الضعفاء من رجال الحديث
الضعفاء من رجال الحديث، از آثار رجالى حسين ساعدى به زبان عربى است كه موسوعهاى از راويان ضعيف بشمار مىرود. مؤلف اطلاعاتى دقيق از هر راوى را در اين كتاب به نمايش گذاشته است.
الضعفاء من رجال الحدیث | |
---|---|
پدیدآوران | ساعدی، حسین (نویسنده) |
ناشر | مؤسسه علمی فرهنگی دار الحديث، سازمان چاپ و نشر |
مکان نشر | قم - ایران |
سال نشر | 1384 ش یا 1426 ق |
چاپ | 1 |
شابک | 964-493-106-8 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 3 |
کد کنگره | BP 114 /5/س2ص6* |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مهمترين اهداف اين كتاب، معرفى وضاعين، كذابين و ضعفاى رجال حديث است تا اخبار و روايات ضعيف و موضوع از صحيح تشخيص داده شود.[۱]
ساختار
اين كتاب سه جلدى، حاوى مقدمه، بحثهاى مقدماتى و 407 راوى ضعيف است. مؤلف در اين كتاب از قديمىترين تا جديدترين مصادر درباره روات، بهره برده است.
ايشان، نام ضعفا را به ترتيب حروف الفبا آورده و در يك تقسيمبندى مناسب، آنان را ذيل پنج عنوان مورد بررسى قرار داده است.
شيوه نویسنده در بررسى احوال ضعيفان اينگونه است كه ابتدا نام و نَسَب راوى، سپس طبقه او، سخنان دانشمندان درباره او، كتابها و روايتهاى او و در پایان چكيده سخن درباره او را مىآورد.
نویسنده، مجموعاً از 413 عنوان كتاب در زمينههاى رجال و تراجم، فِرَق و مذاهب، تاريخ و انساب، لغت و ادبيات، تفسير و علوم قرآن، حديث و فقه استفاده كرده است.[۲]
گزارش محتوا
نویسنده در ابتداى كتاب، در ذيل عنوان «بحوث تمهيدية»، گفتارهاى مقدماتى آورده است و نكاتى را بدين شرح بيان نموده است: تعريف، موضوع و ضرورت علم رجال، پيدايش و تحول علم رجال، آنچه تضعيف با آن ثابت مىشود، مصادر تضعيف، الفاظ تضعيف، تعارض ميان جرح و تعديل.
وى در جلد اول 119، در جلد دوم 151 و در جلد سوم 137 نفر از راويان ضعيف را مورد بررسى قرار داده كه مجموعاً 407 نفر مىشوند.
روش نویسنده در بررسى احوال اين راويان بدين شرح است:
- نام و نَسَب راوى ضعيف: ذيل اين عنوان، دانستنىهایى از راوى ارائه مىشود بدين شرح: نام، سلسله نسب، كنيه، لقب، زمان و مكان تولد و مرگ. نيز اگر منسوب به شهر يا سرزمينى باشد معرفى مىكند؛ يا اگر منسوب به صنعت، حرفه يا صفتى باشد آن را شرح مىدهد. چنانچه القابش به سبب نسبت به قبيله، سرزمين، محلّه يا حرفهاى باشد، وجه اين نسبت را توضيح مىدهد. اگر اصلش از سرزمينى و سكونت و تحصيلش در سرزمينى ديگر باشد، يادآورى مىكند.
- از برجستگىهاى اين كتاب آن است كه در صورت وجود تعارض در انساب، نویسنده سعى در گشايش آن با تكيه بر قرينههاى خارجى و بهرهگيرى از منابع گوناگون دارد. نيز در صورت آشكار شدن اشتراك دو راوى در نام، به آن اشاره شده تا اشتباه نشود و اگر يك راوى داراى چند نام يا لقب باشد به آن اشاره مىشود تا شُبهه تعدّد راوى به وجود نيايد. همچنين به سرزمينها و مكانهاى انتشار روايات - و گاهى - نام اساتيد و شاگردان اشاره شده است.[۳]
- طبقه او: طبقه راوى از راه شناسايى تاريخ و مكان ولادت و وفات با مراجعه به كتابهاى رجال برقى و طوسى و ديگران به دست مىآيد. چه اينكه برقى و طوسى، راويان را به ترتيب مصاحبتشان با يك يا چند نفر از ائمّه(ع)، يا اينكه آنان را ملاقات نكردهاند و روايتى نقل نكردهاند، معرّفى مىكنند. نویسنده مشخّص مىكند كه راوى از «صحابى» است يا «تابعى». آنگاه اگر از ياران يك يا چند امام(ع) باشد نام مىبرد؛ بهعنوان مثال درباره «ابان بن ابىعياش» به نقل از رجال طوسى مىنويسد: «عدّه الشيخ الطوسي من أصحاب السجّاد و الباقر و الصادق(ع)» و به نقل از رجال برقى مىنويسد: «ذَكره البرقي في أصحاب السجّاد و الباقر و من أصحاب الحسن و الحسين(ع)».
