الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفارابي

الفلسفة الطبیعیة و الإلهية عند الفارابي، رساله دکترای زینب عفیفی است که استادش عاطف عراقی بر آن مقدمه نوشته است.

الفلسفة الطبیعیة و الإلهية عند الفارابي
الفلسفة الطبيعية و الإلهية عند الفارابي
پدیدآورانعفيفي، زينب (نويسنده) عراقی، عاطف (مقدمه‌نويس)
ناشردار الوفاء
مکان نشرمصر - اسکندريه
چاپ1
شابک977-327-250-8
زبانعربي
تعداد جلد1

ساختار

کتاب، شامل دو مقدمه و هشت فصل است.

نویسنده در این اثر به تحلیل علمی زندگانی فارابی و آثارش در حوزه فلسفه طبیعی و الهی پرداخته است و نیز روش فارابی در تصنیف علوم، علل چهارگانه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) در موجودات، عالم در طبیعیات فارابی (عالم کون و فساد، جهان مادی، عالم پایین‎تر از فلک قمر (آخرین فلک از افلاک نه‎گانه) و یا عالم بالاتر از فلک قمر) را مورد بررسی قرار داده است[۱].

گزارش محتوا

در فصل اول آنچه که به زندگی فارابی و جایگاه علمی و تأثیرگذاری ایشان در تاریخ فلسفه مربوط می‎شود آمده است. نویسنده سعی نموده که تأثیر شرایط زمان، شرایط سیاسی و فکری در برخی از آثارش را نشان دهد؛ زیرا او بیرون از آن محیط نبود. او در شهری زندگی می‎کرد که مدینه فاضله نبود.

او در زمان و مکانی زندگی می‎کرد که در آنجا مأمنی برای منازعات و ظهور جریان‎های مختلف فکری بود. فارابی با رونق جنبش ترجمه و برخورد با نظریات فلسفی و مسائل مشکل آن، سعی بر آشتی و برقراری رابطه بین مسائل طبیعی و فلسفی با مسائل الهی و عقیدتی خود نمود.

آثار فارابی توضیح می‎دهند که چگونه فارابی در زمینه‎های مختلف به بهترین نتیجه ممکن دست یافته است. او حدود صد کتاب در موضوع فلسفه داشته است که متأسفانه بسیاری از آن‎ها از بین رفته است. و آن آثاری که باقی مانده است برخی از محققان و مستشرقان در انتساب آنها به فارابی شک نموده‎اند.

در خلال این فصل نیز برای خواننده محترم معلوم می‎شود که مستشرقان تلاش بسیاری در زمینه ترجمه و تحقیق این آثار نموده و این تفکر را به دیگر کشورها از جمله کشورهای اروپایی انتقال داده‎اند[۲].

در فصل دوم با رویکرد فارابی در طبقه‎بندی علوم و توضیح ویژگی‎ها و مبانی ایشان روبه‎رو می‎شویم. فارابی اولین شخص در جهان عرب است که دست به تصنیف و احصای علوم زد؛ به‎گونه‎ای که عملکرد او در این زمینه بر فلاسفه شرق و غرب تأثیر گذاشت.

نویسنده می‎گوید: از آنجا که در این اثر جوانب طبیعی و الهی فلسفه فارابی را مورد بررسی قرار می‎دهیم، به‎ناچار باید از موضوع علم طبیعی و موضوع علم الهی و روش این دو بحث کنیم؛ چنان‎که فارابی در تصنیف علوم این دو را عرضه نموده است. در ادامه مقصود فارابی از فلسفه طبیعی و موضوعات آن توضیح داده شده و از چگونگی دستیابی فارابی به علم الهی طبیعی به حکم تداخل بین موضوعات فلسفه طبیعی الهی، سخن به میان آمده است[۳].

