أبوالشهداء الحسين بن علي
أبوالشهداء الحسين بن علي، تألیف عباس محمود عقاد، کتابی است در بیان زندگی امام حسین(ع) و شهادت آن حضرت که به زبان عربی و در دوران معاصر نوشته شده است.
ابوالشهداء الحسين بن عليعليهالسلام | |
---|---|
پدیدآوران | عقاد، عباس محمود (نویسنده) ساعدي، محمد جاسم (محقق) |
عنوانهای دیگر | الـحسين ابوالشهداء |
ناشر | المجمع العالمی للتقريب بين المذاهب الإسلامیة، مديرية النشر و المطبوعات |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1425ق. = 2004م. = 1382 |
چاپ | 1 |
موضوع | 1.حسين بن علي(ع)، امام سوم، 4 - 61ق. 2.واقعه کربلا، 61ق. |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 41/5 /ع7ح5 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شاید در میان نویسندگان معاصر، حمید عنایت نخستین کسی بود که با نگاهی انتقادی به این کتاب، اهمیت آن را در سلسله کتابهای منتشرشده درباره امام حسین(ع) در دوران معاصر مورد توجه قرار داد. وی در کتاب «اندیشه سیاسی در اسلام معاصر» از کتاب حاضر بهعنوان دومین اثر و نخستین کتاب در زمره آثار تجدیدنظرطلبانه درباره امام حسین(ع) یاد و مطالب آن را بهاجمال معرفی کرده است.[۱]
کتاب با تحقیق محمد جاسم ساعدی، عرضه شده است.
ساختار
کتاب با دو مقدمه از ناشر و مؤلف آغاز و مطالب که به روش رماننویسی نوشته شده، در ده فصل، تنظیم گردیده است.
گزارش محتوا
در مقدمه محقق، ضمن اشاره مختصری به زندگی امام حسین(ع)، به بیان زندگینامه نویسنده پرداخته شده و در پایان، اطلاعاتی پیرامون کتاب، ارائه گردیده است.[۲]
در مقدمه نویسنده، به موضوع و اهمیت کتاب، اشاره گردیده است.[۳]
فصل اول، تبیینکننده نوع نگاه و زاویه دید مؤلف به موضوع و در حکم چارچوب نظری برای بقیه مطالب است. عقاد اعتقاد دارد که سرشت آدمیان از دو بخش تشکیل شده است: تمایلات عاطفی و تمایلات منفعتطلبانه و غنیمتخواهانه. او پس از توضیحاتی در این باره، چنین نتیجه میگیرد که قیام امام حسین(ع) تنها در چارچوب نخست قابل تحلیل است. وی همانطورکه نبرد بین علی(ع) و معاویه را نه نبرد بین دو اندیشه و تدبیر بل نبرد بین پیشوایی دینی و پیشوایی دنیایی میشمرد، نبرد امام حسین(ع) با یزید را نیز نبرد بین عاطفه صرف و منفعتپرستی صرف دانسته و نمونههایی از فداکاریها و عظمتهای یاران امام حسین(ع) و نمونههایی از رذالتها و پستیهای سپاهیان یزید را برشمرده و به این شبهه که فداکاری یاران امام حسین(ع) با انگیزه بهشتخواهی صورت گرفته، چنین پاسخ داده است: بهشت برای یزیدیان نیز خوشایند بود و آنان هم به دنبال بهشت بودند؛ پس، سخن در اختلاف سرشت آدمیان است و هر منفعتطلبی معنوی (مانند تلاش برای دستیافتن به بهشت) الزاما سودطلبی نیست. او نبرد امام(ع) با یزیدیان را شدیدترین و برترین صحنه رویارویی عاطفه و منفعتطلبی در طول تاریخ دانسته است.[۴]
در فصل دوم ریشههای اختلاف بین امام(ع) و یزید بررسی و از جمله این ریشهها، به عواملی چون عصبیت، خونخواهیهای بازمانده از پیشینیان، تربیت خانوادگی و تفاوت اندیشهها اشاره شده است. البته عقاد در این بررسی، خطاهایی نیز داشته است.[۵]
