غزالی، احمد بن محمد
احمد بن محمد بن محمد طوسى غزالى، مؤلف، واعظ و عارف برجسته قرن پنجم و ششم و برادر كوچكتر ابوحامد محمد غزالى، بود. كنيه وى، ابوالفتوح و القابش مجدالدين، زينالدين و حجتالاسلام بود[۱]
نام | غزالی، احمد بن محمد |
---|---|
نام های دیگر | طوسی غزالی، احمد بن محمد
غزالی، ابو الفتوح احمد غزالی، شهابالدین احمد غزالی، مجدالدین احمد |
نام پدر | |
متولد | |
محل تولد | |
رحلت | 520 هـ.ق |
اساتید | |
برخی آثار | دو رساله عرفانی در عشق
مشارق أنوار القلوب و مفتاح أسرار الغیوب (سر الاسرار فی کشف الانوار) |
کد مؤلف | AUTHORCODE3772AUTHORCODE |
تاريخ و محل تولد او در منابع ذكر نشده، اما چون زندگى و تحصيلات اين دو برادر به هم نزديك بوده، بر اساس تاريخ و محل تولد محمد، احتمالا احمد نيز در طابران طوس و دو سه سالى پس از برادرش محمد، در452 يا 453 به دنيا آمده است[۲]
اين دو برادر در كودكى پدرشان را از دست دادند و گفته شده است كه پدرشان پيش از درگذشت، تربيت فرزندانش را به مردى زاهد و متقى به نام احمد رادكانى سپرد. در طوس بود كه احمد، مانند برادرش، تحصيلات مقدماتى خود را در فقه به پايان رساند و هنوز جوان بود كه به تصوف گراييد[۳]
احمد ابتدا مريد ابوبكر نساج طوسى شد كه با چهار واسطه شاگرد جنيد است[۴]احتمالاً احمد تا 487 كه ابوبكر نساج درگذشت، نزد وى بود و وقتى هم كه برادرش در 488 او را به جاى خود در نظاميه بغداد گذاشت، احمد در تصوف شهرت يافته بود[۵]
غزالى در بغداد و شهرهاى ديگر به فارسى و عربى مجالس وعظ داشت و چندان در وعظ بليغ و فصيح بود كه نه تنها عوام از مجالس او استقبال مىكردند، بلكه علما و دانشمندان نيز در آن حاضر مىشدند[۶]از جمله مجالس مشهور غزالى، مجلس وعظ وى نزد سلطان محمود سلجوقى بود كه در ازاى آن، سلطان به او هزار دينار داد[۷]البته برخى، احاديث و اخبارى را كه غزالى در مجالس وعظ به آنها استناد مىجست، صحيح ندانستهاند[۸]از جمله ابن جوزى[۹]با آنكه او را در وعظ بسيار توانا مىداند، احاديثش را موضوعه و معانى مطرحشده در آن را فاسد مىشمرد.
بيشتر تذكرهنويسان[۱۰]غزالى را فقيهى خواندهاند كه وعظش بر فقاهتش غلبه كرد و ديگر فضائلش تحتالشعاع وعظ قرار گرفت و مغفول واقع شد.