در فصل سوم به فلسفه طبیعی فارابی پرداخته شده است. این فصل از سه قسمت تشکیل شده: قسمت اول به بیان مبادی موجودات طبیعی اختصاص یافته است. قسمت دوم به علل موجودات طبیعی و اقسام آن از قبیل، علت مادی، علت صوری، علت فاعلی و علت غایی اشاره کرده است. نویسنده در این قسمت، نظر فارابی را در مسئله بغرنج سببیت و انکار تصادف و اختبار مطرح نموده است و این بدان جهت است که هرچیزی که در جهان هستی پدید می‎آید، با اسبابی محدود حادث می‎شود. در آخر مسئله سببیت را در خلال دیدگاه انتقادی مطرح‎شده توسط غزالی و اشاعره مبنی بر رد رابطه ضروری بین اسباب و مسببات آنها مطرح کرده است. در قسمت سوم، لواحق موجودات طبیعی (حرکت، زمان، مکان و خلأ) مطرح شده است[۴].

در فصل چهارم، نظر فارابی درباره موجودات عالم و مراتب آنها در وجود و سپس اقسام وجود عرضه شده است. فارابی به تبعیت از ارسطو عالم را به عالم مافوق فلک قمر و عالم پایین‎تر از این فلک تقسیم نموده است. سپس از تأثیر عالم بالا بر عالم سفلی بحث نموده است. فارابی هرچند عالم را به دو قسم تقسیم نموده، لکن آن را واحد و محدود تصور نموده است و زمین را کروی و ثابت در مرکز جهان دانسته است.

در ادامه چگونگی ابطال نظریات فارابی در فلسفه طبیعی، توسط دانش جدید، مطرح و سپس به مسائل فلسفه الهی پرداخته شده است[۵].

در فصل پنجم، مبحث «خداوند و فلسفه الهی فارابی» بررسی شده و دلایل وجود و صفات او بیان گردیده است. در این بخش منابع دینی و فلسفی که فارابی از آنها تأثیر پذیرفته تبیین شده است. همچنین ادله‎ای که فارابی بر وجود خداوند آورده عرضه شده است. این ادله شامل ادله کونیه و عقلیه است. ادله کونیه شامل دلیل حرکت، دلیل علت تامه، دلیل عنایت و غایت و ادله عقلیه شامل دلیل ماهیت و وجود و دلیل ممکن و واجب است.

از آنجا که عقل بشر از رسیدن به حقیقت خداوند و ذات او عاجز است، پس چاره‎ای نیست از به کار بردن وسایلی برای پی بردن به این ماهیت مقدسه. نظر فارابی در این موضوع چنین است که باید مجموعه‎ای از صفات را که می‎توان به کمک آنها به حقیقت ذات خدا واقف شد، جداگانه بررسی نمود. لذا ایشان صفات خداوند را به‎تفصیل شرح می‎دهد و برای او صفت «الوحدانية الأولیة» و پاره‎ای از صفات دیگر را ثابت و پاره‎ای از صفات را از او نفی می‎کند[۶].

نویسنده در فصل ششم، از رابطه خداوند با عالم سخن به میان می‎آورد و نظر فارابی را درباره چگونگی صدور موجودات متکثر از خداوند واحد بیان می‎کند. فارابی این مشکل و بسیاری از مشکلات دیگر فلسفی را با نظریه صدور یا فیض حل نموده است[۷].

فصل هفتم به تحقیق و مطالعه مسئله بغرنج اتصال انسان به خداوند و دست یافتن به سعادت نهایی اختصاص یافته است. در این فصل نظریه اتصال، ابعاد معرفتی و متافیزیکی آن، تأثیر نظریه اتصال فارابی در اندیشه عربی و جهان غرب و... بررسی شده است[۸].

در فصل هشتم که فصل پایانی کتاب است، به مسئله نبوت و دلیل اهمیت آن نزد فارابی پرداخته شده است[۹].

وضعیت کتاب

فهرست محتویات و مصادر در پایان کتاب آمده است.

پاورقی‎ها به‎صورت یکجا در انتهای کتاب قبل از نتایج بحث آمده است.

پانویس

  1. ر.ک: مقدمه، ص8-7
  2. ر.ک: مقدمه نویسنده، ص18
  3. ر.ک: همان، ص19-18
  4. ر.ک: همان، ص20-19
  5. ر.ک: همان، ص20
  6. ر.ک: همان، ص21-20
  7. ر.ک: همان، ص21
  8. ر.ک: همان، ص22-21
  9. ر.ک: همان، ص22

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.


وابسته‌ها

فارابی، محمد بن محمد

الفارابي (غالب)