مجموعه آثار حکیم جلوه
مجموعه آثار حکیم جلوه مشتمل بر پانزده حاشیه و تعلیقه به قلم میرزا ابوالحسن طباطبایی (متوفی 1275ش/1314ق) مشهور به جلوه است. حسن رضازاده مقدمهای مفصل بر کتاب نوشته و تصحیح آن را به انجام رسانده است.
مجموعه آثار حکیم جلوه | |
---|---|
پدیدآوران | جلوه، ابوالحسن (نويسنده) رضازاده، حسن (مصحح) |
ناشر | حکمت |
مکان نشر | ايران - تهران |
سال نشر | مجلد1: 1385ش , |
شابک | 964-8113-29-4 |
موضوع | جلوه، ابوالحسن، 1238 - 1314ق. - سرگذشت نامه
فلسفه اسلامي کتاب شناسي |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BBR 1333 /آ2 |
ساختار
کتاب مشتمل بر دو بخش کلی است: مقدمه مصحح و مجموعه آثار حکیم جلوه است. بخش اول حاوی پیشگفتار، احوال و آثار میرزا ابوالحسن جلوه و آراء فلسفی حکیم جلوه است. بخش دوم نیز شامل حواشی (هشت حاشیه) و تقریرات (هفت رساله) است.
گزارش محتوا
مصحح کتاب در پیشگفتار به چگونگی گسترش حکمت صدرایی پس از یک قرن توسط حکمای قرن دوازدهم و سیزدهم بهویژه ملاعلی نوری مازندرانی (متوفای 1246ق) اشاره کرده است. همه اساتید حکمت در قرن سیزدهم در حوزههای فلسفی اصفهان و ترهان از شاگردان او بودند: ملا محمداسماعیل درب کوشکی اصفهانی، ملا عبدالله مدرس زنوزی، سید رضی لاریجانی و... . میرزا ابوالحسن طباطبایی مشهور به جلوه از مهمترین شاگردان آنان بوده است. حکمای متأخر صدرالمتألهین غالباً شارح آراء و نظریات ملاصدرا بودهاند. هیچکدام از ایشان اندیشه ملاصدرا را خطا ندانسته بلکه حداکثر به ناتمام بودن رأی او نظر داده یا یک تقریر تازه برای رأی ملاصدرا آورده است؛ اما تنها کسی که باب گفتوگوی انتقادی آرای ملاصدرا را گشود، حکیم جلوه است. او به خود جرئت داد تا بعضی از آرای صدرایی را زیر سؤال ببرد. نفس انتقاد، صرفنظر از درستی یا نادرستی آن، زمینه بلوغ اندیشه را فراهم میکند. تنها کسی که به شیوه و آرای فلسفی و عرفانی حکیم جلوه شدیداً اعتراض کرده و متأسفانه در برخی از آثارش از نقد رأی بهنقد شخصیت او پرداخته سید جلالالدین آشتیانی است. هدف این نوشتار با توجه به طرح انتقادات فوق، جمعآوری، تصحیح و بررسی آثار فلسفی حکیم جلوه است تا با در اختیار گذاشتن آنها، صاحبان فکر و اندیشه بتوانند به قضاوت بپردازند[۱].
مصحح در بخش دیگری از پیشگفتار، شیوه جستجوی آثار حکیم جلوه مطرح و کتابخانههایی را که نسخ خطی حکیم جلوه در آنها نگهداری میشود را لیست کرده است. سپس به محدودیتهای تحقیق در آثار حکیم جلوه اشاره کرده و با توجه به اینکه جلوه از آثار خود یاد نکرده و تنها در زندگینامه خودنوشت خود از حواشی اسفار نام برده است، اگرچه برای دستیابی آثار حکیم جلوه تقریباً همه فهرستهای نسخ خطی در کتابخانههای ایران مورد مطالعه قرار داده اما احتمال اینکه در آینده برخی از آثار جلوه بهدست آید را بعید نمیداند[۲].