احمد در كسوت صوفى و واعظ به شهرها و روستاهاى بسيارى در خراسان، آذربايجان و منطقه جبال و عراق سفر مىكرد، براى مردم وعظ مىگفت و به دستگيرى مستعدان مىپرداخت. در هر شهرى نيز علاقهمندان بسيار مىيافت و مردم براى شنيدن سخنانش به مجالس وعظ وى هجوم مىآوردند[۱۱]گفتهاند كه غالبا در وعظ به خود وى هم حالى دست مىداد و مردم نيز چندان به هيجان مىآمدند كه فرياد مىكشيدند، جامه بر تن مىدريدند و جوانان در مجلس وى توبه مىكردند[۱۲]
بدين ترتيب، غزالى به سبب سفرهاى بسيار و مجالس وعظى كه در بلاد اسلامى برپا كرد، نه تنها در زمان حيات خود شناخته شده بود، بلكه شاگردان و مريدان بسيار گرد خود جمع آورد. از جمله شاگردان وى در فقه و حديث، اين اشخاص بودند:
«ابن شهرآشوب» (متوفى 588)، از محدثان بزرگ شيعه[۱۳]؛ «ابوالقاسم عمر بن محمد بن احمد بن عكرمه»، معروف به ابن برزى، فقيه شافعى (متوفى 560)[۱۴]و «عبدالواحد آمدى» (متوفى 550)، مؤلف غرر الحكم و درر الكلم[۱۵]
از جمله مشهورترين مريدان وى نيز عين القضات همدانى و ابونجيب سهروردى بودند[۱۶]
تاريخ وفات غزالى را بنا بر برخى منابع در 517[۱۷]، اما بنا بر اكثر منابع در 520[۱۸]ذكر كردهاند. وى در قزوين وفات يافت و در همان جا در محلهاى كه امروزه احمديه ناميده مىشود، به خاك سپرده شد[۱۹]
آثار
- سوانح: كتابى است به فارسى و به نثر درباره عشق و روانشناسى عاشق و معشوق از ديدگاه صوفيانه؛
- رسالة الطير؛
- مكاتبات؛
- رساله عينيه؛
- مجالس؛
- التجريد فى الكلمات التوحيد؛
- بحر المحبة فى اسرار المودة؛
- لباب الاحياء.
پانویس
- ↑ ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبكى، ج 6، ص 60 و 62
- ↑ پورجوادى، 1384ش، ص 167
- ↑ ابن جوزى، ج 17، ص 237؛ سبكى، ج 6، ص 60، 193-195
- ↑ جامى، ص 379، 559
- ↑ ابن خلكان، ج 1، ص 97؛ سبكى، ج 6، ص 61، 197؛ خواندمير، ج 2، ص 317
- ↑ سبكى، ج 6، ص 60؛ ابن حجر، ج 1، ص 647
- ↑ ابن جوزى، همان جا؛ ذهبى، ج 4، ص 46
- ↑ ابن اثير، ج 10، ص 640؛ ابن حجر، ج 1، ص 647
- ↑ ج 17، ص 238
- ↑ يافعى، ج 3، ص 224؛ سبكى، ج 6، ص 61؛ حكيم، ص 666
- ↑ سهروردى، ص 68؛ سبكى، ج 6، ص 60، 62، 201
- ↑ غزالى، 1376ش، ص 6، 42-43؛ ابن مستوفى، همان جا؛ سبكى، ج 6، ص 62
- ↑ ابن شهرآشوب، ج 1، ص 9؛ افندى اصفهانى، ج 5، ص 125
- ↑ ابن خلكان، ج 3، ص 444
- ↑ حاجى خليفه، ج 1، س 616
- ↑ جامى، ص 418، 420
- ↑ رافعى، ج 2، ص 160-161؛ جامى، ص 380؛ خواندمير، ج 2، ص 319
- ↑ ابن جوزى، ج 17، ص 240؛ ابن خلكان، ج 1، ص 98؛ ذهبى، ج 4، ص 45؛ يافعى، ج 3، ص 224-225
- ↑ حمد الله مستوفى، ص 783-784، 790؛ جامى، همان جا؛ قس اوحدى بليانى، ج 1، ص 255 كه مرقد وى را در بروجرد دانسته است
منابع مقاله
- ابن ابىالحديد، شرح نهجالبلاغة، تحقيق محمد ابوالفضل ابراهيم، بى جا، 1385 / 1965؛
- ابن اثير؛
- ابن جوزى، المنتظم فى تاريخ الملوك و الامم، چاپ محمد عبدالقادر عطا و مصطفى عبدالقادر عطا، بيروت 1412 / 1992؛
- همو، كتاب القُصّاص والمُذكرين، تحقيق قاسم سامرائى رياض 1403؛
- ابن حجر عسقلانى، لسان الميزان، چاپ عبدالفتاح ابوغده، بيروت 1423 / 2002م؛
