آشنایی با کتب رجالی شیعه
آشنايى با كتب رجالى شيعه اثر محمدكاظم رحمان ستايش، به معرفى مهترين كتب رجالى شيعه و مؤلفان آن پرداخته است.
آشنایی با کتب رجالی شیعه | |
---|---|
پدیدآوران | رحمان ستایش، محمدکاظم (نويسنده) |
ناشر | سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، مرکز تحقيق و توسعه علوم انسانی |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1385 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 964-530-088-6 |
موضوع | حدیث - علم الرجال - تاریخ و نقد
حدیث - علم الرجال - سرگذشتنامه حدیث - علم الرجال - کتابشناسی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 115 /ر3آ5* |
اين کتاب به زبان فارسى براى دانشجويان رشته علوم حديث در مقطع كارشناسى، به عنوان منبع اصلى درس «كتب رجالى شيعه» تدوين شده و نويسنده در سال 1385ش بر آن مقدمه نوشته است.
ساختار
کتاب با مقدمه نويسنده آغاز و مطالب در چهار فصل تنظيم شده است.
نويسنده در ابتدا، ضمن اشاره به ضرورت آشنايى با كتب رجالى و رابطه علم رجال و كتب رجالى، به تقسيمبندى نگاشتههاى رجالى و بيان تاريخچه تأليفاتى كه در اين زمينه، نگارش يافتهاند پرداخته و سپس اصول اوليه و ثانويه رجالى را مورد بحث و بررسى قرار داده است. در پايان نيز به معرفى مهمترين جوامع رجالى و كتب تحقيقى رجالى پرداخته است.
گزارش محتوا
نويسنده در مقدمه، به اهميت علم رجال يا دانش راوىشناسى اشاره كرده و بيان مىدارد كه شناخت منابع اطلاعاتى كه راويان را به ما مىشناساند در واقع شناخت اسناد و مدارك علمى است كه بايد تجزيه و تحليل شود؛ چراكه حب و بغضها، غرضورزىها و برداشتهاى شخصى در اين تجزيه و تحليلها بايد از واقعيات جدا شده و بالاخره شناختى علمى و دقيق از هويت راوى و از ميزان اعتماد به او براى ما حاصل شود.[۱]
درآمد شامل چهار بخش كلى به شرح زير مىباشد:
الف) ضرورت آشنايى با كتب رجالى: نويسنده معتقد است با گذر زمان، راهيابى احاديث نادرست و مجعول عرضه استفاده مطلق و بىدغدغه از حديث را تنگ ساخت و محدثين را بر آن داشت كه راههايى براى دستيابى به احاديث صحيح جستجو كنند. در عصر اصحاب ائمه(ع)، اين شناخت با آشنايى بىواسطه و با واسطه با راوى پديد مىآمد، اما در عصر حاضر، از آنجا كه مرسومترين طريق شناخت راويان حديث، شيوه شناخت راويان از طريق كتب و منابع مكتوب است، لذا شناخت منابع رجالى، شيوه نگارش و اطلاعات موجود در هر يك از آنها، نقش ابزارى مهمى در بازشناسى راويان پيدا كرده و يك محدث براى داورى در مورد وضعيت يك حديث، چارهاى جز آشنايى با اين كتب و مراجعه و استفاده از آنها ندارد.[۲]
ب) رابطه علم رجال و كتب رجالى: نويسنده نسبت علم راوىشناسى و كتب رجالى با يكديگر را شبيه نسبت بين زبانهاى مختلف و ادبيات خاص آنها دانسته است.[۳]
ج) انواع نگاشتههاى رجالى: در اين بحث، به معرفى مشهورترين شيوههاى تأليف پرداخته كه عبارتند از تأليف بر اساس نام راويان، طبقات، جرح و تعديل، فهرست نگارى و كتب رجالى تحقيقى.[۴]
د) تاريخچه تأليفات رجالى شيعه: شيخ آقا بزرگ تهرانى، اولين تأليف رجالى شيعه را کتاب «تسمية من شهد مع اميرالمؤمنين(ع) الجمل و الصفين و النهروان من الصحابة(رض)» دانسته ولى نويسنده معتقد است علامه تهرانى و برخى ديگر از عالمان کتابشناس، دانش رجال و تراجم را در هم آميختهاند و از اينرو اين کتاب را كه نوعى کتاب تراجم و شرح حال محسوب مىشود، از جمله کتابهاى رجالى، بلكه اولين آنها دانستهاند. به نظر نويسنده، نمىتوان اين کتاب را به صورت مستقيم، يك تأليف رجالى كامل دانست.[۵]
اولين گروه از منابع رجالى كه به دست ما رسيده، «اصول اوليه رجالى» ناميده مىشود. اين گروه از منابع كه در فصل اول، معرفى شده سه خصوصيت مهم دارد كه آنها را از ديگر منابع رجالى، متمايز مىسازد. اين ويژگىها عبارتند از:
