بابا‌طاهر

باباطاهِر، مشهور و ملقب‎ به‎ «عریان»، عارف‎ و شاعر ایرانی‎ دهه ۵ق‎/۱۱م‎ که‎ سروده‌هایی ‎- ‎اغلب ‎- ‎چهار لختی‎، در قالب‎ دوبیتی‎ که‎ بعضی‎ از آنها به‎ لهجه‌ای‎ خاص‎ از گویش‎های‎ غرب‎ ایران‎ است‎ و نیز کلمات‎ قصاری‎ عارفانه‎ از وی‎ برجای‎ مانده‎ است[۱].

آرامگاه باباطاهر در همدان
نام باباطاهر
نام‌های دیگر طاه‍ر ه‍م‍دان‍ی

ب‍اب‍ا طاه‍ر ع‍ري‍ان‌

ب‍اب‍ا طاه‍ر ه‍م‍دان‍ی

Baba Tahir

نام پدر فریدون
متولد سده ۴ق‎
محل تولد همدان
رحلت ۴۴۷ یا ۴۵۰ق
اساتید
برخی آثار رباعیات باباطاهر عریان
کد مؤلف AUTHORCODE18422AUTHORCODE

تولد و وفات، نام پدر

برخی‎ از محققان‎، با عنایت‎ به‎ زمان‎ تقریبی‎ وفات‎ باباطاهر (پس‎ از ۴۴۷-۴۵۰ق‎)، اواخر سده ۴ق‎ را به‎‎عنوان‎ تاریخ‎ تقریبی‎ تولد وی‎ پذیرفته‌اند[۲].

بیشتر محققان‎ متأخر با استناد به‎ روایت‎ راوندی‎، وفات‎ بابا را پس‎ از ۴۴۷ یا ۴۵۰ق‎، ضبط کرده‌اند. در نتیجه‎، ادعای‎ حضور باباطاهر بر سر جنازه عین‌القضات‎ و سخن‎ گفتن‎ با کشته وی‎ و نیز حکایت‎ رفتن‎ خواجه‎ نصیرالدین‎ طوسی‎ به‎ غاری‎ که‎ بابا در آن‎ می‌بوده‎ است‎ و پاسخ‎ گفتن‎ بابا به‎ شبهه خواجه‎ در یک‎ مسئله نجومی‎، جملگی‎ به‎لحاظ تاریخی‎ پذیرفتنی‎ نیست‎، اما معاصر بودن‎ باباطاهر با ابن‎ سینا پذیرفتنی‎ است[۳].

نام‎ پدر باباطاهر دانسته‎ نیست‎، اما صاحب‎ الذريعة‎ از وی‎ به‎ «فریدون» یاد کرده‎ است[۴].

القاب، انتساب‎

لفظ «بابا» در تمام‎ منابع‎ قدیم‎ و متأخر، اعم‎ از کتب‎ تاریخ‎ و تذکره‎نامه‌ها به‌عنوان‎ پیش‎نام‎ وی‎ آورده‎ شده‎ است‎. شاعر در ۳ غزل‎ که‎ به‎ وزن‎ دوبیتی‎ است‎، طاهر و در یک‎ غزل‎ باباطاهر تخلص‎ کرده‎ است‎ و در همدان‎ نیز او را بابا می‌نامیدند[۵].

لقب‎ «عریان» در هیچ‎یک‎ از منابع‎ کهن‎، دست‎کم‎ تا اواسط سده ۹ق‎، به‌همراه‎ نام‎ وی‎ دیده‎ نمی‌شود. به‎ احتمال‎ بسیار، صفت‎ «عریان» بیانگر دوری‎ جستن‎ بابا از علایق‎ دنیوی‎ است‎. بااین‌حال‎، این‎ لقب‎ مایه پدید آمدن‎ پندارهایی‎ همچون‎ سر و پا برهنه‎ بودن‎ بابا و برهنه‎ گشتن‎ وی‎ در معابر عمومی‎ شده‎ است[۶].

در برخی‎ مآخذ از بابا با صفاتی‎ چون‎ شیفته‌گونه‎، دیوانه‎ و دیوانه فرزانه‎ یاد شده‎ است‎ و این‎ می‌رساند که‎ وی‎ از جمله عقلای‎ مجانین‎ بوده‎ است[۷].

انتساب‎ بابا به‎ همدان‎ نیز در اغلب‎ منابع‎ دیده‎ می‌شود؛ علاوه‎ بر تصریح‎ منابع‎، در حافظه جمعی‎ ایرانیان‎ نیز باباطاهر «همدانی» است‎. اما لُر یا لُری‎ یا لرستانی‎ و یا از قوم‎ لر بشمار آمدن‎ وی‎، به‎ گواهی‎ پاره‌ای‎ منابع‎ امری‎ است‎ که‎ بی‌گمان‎، معلول‎ لهجه لری‎ بعضی‎ از اشعار اوست[۸].

کرامات‎ منتسب‎ به‎ باباطاهر، بابا و اهل حق

کراماتی را به باباطاهر نسبت داده‌اند، اما اغلب‎ آنها صبغه افسانه‌ای‎ دارد و همین‎ عامل‎، بر شخصیت‎ وی‎ پرده ابهام‎ می‌کشد؛ مثل‎ داستان‎ ناگهان‎ به‎ معرفت‎ رسیدن‎ بابا[۹].