وی همچنین در ادامه، شرححال مفصلی از حکیم جلوه ارائه کرده است. سپس بهنقد دیدگاه و انتقادات سید جلالالدین آشتیانی (متوفی 1384ش) درباره حکیم جلوه پرداخته است. وی در دفاع از حکیم جلوه مینویسد: «آن حکیم فرزانه چنانکه در حواشی اسفار و شفای وی دیده خواهد شد، مقرر خوبی بوده است. او توانسته فلسفه مشاء و ملاصدرا را بهخوبی تقریر کند. گرچه آثار علمی او خواهد آمد، اما اگر هیچ اثر علمی هم نداشته باشد، همینقدر کافی است که شاگردانی همچون میرزا هاشم اشکوری (متوفی 1293ش)، میرزا علیاکبر حکمی یزدی (متوفی 1304ش)، میرزا محمدعلی شاهآبادی (متوفی 1328ش)، آقا سید حسین بادکوبهای (1358ق) و امثال آنکه ذکر شد همه تربیتیافتگان مجلس درس او هستند و از مهمترین واسطههای انتقال حکمت از نسل گذشت به نسل آینده بودهاند»[۳].
رضازاده آثار جلوه را معرفی کرده که بهاختصار به آن اشاره میشود:
- «حواشی اسفار» اولین اثری است که تحقیق و تصحیح شده است. با مطالعه این حواشی میتوان دریافت که اکثر آنها توضیحی و شرح کلام مصنف است. قبل از شروع کار بررسی آثار به نظر میرسید که بیشتر این حواشی انتقادی باشند. دیدگاه اولیه و فرضیه تحقیق با توجه به سخنان پراکنده و شهرت یافته درباره حکیم جلوه همین مطلب بود؛ اما برخلاف انتظار در این حواشی نهتنها انتقاد جدی وجود ندارد بلکه از صدرالمتألهین به بزرگی یاد شده است. البته شیخالرئیس را از حکیمان بزرگ میداند و چندان به انتقادات ملاصدرا از شیخالرئیس رضایت نمیدهد. این حواشی سراسر مباحث اسفار را دربر میگیرد و اکثر آنها نقلقول از کتابهای دیگر برای روشن شدن متن اسفار است. مصحح با تلاش فراوان در ایام متوالی در طول بیش از دو سال موفق به استخراج این حواشی شده است. در این مجموعه حدوداً 200 صفحهای تعداد تقریباً 550 حاشیه کوچک و بزرگ آورده شده و با استفاده از اسفار چاپی 9 جلدی رایج نشانه متن داده شده است. در پایان هر حاشیه نیز نشانی نسخ خطی ذکر شده است[۴].
- پس از حواشی اسفار، حواشی شفا قرار دارد. این حواشی نیز برای توضیح متن و روشن شدن عبارات شفا نوشته شده است و حتیالامکان تفسیر کلام شیخ به کلام خود اوست. مطلبی را که درجایی مجمل گذاشته و درجایی دیگر آن را شرح داده است، برای روشن شدن متن، نقل میشود. در حقیقت مطالب شفا را با کمال امانت به حکمای پیشین نسبت داده و آن را شرح داده است. پشت ورق اول بخش طبیعیات کتاب شفا، این عبارت نوشته شده است که ذیل آن به امضای میرزا طاهر تنکابنی از شاگردان معروف حکیم جلوه است: «این کتاب مستطاب از کتبی است که مرحوم مبرور استاد اعظم و فیلسوف معظم سید بزرگوار میرزا ابوالحسن متخلص به جلوه از اول آن تدریس میفرمودند و بر آن حواشی مرقوم داشتهاند و الحق یادگار بزرگ از آثار آن مرحوم است»[۵]. اکثر قریب بهاتفاق حواشی شفا توضیحی است و هدف او روشن کردن متن شفا بوده است. در مواردی نیز عبارت شفا را اصلاح کرده است و از موارد اختلافی یک عبارت را برگزیده است. بعضی اشکالات را نیز بهصورت انقلت مطرح کرده و سپس پاسخ گفته است[۶].
