كسر أصنام الجاهلية
نام کتاب | کسر أصنام الجاهلیة |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم (نويسنده)
جهانگیری، محسن (مصحح) خامنهای، محمد (اشراف) |
زبان | عربی |
کد کنگره | BP 295/2 /ص4ک5 |
موضوع | تصوف - دفاعیهها و ردیهها |
ناشر | بنياد حکمت اسلامی صدرا |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1381 هـ.ش |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE1865AUTOMATIONCODE |
معرفى إجمالى
كسر أصنام الجاهلية، به زبان عربى، از آثار صدر المتألهين شيرازى و موضوعش نقد و بررسى عرفان عملى و تصوّف است. عنوان كامل كتاب، همانطور كه در مقدمه مؤلف تصريح شده، كسر أصنام الجاهلية است[۱]و قيد ديگرى ندارد و لذا تقييد به «فى الرد على متصوفة زمانه» كه در برخى چاپها[۲]آمده و يا «فى كفر جماعة الصوفية» كه در برخى تراجم ذكر شده[۳]، از افزودههاى مصحح و يا تاريخنگار و براى إشاره به موضوع آن است.
نام زيبا و پرمعناى كتاب(شكستن بتهاى نادانى)، سيره رسول أكرم(ص) را يادآور مىشود كه بتهاى جاهليت و تقليد كوركورانه را شكست. ارزش كتاب فقط از نظر آسيبشناسى اجتماعى و سنجش وضعيت صوفيان در دوره صفويه نيست، زيرا افزون بر آن، خلاصهاى علمى و مستند از عرفان ناب اسلامى را نيز بر اساس آيات و روايات آموزش مىدهد و ازاينرو، شايسته است بهعنوان كتاب درسى در دانشگاهها تدريس شود.[۴]
صدر المتألهين، نگارش كتاب را در اوايل شعبان سال 1027ق، به پايان برد[۵]؛ در حالى كه 48 ساله بود و در حومه قم اقامت داشت.[۶]اين دوران، هنگامه غربت و عزلت مؤلف و پناهندگى از شيراز به كهك بود. صوفيان دروغينى كه در كتاب، مورد انتقاد علمى قرار گرفتهاند، جزو همان جاهلان و متحجّرانى بودند كه زمينههاى تبعيد او را فراهم ساختند.
در اين كتاب، حساب صوفيان فريبكار از عارفان راستكردار جدا مىشود و به همين جهت، نوشتهاند كه «كسر أصنام الجاهلية»، نه در مذمت صوفيه، بلكه در مدح تصوّف حقيقى است[۷]و إشكال ملا صدرا بر ذات و نفس تصوف نيست، بلكه بر مشايخ فاسد و مفسد است.[۸]
ساختار
كتاب، شامل يك مقدمه، چهار مقاله و خاتمه است و مقالات چهارگانه، هر يك، فصلهايى دارد كه در مجموع، 25 فصل مىشود.
گزارش محتوا
گزارش اجمالى مطالب كتاب، به ترتيب، چنين است:
مقدمه: زمينه نگارش اين أثر، پيدايش گروهى نادان بىكار و رياكار به نام صوفى در ميان مسلمانان است كه برده بتهاى نادانى خود شدهاند و ديگران را به گمراهى مىكشانند. مؤلف، إحساس وظيفه مىكند و مىخواهد براى رضاى خدا اين بتها را بشكند. او، تأكيد مىكند كه هر علمى سودمند نيست و علم نافع در آخرت، فقط معرفت به خدا، صفات و افعال او، معاد و تكامل نفس است و اين كمال علمى، تنها از راه جهاد أكبر و عبادت شرعى حاصل مىشود.
مقاله اول كه سه فصل دارد، در صدد بيان اين نكته است كه برترين منزلت در نزد خداى حكيم، عبارت از معرفت به ذات، صفات و أفعال اوست و عارف، همان عالِم ربانى است و در نتيجه، هر كس كه داناتر باشد، تقرّب بيشترى دارد.
فصل 1: كسى كه قبل از كامل كردن شناخت خدا و بدون همراه ساختن آن با عبادات شرعى، إقدام به رياضت مىكند، خود گمراه است و سبب گمراهى ديگران نيز مىشود.