- قدمت: تأليفات رجالى بسيارى تا قرن چهارم و پنجم هجرى، نگاشته شده، اما اكثر آنها به دست ما نرسيده است. نويسنده معتقد است توجه به کتابهايى كه ما آنها را به اصول اوليه رجالى مىشناسیم، باعث شده است كه نسخهبردارى و تكثير از نسخههاى اين کتابها انجام شده و اقبال نسبت به ديگر کتابهاى رجالى متقدم، كم شود. به نظر وى، جامعيت نسبى و نظم اصول اوليه، آنها را كتب مرجعشناسى راويان قرار داد و منابع ناقص يا غيرمنظم قديمتر، تحتالشعاع آنها قرار گرفت.[۶]
- اعتبار: به نظر نويسنده شخصيت علمى مؤلفان اصول اوليه رجالى و نيز انتساب صحيح کتابهاى اصول اوليه به مؤلفان آنها، در اصل شمردن اين کتابها تأثير بسزايى دارد.[۷]
- جامعيت: نسبت منابع رجالى قرون دوم و سوم به اصول اوليه، بهگونهاى است كه بسيارى از اطلاعات آن منابع، در اصول اوليه گزارش شده است و به اعتقاد نويسنده از اينرو مىتوان ادعا كرد كه اصول اوليه، داراى جامعيت نسبى است.[۸]
اين اصول عبارتند از: رجال برقى؛ رجال ابن غضايرى؛ اختيار معرفةالرجال؛ رجال شيخ طوسى؛ الفهرست طوسى و رجال النجاشى. هر يك از اين منابع، در گفتار مستقلى در اين فصل، معرفى شده است.[۹]
در فصل دوم، در دو گفتار، به معرفى دو کتاب «خلاصةالاقوال» علامه حلى و «الرجال» ابن داوود پرداخته شده است. در قرن هشتم هجرى، دو مؤلف فوق كه معاصر يكديگر بودند، بر اساس نيازهايى كه در آن عصر حس كردند، اقدام به تأليف در موضوع دانش رجال كردند. تأليفات رجالى اين دوره، مبتنى بر اطلاعات رجالى برگرفته از اصول اوليه و برخى ديگر از منابع مفقود در عصر حاضر، انجام شد. بر اين اساس، منابع تأليف شده در اين دوره، در بخش دوم از اطلاعاتشان به عنوان مصدر اصلى شناخته مىشوند. ويژگىهاى مهم اين اصول، عبارتند از:
- تأليف در قرون ميانى: اين ويژگى باعث شده كه اطلاعات برخى منابع، غيرقابل دسترس از طريق اين تأليفات به دست ما برسد. براى نمونه منقولات علامه حلى از ابن غضائرى، يكى از مصادر مهم شناخت آراء ابن غضائرى است.[۱۰]
- تنظيم و تدوين جديد: گزارش اطلاعات رجالى به شيوه جديد، بر پايه جرح و تعديل راويان و نيز نظام الفبايى كامل، از ويژگىهاى تأليفهاى رجالى اين دوره است.[۱۱]
- مستندسازى جرح و تعديل: مؤلفان اين منابع رجالى، با استفاده از شيوه تدوين بر اساس جرح و تعديل و نيز با نقل مستندات رجالىشان، جرح و تعديلها را مستند كردهاند و از اينرو اين منابع در مطالعه مبانى جرح و تعديل بسيار مفيدند.[۱۲]
در فصل سوم، كه به معرفى جوامع رجالى اختصاص يافته، ابتدا شيوه تدوين جوامع رجالى توضيح داده شده و سپس، در شش گفتار، برخى منابع رجالى، به ترتيب اهميت تاريخى، معرفى شدهاند.[۱۳]
نويسنده شيوه معمول و متداول در تنظيم جوامع رجالى را در پنج بخش زير، خلاصه كرده است:
- مقدمه؛ در بسيارى از جوامع رجالى، در مقدمه کتابها، به ذكر مبانى رجالىاى كه مؤلف آنها پذيرفته يا بايد درباره آنها اظهارنظر كند، پرداختهاند.[۱۴]
- باب اسامى راويان؛ بسيارى از راويان، به صورت دقيق با نام و نام پدر و جدشان شناسايى مىشوند. نظام الفبايى كامل در هر سه بخش از نام راوى- خودش، پدرش و جدش- در همه اين جوامع مورد توجه قرار گرفته، گاه در تمامى بخشهاى نام مثل كنيهها و القاب هم ترتيب الفايى لحاظ شده است. بر اين اساس، القاب هم چينش اسامى گاه مورد توجه قرار مىگيرند.[۱۵]
- باب كنيههاى راويان؛ چنانچه از راوى در اسناد با نام ياد شده باشد در بخش اسامى بايد وى را جستجو كرد، لكن در صورتى كه از كنيه او در اسناد استفاده شده باشد، بايد حال رجالى او را در بخش كنيهها پى جويى نمود.[۱۶]