- در ادامه حواشی وی بر مبدأ و معاد صدرالمتألهین آورده شده است. این حواشی نیز بیشتر شرح متن است و نکته انتقادی در آن پیدا نمیشود[۷]. این حواشی فراگیر است و تقریباً در همه کتاب پراکنده شده است و از آغاز ربوبیات تا پایان آن را شامل میشود[۸].
- المشاعر از تألیفات مهم ملاصدراست. یکی از حواشی مختصر بر کتاب مشاعر، حواشی میرزا ابوالحسن جلوه است. در گردآوری حواشی میرزای جلوه بر کتاب مشاعر تنها حاشیههایی که توضیح و کلام خود اوست ذکر شده است و اگر متنی از دیگر کتب ذکر کرده ذیل آن از خود سخنی نوشته ذکر شده است و از آوردن آنچه صرفاً نقل عبارت دیگر کتب است هرچند در فهم مطلب مفید است از ذکر آن خودداری شده است[۹]. در این حواشی، مرحوم جلوه بیشتر به توضیح متن مشاعر پرداخته است و هدف او روشن شدن هرچه بیشتر متن کتاب بوده و در چند مورد بهصورت انقلت اشکالاتی را مطرح کرده و پاسخ داده است. در این مجموعه نیز همانند گذشته اصل عبارت مشاعر شمارهگذاری شده و نشان داده شده است. در نشان دادن عبارت مشاعر، از کتاب المشاعر به تصحیح هانری کربن استفاده شده است[۱۰].
- سپس حواشی شرح اشارات و تنبیهات تحقیق و تصحیح شده است. این حواشی که فراوان و سراسر اشارات را فراگرفته برای اولین بار در این تحقیق شناسایی و آورده شده است[۱۱]. بیشتر این حواشی از کتابهای دیگر نقل شده است. مرحوم جلوه از کتاب محاکمات عبارات فراوانی بهعنوان حاشیه، در توضیح شرح اشارات ذکر کرده است[۱۲]. اکثر حواشی میرزای جلوه در این کتاب نیز توضیحی است و برای روشن شدن کلام شارح اشارات مطالبی آورده است. در چند مورد اشکالاتی را بهصورت «انقلت» آورده و سپس پاسخ گفته است. این حواشی نیز همانند گذشته شمارهگذاری شده است. عبارات متن از کتاب سهجلدی شرح اشارات است که با شماره صفحه وسط مشخص شده است. شمارههای پایان هر حاشیه مربوط به نسخه 126 مجلس شورای اسلامی است که برای سهولت ارجاع آورده شده است[۱۳].
- حواشی شرح تجرید الإعتقاد در این مجموعه برای اولین بار شناسایی و در اختیار همگان قرار داده شده است. حواشی او بر کتب معرفی شده در بخشهای قبلی معمولاً توضیحی است؛ اما حواشی بر این کتاب را انتقادی نوشته است و بر اساس مبانی فلسفی و کلامی شیعه اشکالات حکیم قوشجی را پاسخ داده است[۱۴]. میرزا ابوالحسن جلوه برای توضیح یا رد اشکالات حکیم قوشجی عبارات فراوانی از اسفار ملاصدرا آورده است. در بعضی حواشی مینویسند: «قال صدرالمحققين في الأسفار» که این عبارت نشان دهنده ارادت ایشان به ملاصدرا است. حواشی فراوانی نیز وجود دارد که از کتاب شوارق نقل کرده است، گاهی مینویسد: «قال صاحب الشوارق» و گاهی مینویسد: «کذا في الشوارق»[۱۵].
- حواشی حکیم جلوه بر شرح هدایة اثیریة صدرالمتألهین نیز برای روشن شدن متن نوشته شده و توضیحی است. در این حواشی نیز چندان حاشیه انتقادی دیده نمیشود؛ اما در اواخر این کتاب، در چاپ سنگی سه رساله در حاشیه آورده شده است که متأسفانه در نسخه خطی مرحوم حکیم جلوه دیده نمیشود. این سه رساله یکی درباره اتحاد عاقل و معقول، دیگری حرکت جوهری و سوم ربط حادث به قدیم است و باعث شهرت حکیم جلوه به برخورد نقادانه با آرای ملاصدرا شده است. عمده اشکالات استاد جلالالدین آشتیانی (متوفی 1384ش) به این سه رساله مربوط میشود[۱۶].
