ابن جماعه، محمد بن ابراهیم
«اِبْن جَماعه»، عنوان خاندانى شافعى مذهب است كه در سدههاى 7-9ق (دوره حكومت مماليك) در مصر و شام عهدهدار مناصبى بودند. اين خاندان، در اصل از حماه سوريه بودند و نسب خود را به قبيله كنانه ساكن عربستان مىرساندند.
نام | ابن جماعه، محمد بن ابراهیم |
---|---|
نامهای دیگر | ابن جماعه، ابوعبدالله بدر الدین محمد کنانی
حموی، بدر الدین محمد کنانی، محمد بن ابراهیم ابن جماعه الکنانی بدر الدین بن جماعه |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 733 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | |
کد مؤلف | AUTHORCODE17689AUTHORCODE |
«بدرالدين ابوعبدالله محمد بن ابراهيم بن سعدالله بن جماعه ابن على بن جماعه» (639 -733ق)، فقيه شافعى، محدث و قاضى القضاه حموى مصرى بود. وى در شهر حماه زاده شد و مقدمات علوم و حديث را در زادگاه خويش فراگرفت. در 650ق نزد شيخ الشيوخ عبدالعزيز بن محمد انصارى در حماه به آموختن قرائت و حديث پرداخت و نيز نزد پدر خود ابراهيم بن سعدالله و ابوطاهر ابراهيم بن هبهالله بن مسلم بارزى و چند تن ديگر از عالمان حماه حديث شنيد، سپس براى ادامه تحصيل به مصر، دمشق و بيتالمقدس و ديگر جاىها سفر كرد. وى در فاصله سالهاى 661 -667ق در مصر از مشايخ آن ديار دانش آموخت، نحو را نزد ابن مالك فراگرفت، اما در بيشتر دانشها، از شيخ تقىالدين ابن رزين بهره يافت. در 668ق در بلبيس نزد ابوالخير فضل بن على بن نصر انصارى خزرجى، در 670ق در دمشق از ابوالمعالى اسعد بن مظفر، در 673ق از ابواسحاق ابراهيم ابن على بن احمد واسطى حنبلى، در 673ق از ابواسحاق ابراهيم بن على بن احمد واسطى حنبلى، در 679ق از ابوالذكاء عبدالمنعم بن يحيى زهرى نابلسى در بيتالمقدس و جمع بسيارى از علماى ديگر استماع حديث كرد. شيوخ و اساتيد وى را شاگردش قاسم بن محمد برزالى در کتابى به نام مشيخه قاضى القضاه ابن جماعه جمعآورى كرده كه شمار آنان به 74 تن مىرسد. علاوه بر خود ابن جماعه، شخصى به نام معشرانى نيز کتابى درباره شيوخ او نوشته است. او به علم حديث عنايت بسيار داشته و در تفسير و فقه نيز صاحب اطلاع بوده و به ديگر علوم و فنون نيز آشنايى داشته است. ابن جماعه در اوايل عمر خود به دادن فتوى پرداخت. فتاواى او را بر محيىالدين نووى عرضه كردند و او وى را ستود.
ابن جماعه در 681ق نخستين بار در مدرسه قيمريه در دمشق به تدريس پرداخت و پس از آن در مدارس مختلف شام و مصر چون غزاليه، عادليه، ناصريه و كامليه تدريس كرد و به گفته صفدى به عنوان شيخ الشيوخ مدارس شام منصوب شد. ابن جماعه در خلال سالها تدريس در مدارس و اماكن مختلف، شاگردان بسيارى را آموزش داد و تربيت كرد كه سلامى، ابن جزرى و نباهى، نام عدهاى از آنان را ياد كردهاند، اما از برجستهترين شاگردان وى، صفدى است كه در 728ق در مصر از وى استماع حديث كرده است و نيز سبكى كه از او حديث شنيده است.
گذشته از اشتغالات علمى بسيارى كه داشت، مهمترين مسأله در زندگى وى، انتصاب به مقامهاى مهم اجتماعى و مذهبى است. به نوشته صفدى، او در شوال 687ق نخستين بار به عنوان خطيب و قاضى بيتالمقدس انتخاب شد، در حالى كه به تصريح ابن فرات در آن هنگام ساكن دمشق بود. با بركنارى قاضى القضاه شافعى مصر در 690ق او از قدس به مصر فراخوانده شد و به عنوان قاضى القضاه آنجا نيز انتخاب گرديد. اما با كشته شدن ملك اشرف و دستگيرى ابن سلعوس در اوايل 693ق، ابن جماعه نيز از اين سمت بركنار شد. با درگذشت قاضى القضاه شام، شهابالدين محمد بن خُوَيّى در 693ق، ابن جماعه به قاضى القضاتى شام منصوب و راهى دمشق شد و علاوه بر اين مقام، تدريس و نظارت بر اوقاف را نيز بر عهده گرفت. در 694ق از جانب ملك زينالدين كتبغا به امامت و خطابت جامع اموى نيز برگزيده شد، اما در 696ق از قاضى القضاتى شام بركنار شد و به تدريس و امامت و خطابت جامع اموى اكتفا كرد. در 702ق بار ديگر به قاضى القضاتى مصر به جاى ابن دقيق العيد انتخاب شد و تا 709ق در اين سمت باقى بود. به گفته اسنوى او تا اوايل 710ق اين سمت را برعهده داشت. وى در 708ق خطابت جامع قلعه الجبل را نيز به دست آورد و در 711ق براى بار سوم به قاضى القضاتى مصر رسيد و در 712ق امامت و خطابت جامع ناصرى را نيز عهدهدار شد.
در 727ق به علت از دست دادن قدرت بينايى و به قولى بر اثر كم شدن شنوايى، از سمت خويش استعفا كرد. وى در اواخر تصدى مقام قضا، حقوق و مستمرى از جانب حكومت دريافت نمىكرد. پس از كنارهگيرى وى، سلطان براى او هر ماه هزار درهم مقررى تعيين كرد و ابن جماعه مدت 6 سال آخر عمر را در منزل خويش خلوت گزيد، اما مردم براى استفاده و استماع حديث به نزد وى مىشتافتند.
ابن جماعه اشعارى نيز داشته كه ابياتى از آن را صفدى و ابن وردى و سبكى آوردهاند. او در 94 سالگى در مصر درگذشت و در قرافه مصر در كنار قبر شافعى به خاک سپرده شد.
آثار
وى در تفسير، حديث، فقه، اصول، نحو و جز آن، تصنيفاتى داشته و عليمى بسيارى از آنها را نام برده است.
1. تذكرة السامع و المتكلم في آداب العالم و المتعلم؛
2. شرح الكافية، كه شرحى است مختصر بر کتاب كافية ابن حاجب در نحو؛
3. مقصد النبية في شرح خطبة التنبية، كه گويا شرح خطبة التنبية في الفقة على مذهب الشافعى ابواسحاق شيرازى است؛
4. المنهل الروى في مختصر علوم الحديث النبوى، تلخيصى است از کتاب علوم الحديث با مقدمه ابن صلاح كه ابن جماعه آن را تهذيب و تبويب كرده و گاه فوايدى نيز بر آن افزوده است؛
5. تحرير الاحكام في تدبير اهل الاسلام، يا (جيش الاسلام)؛
6. غرر البيان لمبهمات القرآن.
منابع مقاله
برگرفته از دايرةالمعارف بزرگ اسلامى ج3، ص245.