جام عشق؛ مولانا و دنیای امروز ما
| جام عشق؛ مولانا و دنیای امروز ما | |
|---|---|
| پدیدآوران | کریمی، فاطمه (نویسنده) |
| ناشر | نور سخن |
| مکان نشر | تهران |
| سال نشر | 1397 |
| شابک | 9ـ7ـ95956ـ600ـ978 |
| کد کنگره | |
جام عشق؛ مولانا و دنیای امروز ما تألیف فاطمه کریمی، مطالب این کتاب طوری طراحی شده که خوانندۀ گرامی بر اثر خواندن آن، با تعالیم و اندیشههای واقعی زندگی آشنا شود و موجب تغییر افکار او گردد.
گزارش کتاب
مولانا عارف وارستهای است که آئین و عشق و کلامش، دعوت به یگانگی میکند. در میان شاعران ایرانی، هیچ یک از لحاظ وسعت دامنۀ تأثیر در خارج از ایران با مولانا برابری ندارد. سالها پس از درگذشت مولانا، دامنۀ این تأثیر گسترش بسیاری پیدا کرده و به ادبیات کشورهای غربی و شرقی نیز راه یافته است.
از نخستین کسانی که در ادبیات غرب از مولانا تأثیر پذیرفتهاند، میتوان «ادوارد براون»، «رینولد نیکلسن»، «آرتور جان آربری»، «سرجیمز ویلیام ردهوس»، «ا.ه.پالمر»، «سر ویلیام جونز» و دیگر خاروشناسان انگلیسی را نام برد.
در اشعار مولانا میان همه اجزا و ابیات غزلیات، هماهنگی برقرار است. اگر غزلهای او را با غزلهایی که معاصر اوست، مانند عطار یا شاعران قبل و بعد او بسنجیم، وحدت را در غزلهای مولوی بیشتر احساس میکنیم؛ چون هر غزل مولانا نتیجه جوشش ضمیر ناهشیار اوست که اغلب به تأثیر موسیقی، وجد و سماع پدید آمده، که این وحدت حال، آشکارتر است. وابسته نبودن ایشان به موازین زیباشناختی و رعایتهای لفظی و فنی که گاهی مخل است، باعث گردیده وحدت حال شعری خود را بهتر حفظ کند.
نکته جالب دیگر، قالبشکنی مولاناست. وی بسیاری از غزلهای خود را با مطلعی آغاز میکند و در وسط کار قافیه را تبدیل به ردیف یا ردیف را تبدیل به قافیه میکند. آخرین مطلب در شکل شعری مولانا، کوتاهی یا بلندی بیش از معمول غزلهای اوست که گاهی به 92 بیت میرسد و گاهی از سه چهار بیت تجاوز نمیکند.
مطالب این کتاب طوری طراحی شده که خوانندۀ گرامی بر اثر خواندن آن، با تعالیم و اندیشههای واقعی زندگی آشنا شود و موجب تغییر افکار او گردد. این کتاب نوشته شده است تا برای همه، با هر گرایش و دیدگاهی، برای دوستان و دانش آموختگان تشنهکام، خواندنی باشد. در این کتاب ما با مولانای اهل فقه و کلام کاری نداریم، بلکه با مولانایی کار داریم که در عرصۀ روانشناسی تجربی و عرفانی (معرفت و شناخت) و فلسفه، شالودۀ حیات انسان ما را دگرگون میکند و خوشهچین تعالین وزین (اجتماعی و معرفتی و شناخت درونی) او باشیم. در خودشناسی، مولانا مفاهیم ارزشمندی در اختیار ما قرار داده است، در آثار او هرگز از نومیدی، یأس، پیری و ملال نمیبینیم. از درون نو حرف میزند و این ناشی از فلسفۀ عرفانی خاص مولاناست که زندگی او را همواره منور و چراغانی کرده است. موسیقی کلام مولانا همه را به رقص میاورد و جسارتی به انسان میدهد که بندهای سنت و عرف را بگسلد و آزاد شود:
| وقت آن آمد که من سوگندها را بشکنم | بندها را بردرانم پندها را بشکنم |
به جلوههای عرفانی مولانا پرداخته شده که آزادکننده است. او تلاش کرده همۀ انسانها را بدون مطرح کردن تعصبات دینی و زبانی خود، به زندگی واقعی و یکتایی به حق وصل کند؛ با عرفانی که مقدمۀ شناخت باطنی و شناخت تجربی است. شناخت باطنی مولانا هم ناشی از تجربیات درونی اوست؛ بنابراین مولانا را چراغ راه زندگی خود قرار دهیم و حول محورهای کلیدی معرفی شدۀ او بچرخیم. در حد امکان نویسنده کوشش کرده در رعایت ردیف این محورها به استناد از منابع بزرگان و اساتید بهره ببرد.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات