شاهآبادی، محمدعلی
آيتالله ميرزا محمدعلى شاهآبادى در سال 1292ق در اصفهان در بيت فقيه ربانى، آيتالله ميرزا محمدجواد اصفهانى (حسينآبادى) ديده به جهان گشود.
نام | شاهآبادی، محمدعلی |
---|---|
نام های دیگر | آیتالله شاه آبادی
شاه آبادی طهرانی، محمد علی |
نام پدر | آیتالله محمد جواد بیدآبادی |
متولد | ۱۲۹۲ق ـ ۱۲۵۱ش |
محل تولد | محله حسینآباد اصفهان |
رحلت | سوم آذر ۱۳۲۸ یا 1369 هـ.ق یا 1949 م |
اساتید | شيخ احمد مجتهد بيدآبادى، علامه ميرزا محمدهاشم خوانسارى چهارسوقى، ميرزاى جلوه (ميرزا ابوالحسن طباطبايى اصفهانى)، ميرزا هاشم گيلانى اِشكورى |
برخی آثار | شذرات المعارف- رشحات البحار
مفتاح السعاده فی احکام العبادة |
کد مولف | AUTHORCODE7559AUTHORCODE |
از همان ابتدا در محضر پدر بزرگوار خود، مقدمات علوم الهى و دروس حوزه را فراگرفت و از محضر ساير اساتيد وقت و علماى اصفهان كسب فيض نمود.
در سال 1304ق در سن 12 سالگى، زمانى كه پدر ايشان توسط ناصرالدين شاه به تهران تبعيد گرديد، به همراه پدر و برادر ديگرشان به تهران مهاجرت كرد و در طول اقامت 16 ساله در تهران (تا 1320ق) به اشتغالات علمى پرداخت و اساتيد ديگرى را درك نمود.
اجتهاد در جوانى
ايشان در سال 1310ق، پس از 6 سال اقامت در تهران، آنگاه كه حدود 18 سال داشت به درجهى اجتهاد نايل آمد. وى در سال 1312ق در سن 20 سالگى، در سوگ پدر و مربى خود نشست و پس از فقدان پدر، كماكان در تهران به اشتغالات علمى خود ادامه داد و خصوصا در فلسفه و عرفان به مراتب بالايى از كمال دست يافت. سپس در سال 1320ق به اصفهان رفته و طى دو سال اقامت در اين شهر، از محضر اساتيد حوزهى غنى اصفهان استفاده برد و همزمان با آن، كتاب قانون در طب و زبان فرانسه را نيز فراگرفت.
با انتشار كتاب جديد التأليف كفاية الأصول كه مبانى تازهاى از اصول فقه در آن مطرح گرديده بود، وى تصميم گرفت كه به نجف اشرف عزيمت كرده و با مؤلف اين كتاب گرانقدر آشنا شود و لذا در سال 1322ق، هنگامى كه 30 سال داشت، از اصفهان به همراه مادر، همسر و پدر همسر خود به نجف رفت تا از خرمن علم علماى بزرگ آن حوزه، مخصوصا آخوند خراسانى بهره برد.
در سال 1329ق، زمانى كه 37 سال از عمر شريف ايشان گذشته بود، با ارتحال آخوند خراسانى، نجف را پس از يك دوره اقامت 7 ساله ترك كرد و رحل اقامت به سامرا افكند تا از محضر درس ميرزاى دوم استفاده كند و همچنين به تدريس فقه و اصول و فلسفه بپردازد.
حوزهى درسى ايشان در سامراء از حوزههاى درسى قوى و پر استقبال طلاب و فضلاء آن دوره گرديد، به حدى كه [[شیرازی، محمد تقی بن محبعلی|ميرزاى شيرازى، مراجعت ايشان به ايران را موجب خلأ حوزهى سامراء دانسته و ايشان را از مراجعت به ايران نهى مىفرمود، اما وى در سال 1330ق پس از يك سال اقامت در سامراء، به دليل اصرار فوق العادهى مادرشان كه همراه ايشان بودند، تصميم به مراجعت به ايران مىگيرند. ايشان ابتدا به اصفهان و سپس به تهران عزيمت نموده و به دليل سكونت در خيابان جمهورى اسلامى (شاهآباد سابق) به شاهآبادى مشهور مىگردند.
