مولانا، سید ابوالحسن
آيتالله حاج سيد ابوالحسن مولانا تبريزى فرزند آيتالله حاج سيد على مولاناى تبريزى در 27 جمادى الاول سال 1343ق برابر با چهارشنبه سوم دى ماه سال 1303ش، درنجف اشرف متولد شد.
نام | مولانا، ابوالحسن |
---|---|
نامهای دیگر | آیتالله مولانا
موسوی تبریزی، سید ابوالحسن بن علی |
نام پدر | |
متولد | 1303 ش |
محل تولد | نجف اشرف |
رحلت | 1426 ق |
اساتید | |
برخی آثار | احسن الدلالات فی حل الاشکالات عن احکام اولاد الکلالات |
کد مؤلف | AUTHORCODE00091AUTHORCODE |
نسبت خاندان وى به امام هفتم(ع) مىرسد. تحصيل در علوم دينى و تفقه در خاندان ايشان موروثى است.
سيد ابوالحسن سه ساله بود كه دوره درس پدرشان در حوزه علميه نجف به اتمام رسيد و به همراه والدين به تبريز، زادگاه اجدادى برگشت.
وى دوره ابتدايى را در مدارس جديد گذراند و بعد از آن سه سال را در حوزه علميه دينى تبريز، دروس مقدماتى در حوزهها را نزد والد گرامىشان و برخى ديگر از استادان فراگرفت.
وى در 19 سالگى، برابر با روز ششم اسفند ماه سال 1321 (روز هفتم جمادى الاولى 1362) به قم مهاجرت كرد. دوره اقامت وى در قم و اشتغال به تحصيلش در مدارس علميه دارالشفا، فيضيه و حجتيه، 14سال استمرار يافت و موفق شد از محضر علماى مبرز و طراز اول مانند آيات عظام حاج سيد اسدالله مدنى، آقا شيخ موسى زنجانى، سيد محمدباقرسلطانى طباطبايى، سيد محمدرضا گلپايگانى، سيد شهابالدين مرعشى نجفى، آقا سيد حسين قاضى تبريزى، علامه طباطبايى و حضرت امام خمينى(ره) توشه علمى و اخلاقى برگيرند.
وى براى مدت 10 سال، در درس خارج فقه آيتالله بروجردى و آيتالله حجت حاضر شد و كليه درسهاى اين دو تن را به رشته تحرير درآورد. لذا اساس مبانى فقهى وى از تفكر اين دو فقيه عالىقدر حوزه علميه قم نشات مىگيرد.
اقامت درنجف اشرف
وى پس از شركت فعال و مجدانه در دروس علماى قم، عازم نجف اشرف شده و در جوار بارگاه ملكوتى امیرالمؤمنین(ع)، رحل اقامت افكند. گرچه مدت اين بيتوته چندان دراز نبود، اما در همين مدت، از درس فقه و اصول حضرت آيتالله حاج سيد ابوالقاسم خويى و حاج شيخ حسين حلى استفاده كرد.
وى پس از مراجعت به تبريز و اقامت يك ساله در اين شهر، عازم تهران گرديد، اما حسب الامر والد محترمشان، به تبريز بازگشت كه منجر به اقامت دايم ايشان در تبريز گرديد.
مشايخ اجازات
فهرست اجازاتى كه علما به نام ايشان صادر كردهاند، از تنوع خاص برخوردار است كه نشانگر مقام بلند علمى ايشان است كه نام برخى از مشايخ ايشان عبارت است آيات عظام:
- سيد شهابالدين مرعشى نجفى؛
- محمد صالح مازندرانى؛
- امام سيد عبدالحسين شرفالدين موسوى؛
- آقا بزرگ طهرانى؛
- ميرزا على غروى عليارى؛
- نصرالله شبسترى.
وى در امور حسبيه نيز از طرف آيات عظام سيد محمد سعيد حكيم، سيد ابوالقاسم خويى، مرعشى نجفى و سيد محمد وحيدى مجوز داشتند.
ايشان بعدها خود براى گروهى، اجازه روايى صادر كردهاند.
