تفسير أحسن الحدیث

تفسير أحسن الحديث، اثر سيد على‌اكبر قرشى، تفسير كل قرآن به زبان فارسى، كتابى است ساده و روان با جهت‌گيرى هدايتى و تربيتى، متناسب با فهم توده‌ى مردم، كه جلوه تفسير قرآن به قرآن و استفاده از روايات را در خود دارد.

تفسیر احسن الحدیث
تفسير أحسن الحدیث
پدیدآورانقرشی بنابی، علی‌اکبر (نويسنده)
ناشربنياد بعثت، مرکز چاپ و نشر
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1377 ش
چاپ3
شابک964-309-186-4
موضوعتفاسیر شیعه - قرن ۱۴
زبانفارسی
تعداد جلد12
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏98‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏4‎‏ت‎‏7
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

آغاز نگارش آن، هشتم ذوالقعده 1396ق1356/ش و بعد از 9 سال و چند ماه، به سال 1365ش، پايان يافت.

نسبت به نام‌گذارى تفسير، مصنف مى‌فرمايد: ابتدا نامش را «تفسير ممتاز» گذاشتم، ولى در ذهنم بود كه اين نام، مناسب نمى‌باشد. جلد اول با همين نام چاپ شد. خيلى فكر كردم كه چه نامى براى آن انتخاب نمايم. بعد از مدتى به نظرم آمد كه خداوند، قرآن را «أحسن الحديث» ناميده است؛ در سوره زمر آيه 23 مى‌فرمايد: «الله نزل أحسن الحديث كتابا متشابها» ؛ به همين جهت اين نام را انتخاب نمودم.

اين تفسير همانند بسيارى از تفاسير، مقدمه‌اى در بعضى مسائل علوم قرآنى دارد كه در حقيقت جزو مبادى تفسير و آشنايى كلى با قرآن مى‌باشد؛ مانند توضيح كلمه «قرآن»، سوره‌ها و آيات قرآن، مطالب قرآن، سوره‌ها و آيه‌هاى مكى و مدنى، تقسيم سوره‌ها به سال‌هاى قبل از هجرت و بعد از آن، اولين و آخرين سوره، تركيب و ترتيب سوره‌هاى قرآن، نزول دفعى و تدريجى قرآن، عاصم و قرائت او، اهتمام پيامبر(ص) به خواندن و آموختن قرآن، حكايت قرآن، قرآن و انقلاب اسلامى و توضيح سبک تفسيرى در تفسير احسن الحديث.

نويسنده در ذيل عنوان مطالب قرآن مى‌فرمايد: لذا آيات قرآن، حدود دو هزار و صد آيه در زمينه خداشناسى و استدلال به وجود حق تعالى از راه‌هاى طبيعت و عقل است. همچنين در ميان صفات عاليه خداوند از قبيل علم، قدرت، حكمت، حيات، رحمت، اراده، تدبير جهان و امثال آن مى‌باشد.

حدود هزار و پانصد آيه در شرح حال پيامبران و مبارزه طرف‌داران حق با طرف‌داران باطل و جبهه‌گيرى اهل توحيد و طاغوت‌ها در برابر يكديگر و پيكار قولى و عملى اين دو جناح است كه به پيروزى حق و اهل حق ختم مى‌شود. حدود پانصد آيه در زمينه احكام و بقيه آيات در زمينه موعظه‌ها، تشويق به اعمال و صفات نيك، بيدارى انسان‌ها، حالات روحى بشر و مانند آن است؛ بنابراين مى‌توان مطالب قرآن را در چهار كلمه خلاصه كرد: الله، معاد، دنيا و آخرت.

انگيزه مفسر

ايشان مى‌فرمايد: بعد از نوشتن قاموس قرآن و كتاب‌هاى ديگر در فكرم بود كه اثرى ماندگار از خود برجاى گذارم؛ خداوند لطف فرمود، به فكرم رسيد، تفسير بنويسم و اين تفسير هم فارسى باشد. نظرم اين بود كه ما در مملكت، تفسير فارسى كم داريم. آن وقت، هنوز تفسير فارسى كاملى ارائه نشده بود؛ چند جلد از تفسیر نمونه آمده بود؛ منتهى نظرم آن بود كه بايد حداقل، دوازده تفسير فارسى داشته باشيم. اين مسئله، باعث شد كه من اين تفسير را نوشتم.

روش تفسير

روش اين تفسير در ترتيب مباحث، آن است كه در آغاز، آياتى را كه مطالب آن با يكديگر مرتبط است، برمى‌گزيند، سپس ترجمه فارسى آن را ارائه مى‌دهد، آنگاه وارد سه بحث جداگانه خواهد شد: كلمه‌ها، شرح‌ها و نكته‌ها.

كلمه‌ها

در اين بخش، كلمات آيات اعم از افعال و اسماء، ترجمه مى‌شود. همچنين احيانا وجه تسميه (مانند وجه تسميه ابليس براى شيطان، آيه 24 سوره بقره، ج1، ص90)، اختلاف معنا (مانند معناى بناء و سفك در آيه 22 و 30 سوره بقره)، مفرد كلمات، نوع كلمه مانند مشتق يا جامد بودن (مانند كلمه ملائكه در آيه 20 سوره بقره)، معناى شرعى (مانند معناى شرعى كلمه سجده در آيه 24 بقره) و وزن آنها بيان مى‌گردد. نيز گاهى لفظ عربى را در ترجمه مى‌آورد (مانند: الأنهار: النهر: مجرى الماء الفائض).