- باب القاب راويان؛ در اين باب، كسانى كه به لقب خاصى كه برگرفته از صفت خَلقى يا شغل يا انتساب به قبيله يا شهرى و... هستند، معرفى شوند.[۱۷]
- خاتمه؛ غالب بلكه همه كتب جوامع رجالى، خاتمههايى دارند كه در آن، فوايد رجالى مربوط به اطلاعات اسناد روايات را ذكر كردهاند.[۱۸]
منابع رجالى معرفى شده در اين فصل، به ترتيب، عبارتند از: «منهج المقال في تحقيق احوال الرجال» (رجال كبير) ميرزاى استرآبادى؛ «نقد الرجال» سيد تفرشى؛ «جامع الرواة» اردبيلى؛ «تنقيح المقال» مامقانى؛ «قاموس الرجال» شوشترى و «معجم رجال الحديث» آيتالله خويى.[۱۹]
نويسنده در آخرين فصل، به معرفى سه سبک مختلف درباره تأليفات تحقيقى در علم رجال پرداخته و در هر نوع، کتابهاى مربوط را شناسايى نموده است. اين سه سبک به ترتيب عبارتند از:
- فوايدنگارى: مراد از فوايد، مجموعه اطلاعات و نكات يافت شده در لابهلاى اسناد روايات است. برخى از عالمان رجالى، در پى تحقيقات وسيع خود در كتب رجالى و اسناد كتب روايى، به نكات مختلفى برخوردهاند و آنها را به صورت فوايد رجالى نگاشتهاند. مصادر و منابع مهمى كه بر اين اساس، تأليف شده، عبارت است از: جامع المقال، فوايد وحيد بهبهانى، رجال سيد بحرالعلوم، عدة الرجال و بهجة الآمال.[۲۰]
- قواعد نگارى: در مسير تاريخى تدوين كتب رجالى در قرن سيزدهم و چهاردهم هجرى تا عصر حاضر، شاهد تبديل بسيارى از فوايد رجالى به صورت قواعد رسمى رجال و يا تدوين کتابهايى در تبيين علم رجال هستيم. پيش از اين دوران، آنچه از علم رجال شناخته مىشد، صرفاً مجموعه نام راويان و شرح حال آنان همراه با برخى فوايد رجالى بود. اما در اين دوران بهصورت منظم و منسجم كليات علم رجال و ضوابط و قواعد رجالى بهصورت دقيق تشريح شده و به بيان تعريف رجال، نياز به علم رجال، ضرورت آن، معرفى منابع آن، توثيقات عام و خاص و غير اينها پرداخته شده است. مهمترين منابعى كه اينگونه به معرفى و بيان قواعد رجالى پرداختند، عبارتند از: توضيح المقال، نتيجه المقال، فوائد الرجالية من تنقيح المقال، سماء المقال، لب اللباب و بحوث في علم الرجال.[۲۱]
- تكنگارىها: برخى از موضوعات رجالى، بهصورت خاص مورد توجه و عنايت قرار گرفتند و رسالههاى مستقلى درباره آنها نوشته شد؛ مثلاً رسالههايى درباره اصحاب اجماع يا لزوم نقد مشيخه يا مشايخ ثقات. همچنان كه در مواردى راويان بحثبرانگيز موضوع كار قرار گرفتند؛ مثلاً رسالههاى مستقل در احوال ابوبصير يا سهل بن زياد يا ابان بن عثمان. در كنار اينها، مسئله تمييز مشتركات رجالى هم مورد توجه بود. کتاب «هداية المحدثين الى طريق المحمدين» مشهور به «مشتركات كاظمى» از اين نوع است. از آنجا كه اين کتاب، کتابى مهم و پركاربرد است، نويسنده به معرفى اجمالى آن پرداخته است.[۲۲]
صاحب اين اثر، همچنين در پايان کتاب و در بخش «پيوست» به معرفى شش نرمافزار كه دوتاى از آنها تخصصى رجال شيعه و چهار نرمافزاز ديگر با موضوع فقه، حديث و اهل بيت(ع) -كه منابع رجالى هم در آنها ذكر شده- پرداخته است.
وضعيت کتاب
فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع مورد استفاده نويسنده، در انتهاى کتاب آمده است.
در پاورقىها، علاوه بر ذكر منابع، توضيحات مفيدى پيرامون برخى از مطالب متن، ارائه شده است.
پانویس
- ↑ مقدمه، ص1
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص3- 4
- ↑ همان، ص4
- ↑ همان، ص6
- ↑ ر.ک: همان، ص10
- ↑ ر.ک: همان، ص25
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر. ك: همان، ص147
- ↑ همان
- ↑ همان
- ↑ همان، ص180- 249
- ↑ ر.ک: همان، ص184
- ↑ همان
- ↑ ر. ك: همان
- ↑ ر. ك: همان
- ↑ همان، ص186
- ↑ همان، ص187- 239
- ↑ ر.ک: همان، ص251- 252
- ↑ ر.ک: همان، ص266
- ↑ ر.ک: همان، ص274
منابع مقاله
مقدمه و متن کتاب.