وى در دوره اقامت خود در تبريز، از هرنظر، منبع خير و بركت بودهاند. ايشان در اين شهر، از جمله سطح رسائل، مكاسب شيخ انصارى، منظومه سبزوارى و اخلاق را براى طالبان علوم دينى تدريس میكردند.
از ويژگىهاى شايان ايشان، آراسته بودنشان به اخلاق حميده و رفتار كريمه با عموم بود. نوع سلوك مخلصانه و تواضع و آگاهى وى سبب شده بود تا جوانان شهر با طيب خاطر به ايشان رجوع كنند و ايشان را سنگ صبور خويش به حساب آورند. ارتباط و علقه مودتآميز دو جانبه جوانان و او در روز تشييع جنازه ايشان به خوبى خود را نشان داد.
گذشته از كمك مالى و رسيدگى به مستضعفين در امور عامالمنفعه و ساخت و مرمت مساجد شهر نيز نقش درخور توجه داشتند. يكى از كارهاى ماندگار ايشان شركت فعال در بنيانگذارى «بنياد فرهنگى و خيريه نيمه شعبان مسجد آيتالله انگجى تبريزى» در سال 1367 است.
وى امام جماعت مسجد «استاد و شاگرد» تبريز بودند. اين مسجد را امير حسين چوپانى بنا نهاده و به نام سليمان نواده هلاكوخان مغول معروف شده بود. اين مسجد را «سليمانيه» و «علائيه» نيز مىگويند. مسجد به مدت 40 سال تعطيل بود و از سال 1380ق كه آيتالله مولانا در تبريز اقامت اختيار كرد، به همت و سعى ايشان تعمير گرديد.
آثار
از وى 32 عنوان كتاب تألیفى باقى مانده است كه تاكنون بيش از 75 عنوان از آنها چاپ و منتشر شدهاند كه عبارتند از:
النجم الزهرا فى صلاة المسافر (تقريرات درس آيتالله سيد محمد حجت كوهكمرى)، ثلث مسائل (تقريرات درس آيتالله بروجردى، در حجيت شهرت فتواييه و اجماع و خبر واحد)، احسن الدلالات فى حل اشكالات عن احكام اولاد الكلالات (تحقيق و تعليق بر اصل كتاب كه تألیف آيتالله شيخ محمد صالح حايرى مازندرانى است)، حاشيه بر توضيح المسائل آيتالله خويى، الحليه فى حرمة اللحيه (در اين اثر به دلايل تحريم تراشيدن ريش از طريق استدلال از قرآن و سنت و اجماع پرداختهاند). توضيح الاحكام (مطابق با فتاوى آيتالله مولانا)، مسأله ولاية الفقيه، تعليقه بر وجيزه شيخ بهايى (در علم درايه)، پيامبر اسلام(ص) و كثرت همسر (ريشهيابى علل تعدد ازدواج حضرت رسول اكرم(ص) و پاسخگويى به شبههها در اين مورد)، مهدى(ع) و مسأله غيبت، مهدى(ع) و مسأله رجعت، انتظار فرج، فاطمه زهرا(س)، سرور زنان عالمين، داستانهاى راستين، راهنماى دين در اصول دين، مقالات و رسالات آيتالله مولانا الملاحم و الفتن.
ديگر آثار چاپ نشده آن مرحوم عبارتند از: درر المطالب فى شرح المكاسب، حاشيه بر منهاج الصالحين آيتالله خويى، حاشيه بر رسائل شيخ اعظم انصارى، البيان فى تفسير القرآن، الفاظ مشكله در قرآن و شرح نهجالبلاغه.
رحلت
ايشان بامداد روز پنجشنبه هفتم خرداد ماه سال 1383ش (برابر با هفتم ربيعالثانى سال 1425ق) پس از قرائت زيارت عاشورا جان به جان آفرين تسليم كرد. پزشکان معالج، علت فوت را سكته مغزى تشخيص دادند. وى هنگام رحلت، 80 سال داشت.
منابع مقاله
كيهان فرهنگى، شماره 214، به قلم ابراهيمزاده گرجى.
وابستهها
احسن الدلالات فی حل الاشکالات عن احکام اولاد الکلالات
الـقواعد العلیة في الفوائد الأصولیة
فاطمه زهرا(س) سرور زنان عالمين
مهدي (عجل الله فرجه) و مسئله رجعت