در معانى كلمات و توضيح آنها در مواردى به قبل ارجاع مى‌دهد. در اين بخش، مطالب را از قاموس قرآن خود، مفردات راغب، تفسير مجمع البيان في تفسير القرآن، أقرب الموارد، برهان قاطع، قاموس اللغة، صحاح و براى شاهد آوردن، به نهج‌البلاغة هم استناد مى‌نمايد (مانند «يتخبطه»، ج1، ص520، آيه 275 بقره و «أخدود»، ج12، ص161، آيه 4، سوره بروج). هر از چندى نيز وزن كلمات را ذكر مى‌نمايد، منتهى وزن فارسى (مانند: أكل بر وزن شتر، كبر بر وزن جگر، ج1، ص498، در آيه 295-296، سوره بقره).

در معناى كلمه، گاهى آن را به شكل مركب معنا مى‌نمايد (مانند: شئتما، ج3، ص384، سوره اعراف، آيه 19).

ابتداى هر سوره، كلياتى راجع به آن از قبيل مكى يا مدنى بودن، تعداد آيات، چندمين سوره در نزول، قبل يا بعد بودن آن نسبت به سوره ديگر، فضائل سوره، غرض سوره و علت نام‌گذارى سوره مطرح مى‌شود. گاهى نيز به اختلاف نظر در آيات سوره‌ها اشاره‌اى دارد (مانند: ج12، ص368، سوره أرأيت). به شأن نزول سوره‌ها در اين قسمت اشاره مى‌نمايد.

در اين بخش، از روايات تفسير مجمع البيان في تفسير القرآن، تفسير عياشى، تفسير برهان، تفسير ابن كثير، تفسير بيضاوى، الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان و تفسير كشاف استفاده كرده است.

شرح‌ها

در اين فراز، شروع به تفسير تك‌تك آيات مى‌نمايد و قبل از آن، شأن نزول آيه را (در صورت موجود بودن) بيان مى‌كند. گاهى توضيح مختصرى راجع به موضوع آيات ذكر مى‌نمايد (مانند بحث تحويل قبله)، سپس خلاصه‌اى از مطالب آيات را در قالب خلاصه آيات بيان و سرانجام به تفسير تك‌تك آيات مى‌پردازد.

در اين ميان، گاه، لفظ يا معنايى از آيه را با كمك آيات ديگر توضيح مى‌دهد (مانند شرح «كذلك» با استفاده از آيات ديگر، آيه 143 سوره بقره، ج1، ص266). در توضيح روايات نيز بعضا نظرى به تفسيرى بودن روايت يا بيان مصداق نمودن آن دارد. ارتباط دسته آيات را در اين بخش بيان مى‌نمايد.

در نقل اقوال تفسيرى، گاه يكى را ترجيح مى‌دهد.

مواردى نيز در پاورقى بخش شرح‌ها، به مطالب قاموس قرآن خود، ارجاع مى‌دهد (مانند: ج1، ص479، بحث كرسى و بحث اهل اعراف، ج3، ص419).

و نيز در اين پاورقى‌ها موارد اقتباس از تفاسير ديگر را ذكر مى‌نمايد (مانند: ج1، ص478، در تفسير «لا تأخذه سنة و لا نوم» ).

نكته‌ها

نويسنده مى‌فرمايد: مطالبى كه اگر در بخش شرح‌ها مى‌آورديم باعث طولانى شدن آن مى‌شد و نيز مطالبى كه به‌عنوان برداشت‌هاى امروزين از آيات است، در اين قسمت آورده‌ايم.

البته بخش نكته‌ها، همه دسته آيات را در بر نمى‌گيرد و مواردى را شامل نمى‌شود (مانند آيه 213 سوره بقره، ج1، ص384؛ ج2، ص297، ذيل آيات 112 تا 117 سوره انعام و...).

مطالبى در اين بخش مطرح شده كه بيشتر حالت موضوعى دارد، مانند عالم برزخ (ذيل آيه 130-134 سوره بقره)، زندگى مكتبى (ذيل آيه 68 سوره انعام ج3، ص247)، تجسم عمل (در سوره زلزال)، قصه آدم (ج3، ص390). در اين بخش، مطلب دكتر رشاد مصرى به نقل از مجله مكتب اسلام، شماره چهارم، سال 14 در جلد 3، ص366، آورده شده است.

ويژگى‌هاى تفسير

ويژگى مهم اين تفسير، بيان ساده و روان آن است كه استفاده آن را براى عموم فارسى‌زبانان، سهل و آسان مى‌گرداند و قشر جوان دبيرستانى و دانشجو به‌راحتى مى‌توانند از آن بهره گيرند.

ويژگى ديگر آن، پرهيز از ذكر اقوال و نظرات گوناگون است كه سبب فهم سريع و راحت‌تر مطالب مى‌گردد و خواننده را دچار سرگردانى نخواهد كرد.

منابع تفسير

در اين اثر، از تفاسير و منابع شيعه و اهل سنت استفاده وافرى شده است، از جمله: 1. نهج‌البلاغة؛ 2. الميزان في تفسير القرآن|تفسير الميزان؛ 3. تفسير مجمع البيان في تفسير القرآن؛ 4. تفسير البرهان؛ 5. تفسير عياشى؛ 6. تفسير صافى؛ 7. تفسير جوامع الجامع؛ 8. تفسير آلاء الرحمن؛ 9. اصول كافى؛ 10. بحار الأنوار؛ 11. من‌لايحضره‌الفقيه؛ 12. وسائل الشيعة؛ 13. سفينة البحار؛ 14. تفسير كشاف؛ 15. تفسير بيضاوى؛ 16. تفسير نيشابورى؛ 17. تفسير المنار و...

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن كتاب.
  2. دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهى، به كوشش بهاءالدين خرمشاهى، چاپ اول، پاييز 1377، انتشارات دوستان.
  3. فصلنامه بينات، شماره 5، سال دوم، بهار 1374، در مصاحبه با مفسر محترم.


وابسته‌ها