خانقاه

خانقاه، اثر میرزا علی اصطهباناتی شیرازی، ملقب به معین‎الشریعه و مشهور به فقیر شیرازی یا فقیر اصطهباناتی، مثنوی عرفانی و اخلاقی است که به پیروی از بوستان سعدی سروده شده است. این نسخه از کتاب با تصحیح و توضیحات منوچهر دانش‎پژوه منتشر شده است.

‏خانقاه
خانقاه
پدیدآورانفقیر اصطهباناتی، علی (نويسنده) دانش?پژوه، منوچهر (مصحح)
عنوان‌های دیگرخانقاه مثنوي عرفاني و اخلاقي به پيروي از بوستان سعدي
ناشرمرکز پژوهشي ميراث مکتوب
مکان نشرايران - تهران
سال نشرمجلد1: 1379ش,
شابک964-6781-38-1
موضوعآداب طريقت - شعر

شعر عرفاني - قرن 14

شعر فارسی - قرن 14
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‏PIR‎‏ ‎‏7811‎‏/‎‏7‎‏ ‎‏/‎‏خ‎‏2‎‏ ‎‏1379
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب، مشتمل بر یک دیباچه، چهار باب و یک فصل‎ ضمیمه‎ است. هریک از باب‎های چهارگانه خلوت، سکوت، جوع و سهر به ده فصل تقسیم شـده‎ و در هـر فصل پس از بیان مبانی، حـکایتی بـه‎عنوان شاهد از پیشوایان دین‎، فرمانروایان پیشین، فیلسوفان و عارفان‎ آورده‎ شده است.

گزارش محتوا

میرزا‎ حسینعلی،‎ معروف به میرزا علی، ملقب به معین‎الشریعه و متخلص به فقیر از جمله شیفتگان سعدی است که‎ سـه اثـر خود: خرابات، خانقاه و گنج فقیر را به پیروی‎ از‎ گلستان‎، بوستان‎ و غزل‎های سعدی پرداخته است[۱]‎.

زبان فقیر در «خانقاه»، ساده و بیانش روان است، هرچند در مواردی از واژگان کهن‎ فارسی بهره برده است. همچنین از واژه‎های متداول در زبان مردم شیراز و فـارس بـا هدف حفظ‎ آنها از خطر رکود و نابودی استفاده کرده است[۲]‎.

کتاب خانقاه، مثنوی اخلاقی - عرفانی سروده سخنور فاضل و سخنران پرمایه‌ای از دیار شعر و ادب و عرفان، شیراز است که در اواخر دوره قاجار سروده شده است. فقیر سه کتاب به تبعیت از آثار جاودان سعدی نگاشته که هم ارادت خود را به رفعت‎دهنده زبان و ادب فارسی نمایان سازد و هم خوانندگان آثار خود را فیض هنری و معنوی بخشد[۳]‎.

او خود در دیباچه کتاب در سبب نگاشتن یا سرودن «خانقاه» می‎گوید:

.
زسعدی ندیدم کسی خوب‎تر سخنگوی و شیرین و محبوب‎تر
شدم پیرو آن بزرگ از ادب که چینم از این نخل بندی رطب
مرا طیباتش چنان کرد مات که افتادم اندر پی ترّهات
غزل‎ها سرودم چو آن بی‎نظیر که موسوم آمد به گنج فقیر[۴]

این کتاب، مثنوی عارفانه‌ای در بحر متقارب - وزن بوستان - ‎است که حالات و عادات و سیره و منش اهل معرفت و جویندگان کمال آدمیت را با بیانی ساده که قابل فهم همه طالبان هدایت و پویندگان راه حقیقت باشد به رشته نظم کشیده است[۵]‎.