- سپس نظر نهایى خويش را بيان مىكند كه: «و لم أقف على روايته عن الأئمّة(ع) - غير عرضه كتاب قيس عَلَى الإمام علي بن الحسين(ع) - رغم أن عاصر ثلاثة منهم و روايته في مدرسة الخلفاء مشهورة».[۴]
- و چنانچه از هيچيك از امامان(ع) روايتى نقل نكرده باشد، مىنويسد: «ذكره الشيخ الطوسي في من لَمْ يرْوِ عنهم(ع)».[۵]
- از جمله پژوهشهاى خوب در اين كتاب، در نظر گرفتن عنوانى ويژه با نام «تمييز المشتركات» است. چنانچه يك راوى در اسم يا طبقه با يك يا چند نفر ديگر اشتراك داشته باشد، اين گره نيز از سوى نویسنده گشوده شده است؛ مانند اشتراك ميان «بكر بن محمّد بن جناح» با «بكر بن جناح» كه نجاشى توثيقش كرده است.[۶]و «ابراهيم بن اسحاق نهاوندى» با «ابراهيم بن اسحاق» كه شيخ توثيقش كرده است، با «ابراهيم بن اسحاق بن الأوز» كه برقى وى را از اصحاب امام هادى(ع) دانسته و دربارهاش گفته: «لا بأس فيه».[۷]
- نيز چنين است درباره اتحاد ميان «اسحاق بن محمّد بصرى» با «اسحاق بن محمّد بن احمد بن ابان نخعى» كه هر دو را از راويان ضعيف دانستهاند.[۸]
- سخنان دانشمندان درباره او: نصوص، اخبار و سخنان حديثشناسان و رجاليان در كتابهاى حديث و رجال درباره راويان گردآورى شده و براى اثبات صدور اين سخنان، اسانيدشان نيز ارائه شده است؛ سپس به دلالتها و جايگاههاى استدلال آن سخنان اشاره شده است. آنگاه در صورت وجود تعارض در ميان سخنان دانشمندان، با بهرهگيرى از ساير كتابهاى رجالى و پژوهشهاى ديگر به گشايش اين گرهها پرداخته است.
- مهمترين كتابهایى كه نویسنده از آنها بهره برده، عبارتند از: «قاموس الرجال» اثر محقق تسترى و «معجم رجال الحديث» اثر سيدخويى.
- از آنجا كه ويژگى اين كتاب، بررسى احوال راويان ضعيف است، از كتابهاى علامه، ابن داود، جزائرى، محمد طه نجف و بهبودى استفاده كرده است.
- اگر راوى، روايتى در «كافى» و «تهذيب الأحكام» داشته باشد، از رأى علامه مجلسى در كتاب رجالىاش (الوجيزة) بهره مىگيرد؛ زيرا مجلسى در بررسى اسانيد «كافى» در كتابش «مرآة العقول»، و بررسى اسانيد «تهذيب الأحكام» در كتابش «ملاذ الأخيار في شرح تهذيب الأحكام»، رأى خويش را بر اسانيد رواياتشان تطبيق داده است.
- و اگر از پيروان فرقهاى، يا منسوب به فرقهاى باشد، عنوانى ويژه براى بررسى فرقه منسوب به او قرار داده و صحّت نسبت آن فرقه به او، افكار، آراء، عقايد، ياران و نظر دانشمندان و نويسندگان درباره اين فرقه را ارائه مىدهد؛ به همين جهت از كتابهاى تاريخى، رجالى، تراجم و... استفاده شده است.[۹]
- كتابها و روايتهاى او (و نمونههایى از روايتهاى او): نویسنده در بررسى احوال راويان ضعيف، از عنوانهاى گوناگونى چون «رواياته»، «كُتبه و رواياته»، «نماذج من رواياته» استفاده كرده است.
- براى دستيابى به كتابهاى فردى كه مورد بررسى قرار مىگيرد به رجال نجاشى، فهرست ابن نديم، طُرُق صدوق در مشيخه رواياتش، طُرُق طوسى در مشيخه روايات «التهذيب» و «الاستبصار» و... مراجعه مىكند.