- در پایان بخش حواشی تعلیقات حکیم جلوه بر مقدمه قیصری آمده است. تعلیقات نوشته شده بر این کتاب از اول فصل اول با عنوان «في الوجود و أنه هو الحق» شروع میشود و تا پایان فصل دوازده ادامه دارد؛ اما برای فصول بعدی یا تعلیقهای ننوشته است یا اگر نوشته اثری از آن یافت نمیشود[۱۷].
- نخستین تقریر «رسالة فلسفیة» است که در آن در ضمن هفت فقره مسائل فلسفی مطرح شده است. مطالب آورده شده در این رساله در رساله دیگری به نام «رساله فوائد» آمده است. با مقایسه این دو رساله ملاحظه میشود که مطالب عین یکدیگر است اما بعضی از قسمتهای رساله فوائد در رسالة فلسفیة وجود ندارد. چهار فقره از آغاز و یک فقره از پایان رساله فوائد در رسالة فلسفیة آورده نشده است اما دیگر مطالب کاملاً همخوانی و مطابقت دارد. به نظر میرسد هر دو رساله از یک مجموعه دیگر استنساخ شده است[۱۸]. اولین مطلب در این رساله درباره وجود و ماهیت است و در این فقره از رساله درباره چگونگی ارتباط وجود و ماهیت و نحوه انتزاع آن بحث کرده است. در فقره دوم رساله، نویسنده درباره یک نظریه از شیخ اشراق اظهارنظر میکند. او میگوید مراد شیخ اشراق از اینکه گفته است: «نفس و مافوق آن نور محض است» آن است که نفس و مافوق آن وجود است، مرادش این نیست که نفس از عقولی طولی و عرضی بسیط است. در فقره سوم، درباره جسم تعلیمی بحث شده است که اصل رساله قبلاً آورده شده و معرفی گردید. در فقره چهارم، به طرح یک سؤال درباره چگونگی نسبت وجود اعیان با حق متعال و کیفیت انتزاع وجود از همه جهات میپردازد و سپس آن را پاسخ میگوید. در فقره پنج، سؤال دیگری طرح شده است اینکه حدوث موجودات و تنزل آنها از عالم غیب چگونه است و سپس بهاختصار آن را پاسخ داده است... در فقره هفتم، به توضیح یک عبارت از اسفار اربعه ملاصدرا میپردازد و چگونگی رابطی بودن وجود را توضیح میدهد و فقره هشتم نیز به توضیح عبارتی دیگر از اسفار اختصاص دارد و در این فقره مسئله حد و برهان و ارتباط آنها را تشریح کرده است[۱۹].
- جسم تعلیمی رساله دیگری است که در آن حکیم جلوه به «عرض بودن جسم تعلیمی» رأی داده است. در آغاز رساله پنج قول درباره جسم تعلیمی ذکر میکند که چهار قول آن در کتاب اسفار اربعه ملاصدرا ذکر شده است. عبارات آغاز رساله که از طبیعیات اسفار نقل کرده تماماً کلمات ملاصدرا همراه با توضیحی مختصر از اوست، سپس عبارتی از تعلیقات شفای ملاصدرا و آنگاه توضیحی از محقق لاهیجی میآورد و به ایراد چند اشکال پرداخته و آنها را پاسخ میدهد[۲۰].
- «جوهریت صور نوعیه» رساله کوچکی است که جلوه در آن به اثبات جوهر بودن صور نوعیه میپردازد و طرح اشکالات مربوط به آنها را پاسخ میدهد[۲۱].
- جلوه در رساله «چگونگی انتزاع مفهوم واحد از حقایق متباین» اثبات میکند که نمیشود مفهوم از حقایقی انتزاع شود که هیچگونه وجه اشتراک ندارند. نگارنده با طرح چند اشکال بهصورت «انقلت» به پاسخ آنها میپردازد و در پایان به تأیید رأی حکمای مشاء نظر میدهد و قائل میشود که: ممکن است برای حقایق متباین لازم واحدی باشد خارج از حقیقت و ذات و همین عامل اشتراک معنوی آنها بشود مثل مفهوم وجود[۲۲].