خانقاه، حاوی بسیاری مطالب اخلاقی و عرفانی است؛ باآنکه حجم کتاب زیاد نیست، در همان صفحات معدود، عناوین متعددی از آداب و اعمال و رفتار راه‎شناسان طریق تحقیق را با ذکر داستان‎هایی توصیف کرده است. بزرگانی که داستان‎هایی از آنان نقل شده، هم از بزرگان دین و راهنمایان الهی‌اند، همچون: پیامبر(ص)، موسی(ع)، عیسی(ع)، داوود(ع)، یونس(ع) و هم سلاطین و فرمانروایان، چون: انوشیروان و اردشیر و ملک‎شاه و بهرام‎ گور و خسروپرویز و هشام بن عبدالملک و نعمان بن منذر... و هم عارفان و فیلسوفان، چون: سقراط، فضیل عیاض، ابوسعید ابوالخیر و بایزید و شبلی و حاتم اصم و لقمان و...[۶]‎.

فقیر به شیوه قدما که معمولاً شعرشان از نثر ایشان روان‎تر و ساده‎تر بود، خانقاه را با جمله‎ها و عبارات و واژه‎های ساده به نظم آورده است؛ درحالی‎که نثر او در کتاب خرابات دشوارتر است. تعداد واژه‎های نامستعمل در زبان محاوره، در شعر او زیاد نیست و بعضی واژه‎ها را که خواننده ناگزیر است برای درک معنا به فرهنگ لغات مراجعه کند، خود در حاشیه معنا کرده است؛ واژه‎هایی چون: پرناک، شیدان، لاغ، خدیر، لنگوته و مانند آنها. تعمق در نظم و نثر «فقیر» این نکته را به ذهن می‎آورد که فقیر در همان ‎حال که می‎خواهد به زبان روان و ساده با خواننده آثار خویش سخن گوید، طبق روش بزرگان ادب، دشواری‎هایی نیز در کلام ساده خود ایجاد می‌کند که اولاً ذهن خواننده را تنبل نکند و او را به کاوش و جستجو در درک معنا وادارد و ثانیاً واژه‎هایی را که متروک شده دوباره احیا کند. استعمال واژه‎های پارسی کهن، مانند: ارمان (حسرت)، کشاک (خاطر)، مُروا (دعای خیر)، لنگوته (جامه کهنه)، ازدر (سزاوار) و نظایر آنها در اشعار فقیر برای فضل‎فروشی نیست؛ زیرا تفاخر به دانستن لغات مشکل در نزد بعضی اهل شعر و ادب، استعمال لغات متروک و نامأنوس عربی نظیر «عشیق» و «کئیب» بوده که بعضی از این‎گونه واژه‎ها نیز به ضرورت قافیه و وزن استعمال می‎شده است؛ اما فقیر واژه‎های پارسی مهجور را در شعر خود بدان منظور به‎کار می‎برده که این واژه‎ها را زنده کند. باآنکه به زبان و ادب عربی مسلط بوده است، تفاخر او به ادب فارسی است و پیروی خداوندگار آن سعدی شیرازی که در آثار خود به‎خصوص بوستان و غزلیات از واژه‎های عربی کمتر استفاده کرده و اگر به مقتضای به ‎سر بردن سی سال در بلاد عرب‎زبان، قصاید و اشعار عربی هم سروده، بااین‎حال حساب عربی را از فارسی جدا کرده است[۷]‎.

نکته قابل توجه در کتاب خانقاه آن است که فقیر شیرازی با آنکه خود در مدارس و مجامع علمی و ادبی، روزگاری، درس خوانده است که از آغاز دوران مدرسه، یعنی از مکتب‎خانه، حروف و الفاظ و متون عربی تدریس می‎شد (و طبعاً چه در آن متون و چه متون فارسی قدیم، غلبه با لغات عربی بود) در کتاب خانقاه کوشیده است تا آنجا که ممکن است واژه‎های فارسی به‎کار برد؛ به‎طوری‎که درصد لغات عربی در اشعار خانقاه بسیار پایین است و در بعضی صفحات از چند لغت ‎تجاوز نمی‌کند[۸]‎.