- سپس بنا به گفته خود نویسنده، «استقراء شبه تامّ» در روايتهاى راوى مورد بحث در كتابهاى حديث و تفسيرى مىكند و آمارى از تعداد رواياتش به دست مىدهد. اين بررسى ابتدا از «كتب اربعه»، سپس ديگر كتابهاى حديثى و تفسيرى آغاز مىشود تا به زمان صاحب «عوالي اللئالي». نویسنده در توجيه اين امتداد زمانى اظهار مىدارد كه: «ترجيح در اين است كه برخى از نگارشهاى پيشينيان تا دوران نگارش عوالي اللئالي وجود داشتهاند».[۱۰]
- چنانچه نویسنده به رواياتى از راوى مورد بحث دست نيابد، به آن اشاره مىكند كه: «لم أقف عَلَى رواية له في كتب الحديث».[۱۱]
- چكيده سخن درباره او: از ويژگىهاى خوب اين كتاب آن است كه پس از بررسىهاى مقدّماتى، حُكم نهایى ارائه مىشود كه از آن مىتوان با عنوان «فتواهاى رجالى» ياد كرد.[۱۲]
كتابهاى رجالى پيشين، معمولاً به معرفی اجمالی راويان حديث و صدور حُكم درباره آنان اختصاص داشته است و كار به اين گستردگى در رجال - بهويژه راويان ضعيف در منابع حديثى شيعه - وجود نداشته است.[۱۳]
نویسنده، صرفاً دنبالهرو و مقلّد پيشينيان نيست، بلكه پس از بررسى احوال راويان و ارائه ديدگاههاى رجالشناسان و محدّثان و تاريخنگاران، نظريههاى خويش را ذيل عنوان «خلاصة القول فيه» مىآورد. اين قاطعيت در ارائه ايدههاى بجا، در بسيارى از جاها ديدنى است.
نویسنده، درباره «خلف بن حمّاد اسدى» مىنويسد كه نجّاشى او را توثيق كرده، ولى ابن غضائرى دربارهاش گفته است: «مخلّط يعرف حديثه تارة و ينكر أخرى». آنگاه ادامه مىدهد: «وقتى در رواياتش نگريستيم، يافتيم كه تخليط در برخى از روايتهایش آشكار است؛ همچنان كه در نمونههایى از رواياتش گذشت؛ به همين جهت جايز است كه او را از راويان ضعيف برشماريم و خودش و رواياتش را مورد بررسى قرار دهيم».[۱۴]
از ديگر محاسن كتاب مورد نظر اين است كه نویسنده با گردآورى اقوال گوناگون درباره راويان ضعيف، بهخوبى نشان داده است كه برخى از اين راويان، هم از نظر رجالشناسان شيعه و هم رجالشناسان أهل سنّت مورد طعن و تضعيف قرار گرفتهاند. با شناسايى اين راويان، مشخّص مىشود كه در كنار آن همه راويانى كه مورد وثوق همه فرقههاى مسلمان هستند، راويانى هم وجود دارند كه از نظر همه مسلمانان تضعيف شدهاند. به چهار مورد از اين راويان بنگريد:
- حسن بن على بن زكريا عدوى؛
- حصين بن مخارق بن عبدالرحمن سلولى؛
- احمد بن عبدالله بن محمّد بكرى؛
- ابان بن ابىعياش.[۱۵]
وضعيت كتاب
پاورقىهاى كتاب به مستندسازى محتويات كتاب اختصاص يافته است.
فهارس محتويات در پایان جلد سوم آمده است.
پانویس
- ↑ مقدمه ص16 و 17
- ↑ ر.ک: محسن رفيعى و معصومه شريفى، ص28
- ↑ ر.ک: همان، ص13 و 14
- ↑ متن كتاب، ج1، ص134
- ↑ همان، ص131
- ↑ همان، ص306
- ↑ همان، ص141 و 142
- ↑ همان، ص251 و 252
- ↑ ر.ک: محسن رفيعى و معصومه شريفى، ص15 و 16
- ↑ متن كتاب، ج1، ص27
- ↑ همان، ص450
- ↑ ر.ک: محسن رفيعى و معصومه شريفى، ص17
- ↑ ر.ک: همان، ص28
- ↑ متن كتاب، ج1، ص543
- ↑ ر.ک: محسن رفيعى و معصومه شريفى ص30 تا 32