسه

در ج 336/2 در مورد ابن براج مى‌نويسد:و ما استعمل لهذا الشيخ الفقيه، مع جلالة قدره، مثل هذا الغلط و التقليد لما يجده في الكتب و يضمنه كتبه، و هذا قلة تحصيل منه، لما يقوله و يودعه تصانيفه

از ديگر ويژيهاى كتاب بيان مباحث رجالى ارزشمندى در كتاب است

به عنوان نمونه در فصل ميراث مجوس در مورد اسماعيل بن ابى زياد سكونى مى‌نويسد:

هو عامى المذهب بغير خلاف و شيخنا ابوجعفر موافق على ذلك(اعيان الشيعة 433/3،239/5

در مورد ابن ابى عقيل در ج 430/1،444 مى‌نويسد:الحسن بن ابى عقيل العمانى صاحب كتاب المستمسك بحبل آل الرسول وجه من وجوه اصحابنا ثقة فقيه متكلم كثيرا كان يثنى عليه شيخنا المفيد وى ابن جنيد را گاهى مدح مى‌نمايد و مثلاًدرج 430/1 در بارۀ وى مى‌نويسد:

من كبار فقهاء اصحابنا يا جليل القدر، كبير المنزلة

اما گاهى نيز به مخالفت ابن جنيد توجهى نكرده و حتى مخالفت وى را در عدم انعقاد اجماع مهم ندانسته است مى‌نويسد:و الاجماع منعقد من اصحابنا على ما قلنا اوّلا، و لا اعتبار بخلاف ابن الجنيد لما قدمناه.

وى در مورد كتاب النهایة شيخ طوسى نظر خاصى داشته مى‌نويسد، النهایة كتاب خبر لا كتاب بحث و نظر قال هو(الشيخ الطوسى) رحمه اللّه في كتابه هذا ما قاله في خطبة مبسوطه، فكيف يعتمد و يقلد ما يوجد فيه

نظريات نادر و جديد

فتاواى نادر و اقوال شاذ زيادى به ابن ادريس نسبت داده شده كه به بعضى اشاره مى‌شود:

  1. نجاست تمام افرادى كه شيعه امالى نيستند.
  2. نجاست ولد زنا و اگر چه از شيعه امامی‌باشد.
  3. ميهمان در شب عيد فطر هم واجب كه زكات خودش و هم صاحبخانه‌اش را بدهد
  4. واجب نبودن قضاء و كفاره بر كسى كه در ماه مبارک رمضان عمدا قى كند.
  5. واجب بودن نفقه دادن به زوجه صغير و اگر چه عمل زناشوئى با وى حرام است

نقايص

اگر چه در اين كتاب مباحث رجالى متعددى ذكر شده است اما در مواردى زيادى نيز در مورد سندها و متون روايات اشتباه شده است.به عنوان نمونه در قسمت المستطرفات در پایان كتاب از ابان رواياتى نقل شده كه وى از افرادى نقل نموده كه از او يك طبقه يا دو طبقه متأخر هستند و يا اينكه از بسيارى از امام موسى كاظم و امام رضا ع رواياتى را مستقيما نقل كرده، در حاليكه وى از اصحاب امام هادى ع و امام حسن عسکرى ع مى‌باشد.