عقاد در فصل سوم با اشاره به یکی بودن نژاد دو خاندان اموی و هاشمی، آنها را دارای دو سرشت بیگانه با یکدیگر دانسته و این تفاوت را نشانه صادق نبودن قانون وراثت در همه جا شمرده و چنین نوشته است: در عصر جاهلی نیز خاندان هاشمی را از دیرباز به دیانت و روحانیت و گرهگشایی از گرفتاریهای مردم و امویان را به سوداگری و سیاستبازی و نیرنگ و دروغ میشناختند. نویسنده آنگاه نمونههایی جالب از سجایای اخلاقی و مقام علمی والا و شرافت خانوادگی امام(ع) و نیز نمونههایی از رذایل فردی و خانوادگی یزید را ذکر کرده است.[۶]
فصل چهارم با گزارشی از گفتگوهای امام(ع) در مسیر حرکت به سمت کوفه با کسانی که از این شهر بیرون آمده بودند، آغاز و در ادامه بهطور عمده ابعادی از رذالتها و پستیهای اطرافیان معاویه و یزید معرفی شده است. عقاد این گروه را حتی در چهره و اندام نیز زشت تصویر کرده و ضمن ارائه نمونههایی در این زمینه، در پایان چنین نتیجه گرفته که جنگ میان این دو گروه در حقیقت جنگ جلادان با شهیدان بوده است.[۷]
فصل بعدی «خروج حسین: حسین در مکه» نام دارد که به شرح حوادثی تا پیش از استقرار امام(ع) در کربلا اختصاص یافته و در آن از تلاش یزید برای بیعت گرفتن از امام(ع)، خروج امام(ع) از مدینه و استقرار در مکه، نامه کوفیان و اعزام مسلم بن عقیل به کوفه، حرکت امام(ع) از مکه و شهادت سفیران امام(ع) و سرانجام فرود آمدن امام(ع) در کربلا سخن به میان آمده است.[۸]
در فصل ششم، پس از شرح چگونگی به خلافت رسیدن یزید، انگیزههای امام(ع) برای قیام بررسی شده است.[۹]
موضوع اصلی فصل هفتم، ترسیم کارزار کربلا در روز عاشورا است که طی آن، عقاد با قلمی شیوا و بدون پایبندی به شرح دقیق ماجرا، صحنههایی از این حادثه جانکاه را ترسیم کرده و شهامت و شجاعت و مظلومیت سپاه امام(ع) و دنائت سپاهیان یزید را نمایانده و دامن سخن را تا به خاک سپرده شدن امام(ع) در فروغ مهتاب شب یازدهم محرم بهدست بنیاسد گسترانده است. وی در این فصل، واژه «کربلا» را تغییر یافته «کور بابل» شمرده است.[۱۰]
در فصل هشتم، ابتدا روایتهای مختلف درباره مدفن سر مبارک امام(ع) نقل شده و به همین مناسبت از شش شهر مدینه، کربلا، رقه، دمشق، عسقلان و قاهره سخن به میان آمده است. به اعتقاد عقاد، این اختلاف نظر در برابر عظمت امام(ع) که همگی بر آن اتفاق دارند، کماهمیت است. وی در ادامه این فصل، حوادث پس از عاشورا و حرکت کاروان اسرا به شام و حضور آنها در دربار یزید و تداوم تبهکاری یزیدیان در ماجرای حره و سپس محاصره بیتالله الحرام را نقل کرده و نوشته خود را با این عبارت به پایان برده است: «اکنون که عمر گذشته هر دو طرف را در ترازو میگذاریم، درمییابیم که برنده ظاهری ماجرای کربلا بیش از شکستخورده ظاهری آن ماجرا زیان دیده است».[۱۱]
در فصل نهم، از تداوم تاریخی نزاعی که در کربلا درگرفت، سخن رفته و دیدگاه و درک نادرست نویسندگانی همچون محمد خضری نویسنده کتاب «تاريخ الأمم الإسلامیة» از ماجرای کربلا نقد شده است. به عقیده عقاد، شکست ظاهری و کوتاهمدت فداکاری و شهادت در برابر باطل، پیروزی جاودانه فداکاری و شهادت است و این حقیقت هم با دیده آسمانی و هم با چشم زمینی قابل درک است.[۱۲]