پیروان‎ آیین‎ «یارسان» (اهل‎ حق‎)، باباطاهر را از بزرگان‎ و اعاظم‎ آیین‎ خود می‌دانند و او را از جمله یاران‎ هم‌عقیده‎ و همراز شاه‎ خوشین‎ لرستانی‎، از بزرگان‎ اهل‎ حق‎، معرفی‎ می‌کنند[۱۰].

آرامگاه‎ باباطاهر

این‎ بنا بر فراز تپه‌ای‎ در شمال‎ غربی‎ همدان‎، مقابل‎ قله الوند و از سوی‎ دیگر، مقابل‎ بقعه امامزاده‎ حارث‎ (هادی‎) بن‎ علی‎(ع‎) ساخته‎ شده‎ است‎. آرامگاه‎ قدیم‎ وی‎ در سده ۶ق‎، به‌صورت‎ برج‎ آجری‎ ۸ ضلعی‎ ساخته‎ شد، در ۱۳۱۷ش‎ تجدید بنای‎ آن‎ در دستور کار قرار گرفت‎، اما ناتمام‎ ماند و بار دیگر، در سال‎های‎ ۱۳۲۹-‎۱۳۳۱ش‎، مرمت‎ و بازسازی‎ شد. سرانجام‎، به‎ اهتمام‎ انجمن‎ آثار ملی‎، آرامگاه‎ کنونی‎ وی‎ در سال‎های‎ ۱۳۴۶-۱۳۴۹ش‎، بنیاد نهاده‎ شد. در جوار آرامگاه‎ باباطاهر مقبره شماری‎ از مشاهیر همدان‎ نیز قرار دارد[۱۱].

شعر باباطاهر

عمده آوازه باباطاهر مرهون‎ دوبیتی‎های‎ عوام‎فهم‎ و خواص‎پسند اوست‎. اطلاق‎ دوبیتی‎ (و ترانه‎) به‎ این‎ نوع‎ شعر، در سده‌های‎ اخیر بیشتر رایج‎ شده‎ است‎ و قدما معمولاً به‎ آن‎ فهلوی‎ و فهلویات‎ می‌گفتند[۱۲].

مضامین‎ اشعار

دوبیتی‎های‎ بابا، به‎ سبب‎ اشتمال‎ بر مضامین‎ ساده‎ و روان‎ و دوری‎ از صنایع‎ غامض‎ و تکلف‎های‎ فاضلانه‎، در حافظه بیشتر ایرانیان‎ نفوذ کرده‎ است‎ و آنها را گاهی‎ با ساز (نی‎، تار) یا بدون‎ موسیقی‎ زمزمه‎ می‌کنند و شماری‎ از ابیات‎ او صبغه تمثیلی‎ یافته‎ است‎. عناصر طبیعت‎ - ‎کوه‎ و صحرا و گل‎ و گیاه‎ - ‎عواطف‎ لطیف‎ و احساسات‎ رقیق‎، درویشی‎، قلندری‎ و ملامتی‎، غم‎ غربت‎ و درد دلتنگی‎، اندوه‎ بی‌سامانی‎ و حسرت‎ وصال‎، شکوه‎ از ناپایداری‎ و بی‎وفایی‎، دلدادگی‎ و وفای‎ به‎ عهد، اعتراف‎ به‎ گناه‎ و پوزش‎ از خالق‎ رحمان‎، مویه‌های‎ حاصل‎ از هجران‎، شور و جذبه‌های‎ عشق‎ افلاطونی‎ و... از جمله‎ مضامین‎ بارز شعر باباطاهر است‎. تمییز عشق‎ لاهوتی‎ از عشق‎ ناسوتی‎ در سروده‌های‎ وی‎ دشوار است‎ و در یک‎ کلام‎، باباطاهر شاعری‎ است‎ صاحب‎درد و پاسدارِ «آبروی‎ فقر و قناعت» و همین‎ خصلت‎، چهره او را در میان‎ برخی‎ شاعران‎ دیگر، به‌ویژه‎ شاعرانی‎ که‎ پایگاه‎ شعر را تا حد وسیله دریافت‎ صله‎ فرود آورده‎ بودند، ممتاز ساخته‎ است[۱۳].

آثار

جز دوبیتی‎ها، رساله‌ای عرفانی، مشتمل بر اشارات یا کلمات قصار، به زبان عربی نیز به بابا منسوب است. بر این کلمات، شروحی نگاشته شده، از جمله شرحی با عنوان‎ «الفتوحات‎ الربانية في‎ مزج‎ الإشارات‎ الهمدانية»[۱۴].

پانویس

  1. ر.ک: رحیمیان، هرمز، ج10، ص751
  2. ر.ک: همان، ص752
  3. ر.ک: همان
  4. ر.ک: همان
  5. ر.ک: همان
  6. ر.ک: همان، ص752-753
  7. ر.ک: همان، ص753
  8. ر.ک: همان
  9. ر.ک: همان
  10. ر.ک: همان
  11. ر.ک: همان
  12. ر.ک: همان
  13. ر.ک: همان، ص754
  14. ر.ک: همان

منابع مقاله

رحیمیان، هرمز، مدخل باباطاهر، دایرة‎المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران 1380.

وابسته‌ها