موسوعة مصطلحات التصوف الإسلامي

موسوعة مصطلحات التصوف الإسلامي، تأليف رفيق العجم، يكى از مجموعه فرهنگ‌هاى عربى است كه با استناد به متون عرفانى به شرح و بررسى اصطلاحات عرفان و تصوف پرداخته است. اثر حاضر، افزون بر اينكه اصطلاحات را شرح مى‌دهد، در اطلاع‌رسانى منابع عرفانى بر اساس اصطلاحات آن نيز سودمند است.

موسوعة مصطلحات التصوف الإسلامي
موسوعة مصطلحات التصوف الإسلامي
پدیدآورانعجم، رفیق (نويسنده)
ناشرمکتبة لبنان ناشرون
مکان نشربیروت - لبنان
سال نشر1999 م
چاپ1
موضوعتصوف - اصطلاح‌ها و تعبیرها دایرةالمعارف‏ها و واژه‌نامه‎های عربی
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏BP‎‏ ‎‏274‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏3‎‏م‎‏8

ساختار

كتاب، مشتمل بر مقدمه‌اى مفيد درباره تصوف و معرفى كتاب حاضر است. پس از آن اصطلاحات بر اساس لفظ آن‌ها (نه بر پايه ريشه كلمات) به ترتيب حروف الفبا مرتب شده است.

درباره هر اصطلاح در انتهاى عبارت نقل‌شده از هر كتاب، به نام رمزى آن كتاب و شماره صفحه و سطر آن اشاره شده است. شماره سطر، مطابق با محل اصطلاح در تعريف است. اگر كتاب داراى چند جزء باشد، همراه با رمز كتاب به جزء آن هم اشاره شده است.

گزارش محتوا

اين اثر حاوى مجموعه‌اى از اصطلاحات عرفانى و بيان تعريف، اقسام و احكام هريك از اصطلاحات، با استفاده از متون عرفانى مى‌باشد. اين كار از سويى شرح و توضيح اصطلاحات عرفانى و از سوى ديگر، مجموعه‌اى از اطلاعات عرفانى است كه بر اساس اصطلاحات طبقه‌بندى شده است[۱]

درباره هر اصطلاح، فروعاتى كه متصوفه به كار مى‌برده‌اند گردآورى شده است. ابتدا اصطلاح اصلى و سپس فروعات آن ذكر شده است؛ مثلاً ابتدا اخلاص و سپس اخلاص در دعا، اخلاص در عمل، اخلاص مريدين و... آمده است. در مورد «علامه» و فروعش بالغ بر سى اصطلاح و در مورد «علم» و فروعش بالغ بر پنجاه لفظ ذكر شده است[۲]

نويسنده موسوعه، گستره خاصى را براى منابع مورد استفاده مشخص نكرده است. منابع اين كتاب با آثار رابعه عدويه (متوفاى 185ق) آغاز مى‌شود و با آثار فاطمه يشرطيه (متوفاى 1373ق) پايان مى‌پذيرد؛ يعنى همه منابع عرفانى از قرن دوم تا قرن چهاردهم هجرى. اما نكته قابل توجه اين است كه در اين ميان، بعضى از عارفانى كه در تاريخ عرفان اسلامى جايگاه ويژه‌اى دارند، كنار گذاشته شده‌اند و هيچ اثرى از آنها نيامده است؛ عارفانى همچون جنيد بغدادى و ذوالنون مصرى در قرن سوم، «شبلى» در قرن چهارم، ابوالحسن خرقانى، ابوسعيد ابوالخير و خواجه عبدالله انصارى در قرن پنجم، عين‌القضاة همدانى و روزبهان بقلى در قرن ششم، نجم‌الدين كبرى، فريدالدين عطار، ابن فارض مصرى و صدرالدين قونوى در قرن هفتم، شيخ محمود شبسترى و سيد حيدر آملى در قرن هشتم، صائن‌الدين على تركه، محمد بن حمزه فنارى و عبدالرحمان جامى در قرن نهم هجرى و همچنين عرفاى متأخر، همچون قاضى سعيد قمى، آقا محمدرضا قمشه‌اى و..[۳]

نكته ديگر اينكه، آثار عارفانى هم كه به‌عنوان منبع ذكر شده، كامل نيستند. كتاب «فصوص الحكم» شيخ اكبر، يكى از مشهورترين و مهم‌ترين كتاب‌هاى عرفانى بشمار مى‌آيد كه ده‌ها شرح از سوى شاگردان او و عارفان متأخر بر آن نوشته شده است. در اين موسوعه، از متن كتاب و شروح مهم آن استفاده نشده است. همچنين، كتاب نامشهور «بيان الفرق بين الصدر و القلب و الفؤاد و اللب» از حكيم ترمذى جزو منابع اين موسوعه است، ولى به كتاب «ختم الأولياء» مشهورترين و مهم‌ترين كتاب او توجه نشده است[۴]