فقیر شیرازی باآنکه قابل قیاس با سعدی نیست، اما به نظر می‎رسد، محسنات کار سعدی را در آن روزگارانی که هنوز مباحث نقد ادبی، موسیقی کلام، صور خیال و این‎گونه ادراکات وصف‎ناشدنی معمول نبود یا اگر بود، به‎گستردگی امروز نبود، درک کرده است و در حد توان خود کوشیده است نه فقط از نظر ظاهر و وزن و قافیه، مقلد سعدی یا دیگر قدما باشد، بلکه ریزه‎کاری‎ها و هنرهای بزرگان ادب و بالاخص سعدی را پیش چشم و نصب‎العین خود داشته باشد. ساده‎نویسی یا ساده‎گویی او در خانقاه، مولود همین فکر است[۹]‎.

مثنوی او همانند بوستان با ستایش خداوند آغاز می‎شود و نحوه حمد و ثنای او به پروردگار، چه در مجموع و چه در ابیات، فحوای کلام سعدی را یادآور است و کلام وی را به ذهن متبادر می‌کند و خود این تبادر موجب می‎شود که خاطره کلام بلند سخن سعدی که در خاطر هر دوستدار ادب فارسی‎زبان است، به یاری فقیر بشتابد و یاد سروده‎های سعدی، مکمل کلام شاگرد مکتبش شود.

چنان روزی هرکسی آورد که هرکس به اندازه خود برد

که خاطر را به آستان سعدی می‌کشاند که گفت:

چنان پهن خوان کرم گسترد که سیمرغ در قاف قسمت خورد

یا گفته است:

به بیدای حیرت مسیح است گم فلاطون در این بحر پابست خُم

که در نوا و قافیه شعر به این بیت شیخ اجل نظر داشته است:

چه شب‎ها نشستم در این سیر گم که دهشت گرفت آستینم که قم

پس از ستایش معبود، همچون سعدی به توصیف پیامبر(ص) می‌پردازد:

یتیمی که نادیده هرگز پدر پدر گشت از خویش بر بوالبشر

که ملهم از شعر سعدی است:

یتیمی که ناکرده قرآن درست کتب‎خانه هفت ملت بشست

و پس از توصیف اخلاق پیامبر، به ستایش خاندان او –همچون سعدی - ‎نعت و ستایش خود را به پایان می‎رساند. پس از حمد خدا و وصف رسول(ص)، همان‎گونه که سعدی سبب نظم کتاب را می‌سراید، فقیر نیز سبب نگاشتن این نامه را به نظم می‎آورد. سپس همچون مقدمه بوستان، فهرست ابواب کتاب خود را به نظم می‎آورد که چهار باب و چهل فصل است و پس از آن ابواب کتاب را می‎گشاید[۱۰]‎.

ابواب کتاب، همانند عنوان کتاب، به نام‎های عرفانی موسوم است: خلوت، سکوت، جوع، سهر. لیکن باید توجه داشت که محتوای خانقاه همچون بعضی مثنوی‎های عرفانی نظیر حدیقه سنائی و منطق الطير عطار و اشعار شاه نعمت‎الله ولی یا شاه داعی شیرازی، یکسره در بیان و توصیف مراحل و منازل و منزلت‎های صوفیانه و عارفانه نیست، بلکه همانند مرصاد العباد نجم‎الدین رازی که کتاب عرفانی خود را برای استفاده عموم در هر شأن و مرتبه و شغل و میزان دانش نوشته، فقیر نیز با شعر ساده و روان خود مبانی اخلاق عارفانه را با ذکر حکایاتی از ناموران شریعت و طریق تشریح می‌کند[۱۱]‎.

وضعیت کتاب

خانقاه پیش از این طبع، به‎همراه کتاب خرابات او – که به پیروی از گلستان به نثر آمیخته با شعر تألیف و تنظیم شده - ‎در زمان حیات شاعر در یک مجلد در شیراز به‎صورت چاپ سنگی (به سال 1347ق) به چاپ رسیده است[۱۲]‎.

فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ حواشی در انتهای کتاب ذکر شده است. حواشی هر باب نیز در انتهای آن ذکر شده است.

پانویس

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. بی‎نام، «تازه‌های میراث مکتوب»، پایگاه مجلات تخصصی نور، آینه میراث، زمستان 1378 و بهار 1379، شماره 7 و 8، صفحه 37 تا 141.

وابسته‌ها