- «رساله درباره کلی و اقسام آن» درباره وجود کلی طبیعی است. کاتب آن از شاگردان مرحوم حکیم جلوه، سید عباس موسوی شاهرودی است. وی این رساله را در سال 1307ق کتابت کرده است. از قراین و شواهد استفاده میشود که این رساله تقریرات درس حکیم جلوه است که شاگردش آن را بهصورت یک رساله تدوین کرده است[۲۳]. در این رساله مرحوم جلوه تلاش میکند مفهوم کلی طبیعی را از دیدگاه صدرالمتألهین تشریح کند و تفاوت معانی کلی طبیعی از نظر او و دیدگاه مشهور مورد بررسی قرار گرفته است[۲۴].
- «رسالة وجودیة» درباره حقیقت و وحدت سریانی وجود است. کاتب این رساله نیز از شاگردان حکیم جلوه بوده و احتمالاً همان سید عباس موسوی شاهرودی است. صاحب رساله ابتدا عباراتی از شرح فصوص الحکم مؤیدالدین جندی و قیصری و علی بن محمد ترکه و صدرالمتألهین و دیگران آورده است. سپس مینویسد: «القول بوحدة الوجود بمعنی ان الوجود هو الواجب و بعینه و بذاته یکون ساریاً فی جمیع الموجودات...» با این سخن میخواهد وحدت سریانی وجود را مردود اعلام کند و بعد از مطرح کردن چند «انقلت» و پاسخ آن مجدداً به نقل اقوال میپردازد و در پایان با ذکر عبارتی از «فتوحات» مطلب را به اتمام میرساند. از اینکه در پایان رساله از اقوال آورده شده و نتیجهای گرفته نشده، احتمال داده میشود که بخش پایانی کلمات استاد تحریر نشده است گرچه در پایان آن تاریخ اتمام تحریر کتاب نوشته شده است زیرا دلالتی بر تحریر کامل مطالب صاحب سخن نیست[۲۵].
- آخرین رساله تعلیقه بر «الدرة الفاخرة» عبدالرحمن جامی (متوفی 898ق) است. در تعلیقه بر این کتاب مؤلف تلاش میکند حقیقت و وحدت وجود را که جامی اثبات کرده است، تفسیر و تبیین کند. به این منظور ابتدا عبارت عبدالرحمن جامی را ذکر کرده و سپس مؤیدات لازم را از کتابهای فلسفی و عرفانی میآورد و سخن ملا جامی را منقح میکند[۲۶].
وضعیت کتاب
فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهرست منابع و نمونه نسخههای خطی در انتهای آن آمده است.
در پاورقیهای کتاب اختلاف نسخ و آدرس منابع ذکر شده است.
محقق در پایان کتاب تصاویری از نسخ خطی به معرض نمایش گذاشته است.
پانویس
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص15-13
- ↑ ر.ک: همان، ص17
- ↑ ر.ک: همان، ص45
- ↑ ر.ک: همان، ص15
- ↑ ر.ک: همان، ص16-15
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص317
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص16
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص345
- ↑ ر.ک: همان، ص378
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص16
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص392
- ↑ ر.ک: همان، ص393
- ↑ ر.ک: همان، ص419
- ↑ ر.ک: همان، ص420
- ↑ ر.ک: پیشگفتار، ص16
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص485
- ↑ ر.ک: همان، ص582
- ↑ ر.ک: همان، ص582-581
- ↑ ر.ک: همان، ص594
- ↑ ر.ک: همان، ص601
- ↑ ر.ک: همان، ص602-601
- ↑ ر.ک: همان، ص611
- ↑ همان، ص612
- ↑ ر.ک: همان، ص625
- ↑ ر.ک: همان، ص641
منابع مقاله
پیشگفتار و متن کتاب.