- ابن خلكان؛
- ابن شهرآشوب، مناقب آل ابىطالب، قم، بى تا؛
- ابن عماد حنبلى، شذرات الذهب فى اخبار من ذهب، بيروت 1399 / 1979م؛
- ابن كربلائى، روضات الجنان و جنات الجنان، چاپ جعفر سلطان القرائى، تهران 1344 - 1349ش؛
- ابن مستوفى، تاريخ اربل، حققه و علق عليه سامى بن السيد خماس الصقار، بغداد 1980؛
- عبدالله افندى اصفهانى، رياض العلماء و حياض الفضلاء، تحقيق سيد احمد حسينى، قم 1401؛
- تقىالدين محمد اوحدى بليانى، تذكره عرفات العاشقين و عرضات العارفين، چاپ سيد محسن ناجى نصرآبادى، تهران 1388ش؛
- نصر الله پورجوادى، احمد غزالى، در «آشنايان ره عشق»، به كوشش محمودرضا اسفنديار، زير نظر نصر الله پورجوادى، تهران 1384ش؛
- همو، «داستانهايى از شاهدبازى احمد غزالى»، عقل و الهام در اسلام 2 جشننامه هرمان لندولت، زير نظر تدلاوسن، تهران 1387ش؛
- همو، «مجلس احمد غزالى با حضور يوسف صوفى»، معارف، دوره نوزدهم،ش 1، ص 3؛
- جامى، نفحات الانس من حضرات القدس، چاپ محمود عابدى، تهران 1386ش؛
- حاجى خليفه؛
- محمدتقى خان حكيم، گنج دانش جغرافياى تاريخى شهرهاى ايران، مقدمه عبدالحسين نوايى، چاپ محمدعلى صوتى و جمشيد كيانفر، تهران 1366ش؛
- حمد الله مستوفى، تاريخ گزيده، خواندمير، محمد بن احمد ذهبى، العبر فى خبر من غبر، ج 4، چاپ صلاحالدين المنجد، كويت 1984؛
- عبدالكريم بن محمد رافعى قزوينى، التدوين فى اخبار قزوين، به كوشش عزيز الله عطاردى، بى جا (نشر عطارد)، 1376ش؛
- سعدالدين وراوينى، مرزباننامه، چاپ محمد روشن، تهران 1367ش؛ 22. عبدالوهاب بن على سبكى، طبقات الشافعية الكبرى، چاپ محمود محمد طناحى و عبدالفتاح محمدحلو، قاهره 1964-1976؛
- ابوحفض شهابالدين عمر بن محمد بن عبدالله سهروردى، كتاب عوارف المعارف، بيروت 1966م؛
- محمد خليل شروانى، نزهة المجالس، چاپ محمدامين رياحى، تهران 1366ش؛
- شمسالدين محمد تبريزى، مقالات شمس تبريزى، چاپ محمدعلى موحد، تهران 1369ش؛
- احمد غزالى، مجموعه آثار فارسى احمد غزالى، چاپ احمد مجاهد، تهران 1358ش؛
- همو، سوانح، بر اساس تصحيح هلموت ريتر، چاپ نصر الله پورجوادى، تهران 1359ش؛
- همو، داستان مرغان متن فارسى رسالة الطير خواجه احمد غزالى، به انضمام رسالة الطير امام محمد غزالى، چاپ نصر الله پورجوادى، تهران 1355ش؛
- همو، بحر المحبة فى اسرار المودة فى تفسير يوسف، بى جا، بى تا؛
- همو، مكاتبات خواجه احمد غزالى با عين القضات همدانى، چاپ نصر الله پورجوادى، تهران 1356ش؛
- همو، «مكتوبى از احمد غزالى»، چاپ نصر الله پورجوادى، در جاويدان خرد، س 3،ش 1، بهار 1356 الف؛
- همو، التجريد فى كلمة التوحيد، چاپ احمد مجاهد، 1384ش؛
- همو، مجالس، تقريرات احمد غزالى عارف متوفى 520، متن عربى با ترجمه فارسى، نسخه منحصربهفرد مورخ 807، چاپ احمد مجاهد، تهران 1376ش؛
- ابوحامد محمد غزالى، اسرار عشق يا درياى محبت، ترجمه بحر المحبة فى اسرار المودة، ترجمه ميرزا ابوالحسن فقيهى آيتاللهزاده گيلانى، قم 1378ش؛
- ابومحمد عبدالله بن اسعد يافعى يمينى، مرآة الجنان و عبرة اليقظان، حيدرآباد دكن 1338؛
- رضاقلى خان هدايت، مجمع الفصحاء، چاپ مظاهر مصفا، تهران 1382ش.