اصطلاحاتى كه در اين موسوعه ارائه شده، ايرادهاى فراوانى دارد كه به‌اختصار به بخشى از آنها اشاره مى‌كنيم:

  1. استفاده از غير اصطلاحات به‌جاى اصطلاحات: نويسنده در موارد عديده[۵]، از نمايه به‌جاى اصطلاح استفاده كرده است؛ مثلاً «علامات الحب»، «علامة الألفة»، «علامة الأنس» و همچنين ساير «علامة...» كه در همه اين موارد، اصطلاح تنها «الحب»، «الألفة»، «الأنس» و... است. نويسنده گاه الفاظ يك كتاب را كه در تعليقه يا پاورقى آن شرح داده شده، به‌عنوان اصطلاح ذكر كرده است؛ براى نمونه، تعليقاتى را كه محقق دوانى بر «هياكل النور» شيخ اشراق نوشته، به‌عنوان اصطلاح و شرح آنها را به‌عنوان تعريف اصطلاحات ذكر كرده است؛ مثلاً محقق دوانى، «الديدان» را به حيوانات ترجمه مى‌كند و در اين موسوعه[۶] «ديدان» به عنوان اصطلاح عرفانى ذكر شده است[۷]
  2. استفاده از اصطلاحات مترادف: يكى از بخش‌هاى اصطلاح‌نامه‌نويسى، ارجاع اصطلاحات مترادف به اصطلاح مرجع است. بخشى از اصطلاحات به‌كاررفته در اين كتاب، الفاظى هستند كه مى‌توان آنها را به اصطلاح شايع ارجاع داد، بلكه براى كار تخصصى، اين امر ضرورت دارد[۸]
  3. تمييز ندادن بين الفاظ مشترك: بعضى از اصطلاحات با هم اشتراك لفظى و گاه شباهت ظاهرى دارند كه در اين موارد، تهيه‌كننده موسوعه، بايد مشتركات را با عبارتى مثلاً داخل پرانتز و اصطلاحاتى كه شباهت‌هاى ظاهرى دارند را با اعراب از هم جدا كند؛ ولى در اين موسوعه، در موارد متعددى ديده مى‌شود كه مطالب مربوط به دو اصطلاح كاملاً مختلف، ذيل يك اصطلاح نوشته شده است؛ براى نمونه، دو اصطلاح «شهادة» به معناى عالم شهادت و «شهادة» به معناى شهادت دادن، از هم جدا نشده‌اند و متن مربوط به آن دو، در صفحه 507 ذيل «شهادة» آورده شده است[۹]

افزون بر ايرادهايى كه در مورد انتخاب و ثبت اصطلاحات گفته شد، اشكال‌هايى در متن‌هاى ارائه‌شده، ذيل هر اصطلاح وجود دارد كه برخى از آنها عبارتند از: تكرار بى‌رويّه متون، نبودن نظام ارجاعات، انتخاب ناصحيح متن، استفاده از متون دست دوم، طبقه‌بندى نشدن مطالب متعدد ذيل يك اصطلاح، استفاده از متون تفسيرى به‌جاى شرح اصطلاحات[۱۰]

وضعيت كتاب

نويسنده در انتهاى كتاب، اصطلاحات را به ترتيب كتاب نوشته و در مقابل آنها، ريشه‌هاى اصطلاحات را آورده است؛ ولى به‌جاى اينكه فهرست بر اساس ريشه‌ها تنظيم شود و كاربر با مراجعه به «وجد» مثلاً، بداند كه در اين موسوعه از اصطلاحات «وجود»، «موجود»، «أصالة الوجود»، «ايجاد»، «متواجدون» و... بحث شده است، همچون كتاب لغت، تنها به ريشه هر اصطلاح رهنمون مى‌شود. اينكه مؤلف از استخراج چنين فهرستى چه مقصودى داشته، واقعاً نامعلوم و تعجب‌آور است. ايشان ضرورت وجود چنين فهرستى را درك كرده، ولى در مورد چگونگى ثبت آن نينديشيده است[۱۱]

فهرست اجمالى مطالب در ابتداى كتاب و سند مصطلحات تصوف عربى - فرانسوى - انگليسى در انتهاى كتاب آمده است.

پانويس

  1. راشدى‌نيا، اكبر، ص200
  2. ر.ک: مقدمه مؤلف، ص34
  3. راشدى‌نيا، اكبر، ص200
  4. همان، ص204
  5. ص655
  6. ص354
  7. همان، ص205
  8. همان، ص206
  9. ر.ک: همان، ص208
  10. ر.ک: همان، 210-209
  11. ر.ک: همان، ص213-212

منابع مقاله

1. مقدمه و متن كتاب.

2. راشدى‌نيا، اكبر، «نگاهى به موسوعة مصطلحات التصوف الإسلامي»، مجله معارف عقلى، فصلنامه تخصصى مركز پژوهشى دائرةالمعارف علوم عقلى اسلامى، پيش‌شماره 3 (ويژه عرفان اسلامى)، زمستان 1384، ص214-199.