فصل پایانی به ذکر اشعاری در ستایش امام حسین(ع) و یارانش اختصاص یافته است. به اعتقاد عقاد، این اشعار را کسانی سرودهاند که از آلودگیهای جهان مادی درگذشته و از دام کالبد خاکی رستهاند. در این فصل، نخست ابیاتی از قصیده بائیه کمیت و سپس گزیدهای از قصیده مشهور میمیه فرزدق و پس از آن اشعاری از عبیدالله بن کثیر نقل و آنگاه منتخبی از قصیده تائیه پرآوازه دعبل آورده شده و پس از آن نوبت به ابوالعباس علی بن رومی و سروده جیمیه او در مدح یحیی بن عمر رسیده است. عقاد همه این شاعران را که به صلههای گران چشم نداشتهاند، ستوده و این فصل و کتاب را با قطعهای از ابوالعلاء معری به پایان برده است.[۱۳]
عقاد بر این باور است که امام حسین(ع) با آگاهی و علم کامل حرکت خود را آغاز کرد و در صدد برآمد تا جلو هرگونه بهانهتراشی را بگیرد تا امر برای مردم مشتبه نشود. او با تأکید بر اینکه امام(ع) دلیل کافی برای قیام داشت، مینویسد: حسین(ع) که عزم خویش را برای مبارزه با یزید جزم کرده بود، باید قویترین دلیل را در دست میداشت و استوارترین حجت را بر ضد دشمنان خویش مهیا میساخت تا در صورت شکست و عدم نتیجهگیری، وجود چنین دلایل و برهانهای استواری نشانه درستی قصد و تصمیم آن حضرت باشد. ضمن اینکه در صورت پیروزی، با این پشتوانه، در استوارترین جایگاه قرار میگرفت و دشمنانش بیشتر از هر زمانی مورد خشم قرار میگرفتند.[۱۴]
عقاد اعتقاد دارد که مبارزه میان بنی امیه و بنی هاشم همچنان ادامه یافت تا به محل افتراقی رسید که هیچگونه توصیفی در پیوند میان آن دو وجود نداشت و این مبارزه هیچگاه قطع نشده و نسل به نسل ادامه یافته است.[۱۵]
وضعیت کتاب
این کتاب ضمن چاپ مستقل، در مجموعه مؤلفات عقاد و نیز در چاپهای مختلف اسلامیات که مجموعه نوشتههای وی در موضوعات اسلامی است، به چاپ رسیده است. متن عربی کتاب در سالهای اخیر در انتشارات الشريف الرضي در قم بهصورت افست و با حذف نام ناشر اصلی تجدید چاپ شده است.[۱۶]
این کتاب یک بار تحت عنوان «پیشوای شهیدان» و چندی بعد با نام «أبوالشهداء الإمام حسین(ع)، با قضاوت تحلیلی تاریخ و روانشناسی» به قلم محمدکاظم معزی به زبان فارسی ترجمه شده و در کتابفروشی علمیه اسلامیه تهران به چاپ رسیده است.[۱۷]
فهارس کتاب در انتهای آن جای گرفته است که عبارتند از: فهرست آیات؛ فهرست احادیث نبوی و آثار؛ فهرست اعلام؛ فهرست طوائف، قبایل، جماعات و فرق؛ فهرست انصاف ابیات و اشعار؛ فهرست الفاظ؛ فهرست اماکن و بقاع؛ فهرست مصادر و مطالب.
در پاورقیها علاوه بر ذکر منابع[۱۸]به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.[۱۹]
پانویس
منابع مقاله
- مقدمه و متن کتاب.
- لویری، محسن، «معرفی کتاب «أبوالشهداء الحسين بن علي»»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: نامه علوم انسانی، شماره 6 و 7، زمستان 1381 و بهار 1382 (9 صفحه، از 230 تا 238).
- رضانژاد، عزالدین، «عباس محمود عقاد، شاعر، ادیب و نویسنده اصلاحگر مصری»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله اندیشه تقریب، زمستان 1386 - شماره 13 (10 صفحه - از 121 تا 130).