برخى اساتيد ايشان عبارتند از حضرات آيات
شيخ احمد مجتهد بيدآبادى (برادر بزرگتر آيتالله شاهآبادى)، علامه ميرزا محمدهاشم خوانسارى چهارسوقى، ميرزاى جلوه (ميرزا ابوالحسن طباطبايى اصفهانى)، ميرزا هاشم گيلانى اِشكورى مشهور به آقا ميرزا هاشم رشتى، آيتالله ميرزا محمدحسن آشتيانى متوفاى 1319ق، آخوند ملا محمدكاظم خراسانى (صاحب كفايه )، شيخ فتحالله شريعت اصفهانى (شيخ الشريعه)، حاج ميرزا حسين خليلى و ميرزا محمدتقى شيرازى (ميرزاى دوم).
شاگردان
در ذيل نام چند تن از آنان را يادآور مىشويم. حضرات آيات:
امام خمينى(ره)، شهابالدين مرعشى نجفى، حاج ميرزا هاشم آملى، شيخ محمدرضا طبسى نجفى و حاج محمد ثقفى تهرانى (پدر همسر حضرت امام (ره)) و...
آثار
از ايشان كتابهاى فراوانى برجاى مانده كه برخى از آنها چاپ شده و بعضى ديگر هنوز به چاپ نرسيده است. در اين ميان، بعضى از رسالهها و كتابهاى چاپ نشده ايشان، پس از رحلت استاد در اختيار حضرت امام (ره) قرار داشت كه در سال 1343ش در حمله ساواك به كتابخانه و منزل امام در قم، همراه آثارى از امام راحل ربوده شد.
آثار ايشان عبارتند از
- شذرات المعارف نام ديگر اين كتاب حرام الاسلام است كه حاوى مطالب اخلاقى و مبارزه با تهاجم فرهنگى است.
- رشحات البحار
- مفتاح السعادة فى احكام العبادة (توضيح المسائل)
- حاشية نجاة العباد
- منازل السالكين
- حاشيه كفاية الاصول آخوند خراسانى
- حاشيه فصول الاصول
- رسالة العقل و الجهل
- تفسيرى مشتمل بر توحيد، اخلاق و سير و سلوك
- چهار رساله درباره نبوت عامه و خاصه و تعدادى كتب و رساله ديگر.
ايشان تا سال 1347ق (1307ش) به مدت 17 سال در تهران به فعاليتهاى علمى و تبليغى، مبارزه با نظام جور و تشكيل جلسات سخنرانى و درس و بحث اشتغال داشتند. وى قبل از به قدرت رسيدن رضاخان، چهرهى واقعى او را شناخت و فريب تزوير و تظاهر او را به ديندارى نخورد و خطر او را به علما گوشزد فرمود و لحظهاى از مبارزه با ظلم و ظلمت حاكم غفلت نكرد. از جمله اين مبارزات، تحصن 11 ماههى ايشان در حرم حضرت عبدالعظيم(ع) در اعتراض به جنايات رضاخان بود.
ايشان همچنين در شرايطى به ملبس كردن 7 تن از فرزندان خود به لباس مقدس روحانيت مبادرت كردند كه بسيارى از روحانيون در اثر فشار دولت رضاخان از لباس روحانيت بيرون مىآمدند.
ايشان در سال 1347ق (1307ش)، در سن 55 سالگى، به حوزهى نوپا و جديد التأسيس قم عزيمت نمود و به اشتغالات علمى و تربيت طلاب همت گماشت. برجستهترين شخصيتى كه از انفاس قدسيه اين عارف بهره برد، امام خمينى(ره) بود كه در تمام مدت 7 سال اقامت وى در قم، در زمينهى عرفان از ايشان كسب فيض نمود.
ايشان در سال 1354ق در اثر اصرار بيش از حد مردم تهران كه به طور دسته جمعى به قم آمده و از ايشان تقاضاى بازگشت به تهران مىكردند، به تهران مراجعت نمودند كه اقامت ايشان در تهران، همراه با اوج مبارزات سياسى آن مرد بزرگ الهى در مقابل رضا خان بود، به طورى كه عليرغم تعطيلى مساجد و منابر توسط حكومت، ايشان هيچگاه مسجد، منبر و سخنرانى خود را تعطيل نكرد و در منابر خود تأكيد داشت كه اسلام از وجود دولت وقت، در خطر است.
ايشان پس از 77 سال زندگى پر بركت، در روز پنجشنبه 3 صفر 1369ق، مطابق با سوم آذر 1328، بدرود حيات گفت و پيكر مطهرش با تجليل و تكريم فراوان، در زاويهى مرقد مطهر حضرت عبدالعظيم(ع) به خاك سپرده شد.