فصل 2: شطح، دو قسم است: يكى، ادعاى عشق به خدا و وصال او و ترك عبادات و دعوى اتحاد كه اينگونه سخنان، زهر كُشنده است و دومى، سخنان قشنگ، ولى نادرست و بىفايده كه گاه جزو طامات به شمار مىروند و حرامند؛ در نتيجه، همه شطحيات صوفيان، باطل است و شنيدنش براى مسلمانان، زيانبار.
فصل 3: هرگز سزاوار نيست كه جاهلان به معالم الهى را صوفى، فقيه يا حكيم ناميد. مؤلف، اظهار تأسف مىكند كه امروزه صوفى به كسى گويند كه گروهى را گرد خود جمع كرده و مجلس أكل، شرب، سماع و رقص آراسته است.
مقاله دوم كه هشت فصل دارد، بيان مىكند كه غايت و هدف عبادات بدنى و رياضات نفسانى، تحصيل معارف الهى و علوم برهانى است و جهل به اين علوم، سبب سوء عاقبت و هلاكت أبدى مىشود.
فصل 1: غايت حقيقى وجود انسان، معارف الهى(الهيات) است.
فصل 2: فايده هر صفت كمالى در انسان، آماده شدن براى دريافت معارف است.
فصل 3: علوم مكاشفه مراتبى دارد و برترين آن، معرفت به خداست.
فصل 4: أحوال(أخلاق و ملكات نفس) نيز درجاتى دارد.
فصل 5: اين فصل، در بيان معيار برترى أعمال است.
فصل 6: هدف اولى از آفرينش، پيدايش عالِم ربانى است.
فصل 7: در اين فصل، عوامل سوء عاقبت(اعتقادات تقليدى كوركورانه و حب دنيا) را ذكر مىكند.
فصل 8: اين فصل، شمارى از نشانههاى دوستان خدا (آرزوى ديدار خدا و انس به مناجات با او، مواظبت بر عبادات و ترك گناه و...) را بيان مىكند.
مقاله سوم كه نُه فصل دارد، صفات ابرار و عاملانى را ذكر مىكند كه درجه آنان پايينتر از مقرّبان است.
فصل 1: چگونگى رسيدن به جايگاه أبرار و اينكه راه تصفيه قلب، منحصر در انجام عبادت و استمرار عدالت و برچيدن وسوسههاى عادت است.
فصل 2: إشارهاى است به اينكه كعبه آمال پيامبران و أولياى الهى، حصول صفت شوق و عشق در آدمى است.
فصل 3: نقطه آغاز حركت و مبدأ أعمال صالح، شوق به لقاء الله است.
فصل 4: هيچكسى خدا را به درستى عبادت نمىكند، جز عارف حقيقى.
فصل 5: فايده عبادات بدنى، تحصيل منافع روحانى و إصلاح مرضهاى نفسانى است.
فصل 6: بين سلامت و بيمارى ظاهر و باطن و نيز بين غذاهاى جسمانى و روحانى، تشابه و تناسب وجود دارد.
فصل 7: اين فصل، در بيان مقصود از أفعال انسانى و عبادات شرعى است و علومى كه عامل يا مانع رسيدن به هدف زندگى مىشود.
فصل 8: أعمال قبيح، حجاب ظلمانى است كه جلوى بصيرت را مىگيرد و در نتيجه، سبب شقاوت أخروى مىشود.
فصل 9: سبب اشتباه و ناتوانى از تفكيك سفيهان از عاقلان و جاهلان از عالمان، جهل به واقعيت چهرهها و ظاهرسازى و فريبكارى سفسطهبازان و گمراهان است.
مقاله چهارم كه پنج فصل دارد، مواعظى حكيمانه و نصيحتهايى عقلى در مذمت دنيا و اهل آن است.
فصل 1: خداى تعالى، رسول و حبيب خود را - با تمام يقين و قداستش - از خيرهشدن به دنيا بازداشت تا آلوده نشود، پس انسانهاى معمولى بايد بيشتر مراقب باشند.
فصل 2: اين فصل، حاوى وصيتها و رواياتى از پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) و ساير امامان(ع) و پيامبران الهى درباره زهد است.
فصل 3: اين فصل، در بيان وصيتهاى برخى از پيامبران و اولياى خدا در باب مدح زهد و ذمّ حرص و ستايش دانايى و حكمت و تقواست.
فصل 4: اين فصل، بيانگر وصاياى فيثاغورس درباره عوامل هلاك نفس(شرك، ظلم و شهوترانى) و ريشه آن سه؛ يعنى حبّ دنيا، به نقل از رساله ذهبيه است.
فصل 5: موعظه و وصيتهايى از حكيمان در مورد ارتباط نفس و بدن و حبّ دنيا يا آخرت و... است.
خاتمه: يادآورى اين نكته است كه كتاب، براى سرزنش شخص خاصّى نيست، بلكه هدف، هشدار در موضوع غلبه نادانى و خيالبافى و انصراف مردم از عرفان حقيقى در اين زمانه است.
وضعيت كتاب
كتاب را استاد محسن بيدارفر، به زبان فارسى ترجمه و تحت عنوان «عرفان و عارفنمايان» منتشر كرده است. اين ترجمه، درست و دقيق است.
نسخههاى تصحيح شده كتاب:
1. تصحيح و تحقيق استاد، دكتر محسن جهانگيرى كه مصحح، متن اصلى كتاب را به خطّ خواناى مؤلف يافته و آن را اصل قرار داده و با افزودن مقدمهاى مفصل و عالمانه، توضيح اصطلاحات، معرفى أعلام و تنظيم فهارس فنّى، منتشر كرده است.[۹]اين نسخه، از نظر تصحيح علمى و رعايت امانت و دقت، قابل توجّه و برتر است؛
2. تصحيح استاد محمدتقى دانشپژوه، در سال 1340ش(مصحح، همان طور كه خودش نوشته، نتوانسته به نسخه صحيحى دست يابد[۱۰]و لذا اين چاپ، چندان معتبر نيست و بلكه مغلوط است).
پانويس
- ↑ كسر أصنام الجاهلية، ص 14
- ↑ كسر أصنام الجاهلية، چاپ استاد محمدتقى دانشپژوه، صفحه روى جلد
- ↑ سيد محمدباقرخوانسارى، درباره صدر المتألهين چنين نوشته است: «... و كان منكر طريقة الملاحدة من صميم صدره بحيث قد كتب فى ردّهم كتاباً سمّاه كسر أصنام الجاهلية فى كفر جماعة الصوفية»، روضات الجنات، ج 6، ص 99 - 100
- ↑ كسر أصنام الجاهلية، مقدمه مصحح، ص 33
- ↑ الذريعة، ج 17، ص 293 و كسر أصنام الجاهلية، ص 228
- ↑ كسر أصنام الجاهلية، مقدمه مصحح، ص 33
- ↑ طرائق الحقائق، ج 1، ص 182
- ↑ مناقب الصوفية، مقدمه مصحح ص 12
- ↑ كسر أصنام الجاهلية، مقدمه مصحح، ص 73
- ↑ همان، چاپ استاد دانشپژوه، مقدمه مصحح، ص 32
منابع مقاله
- الشيخ آقا بزرگ الطهرانى، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، اسماعيليان و كتابخانه اسلاميه تهران، 1408ق؛
- صدر المتألهين شيرازى، كسر أصنام الجاهلية، تصحيح، تحقيق و مقدمه دكتر محسن جهانگيرى، بنياد حكمت اسلامى صدرا، 1381ش؛
- صدر المتألهين شيرازى، كسر أصنام الجاهلية، حققه و قدّم له محمدتقى دانشپژوه، دانشكده علوم معقول و منقول، 1340ش؛
- صدر المتألهين شيرازى، عرفان و عارفنمايان، ترجمه محسن بيدارفر، انتشارات الزهراء(س)، 1371ش؛
- قطبالدين منصور بن اردشير عبادى مروزى، مناقب الصوفية، تصحيح و مقدمه نجيب مايل هروى، انتشارات مولى، تهران، 1362ش؛
- محمد معصوم شيرازى، طرائق الحقائق، انتشارات سنائى، به همت محمد جعفر محجوب، 1318ش؛
- ميرزا محمدباقرموسوى خوانسارى اصفهانى، روضات الجنات، تهران، مكتبه اسماعيليان، بيتا.
وابستهها
پیوندها
مطالعه کتاب کسر أصنام الجاهلیة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور