ابو‌طالب یزدی؛ شهید مروه

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    ابوطالب یزدی: شهید مروه
    ابو‌طالب یزدی؛ شهید مروه
    پدیدآورانقاضی عسکر، علی (نویسنده)
    ناشرمشعر
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1388 ش
    چاپ4
    موضوعایران - روابط خارجی - عربستان سعودی

    حج

    یزدی، ابوطالب، 1300 - 1322 - سرگذشت‌نامه
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DSR‎‏ ‎‏1490‎‏ ‎‏/‎‏ق‎‏2‎‏الف‎‏2*
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    ابوطالب يزدى: شهيد مروه، تأليف سيد‌ ‎على قاضى عسكر، سرگذشت جوان 22 ساله‌اى به نام میرزا ابوطالب يزدى، فرزند حاج حسین مهرعلى است كه در سال 1322ش، به هنگام انجام مناسك حج دستگیر و به دست عمال سعودى اعدام مى‌شود.

    نویسنده، انگیزه خود از نگارش کتاب را عبرت‌گیرى از گذشته و بهره‌بردارى از آن در آينده دانسته است[۱].

    ساختار

    کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و دو بخش كلى است. در بخش اول، گزارش تفصيلى حادثه و موضع‌گیرى‌هاى سياسى پس از آن با ارائه تصاویر مستندات ذكر شده است. در بخش دوم نيز ماجرا به نقل از منابع مكتوب بيان شده است.

    گزارش محتوا

    نویسنده در مقدمه کتاب به بخشى از آزار و اذيت‌هایى كه شیعیان از روزگار امیرمؤمنان على(ع) تا به امروز ديده‌اند، اشاره كرده است. وى تأكيد مى‌كند كه «بخش عظيمى از این دشمنى‌ها بدان جهت بود كه خلافت نزد على بن ابى‌طالب(ع) وسيله‌اى برای احياى حق و عدل در جامعه و میراندن و از میان برداشتن باطل بود و آن حضرت هرگز نمى‌خواست به دليل تداوم يافتن حكومت خود، عناصر ناصالح را در سمت‌هاى حساس نظام اسلامى حفظ كند و از ظلم و ستم آنان چشم‌پوشى نمايد و این سياست روشن و قاطع را از همان آغازين روزهاى پذيرش خلافت، صريح و روشن در خطابه‌هاى خویش بيان كرد و با مردم در میان گذاشت».[۲]

    «حركت به‌سوى مكه»، اولین عنوانى است كه نویسنده پس از مقدمه برگزيده است. وى در ذيل این عنوان، به سرگذشت جوان 22 ساله‌اى به نام میرزا ابوطالب يزدى، اشاره مى‌كند كه در سال 1322ش، با همسرش به قصد تشرف به حج، با پشت سر گذاشتن رنج‌ها و سختى‌هاى فراوان، وارد مكه مى‌شود و پس از انجام عمره تمتع، چند روزى را در مكه مى‌ماند و سپس برای حج تمتع محرم شده، پس از وقوف در عرفات و مشعر و منا روز دهم ذى‌الحجه برای ادامه اعمال، به مكه بازمى‌گردد. سپس در یکى از قهوه‌خانه‌هاى كوچك مكه، از غذايى كه بعداً احتمال داده شده از گوشت فاسد تهيه شده باشد، استفاده كرده و پس از مدت كوتاهى، برای انجام اعمال وارد مسجد الحرام شده، مشغول طواف مى‌شود. لیکن در اثر گرمى هوا و خستگى راه و نيز استفاده از غذاى فاسد، حالت تهوع به او دست داده و برای اينكه با قى كردن، زمین مسجد الحرام را آلوده نسازد، در دامان احرام خود استفراغ كرده و بلافاصله اطراف آن را مى‌گیرد و مراقبت مى‌كند تا روى زمین نريزد.

    عده‌اى از حجاج كه برخى از آنها نيز مصرى بودند، وقتى این حاجى ایرانى را با آن حال مشاهده مى‌كنند، به وى حمله كرده، كتك سختى به او مى‌زنند، در این هنگام به‌ناچار دامن احرام از دست او رها مى‌شود و قى روى زمین حرم مى‌ريزد و عده‌اى شروع به جاروجنجال مى‌كنند. با جنجال‌آفرينى این افراد، شرطه‌هاى حرم، این حاجى مظلوم را بلافاصله دستگیر كرده، به‌همراه برخى ديگر از طواف‌كنندگان در محكمه حاضر و عليه این حاجى ایرانى شهادت مى‌دهند كه او قصد داشت تا حرم و كعبه را آلوده كند. قاضى نيز بدون بررسى و تحقيق و استماع دلايل متهم، حكم اعدام او را صادر مى‌كند و سرانجام در محل صفا و مروه و در حضور حاجيانى كه از سراسر جهان اسلام به حج آمده بودند، وى را گردن مى‌زنند.[۳]

    در ادامه مباحث، گزارش روزنامه انگليسى و سفارت ایران از مصر، اطلاعيه دولت سعودى و تكذيبيه آن و موضع‌گیرى‌هاى مسئولین ایران و عربستان تشريح شده است.[۴]

    نویسنده سپس برخى از گزارش‌هاى مكتوب از حادثه شهادت ابوطالب يزدى را ذكر كرده است. ابتدا به نامه على سپهرى اردكانى، مؤلف کتاب تاريخ اردكان اشاره كرده است. وى در این نامه، ابتدا ماجرا را از زبان همسر ابوطالب نقل كرده است.[۵]

    وى سپس با این عبارت: «یکى از جريانات سياسى مرموزى كه در سال 1322ش، اتفاق افتاد و علت واقعى آن هيچ‌گاه روشن نشد، ماجراى گردن زدن ابوطالب اردكانى بود»، به نقل ماجرا از کتاب تاريخ اردكان پرداخته است.[۶]در انتهاى این بخش مى‌خوانيم: «خبر شهادت ابوطالب، موجى از خشم و ناراحتى را در میان شیعیان جهان به وجود مى‌آورد. حضرت آيت‌الله سيد‌ ‎ابوالحسن اصفهانىكه در كربلا مقيم بود واكنش شديد نشان داد و اهالى نجف و كربلا هریک به طريقى ابراز انزجار خود را از این عمل نشان دادند و در ایران عزاى عمومى اعلام و در اكثر شهرها مجالس ختم برگزار گرديد و رابطه ایران و سعودى قطع گرديد و مدت چهار سال دولت ایران از اعزام حجاج ایرانى به مكه خوددارى نمود».[۷]

    سند مكتوب ديگرى كه نویسنده به آن مراجعه كرده، کتاب «با من به خانه خدا بياييد» است. نویسنده این اثر نيز این واقعه را سياسى دانسته و مى‌نویسد: «هيجده سال پيش؛ يعنى در سال 1322ش، واقعه جان‌خراشى را دست سياست ايجاد و با گردن‌زدن یک بى‌نواى ایرانى، روابط فى‌مابين كشور سعودى و ایران را قطع و برای چند سال مانع از حركت حجاج ایران به مكه گرديدند و...».[۸]

    «گزارش حادثه از زبان مرحوم شيخ على نخودكى»، كه در نيمه دوم سال 1322ش، به‌همراه همسرش بى‌بى زهرا راهى سفر مكه شده بود و نيز «گزارش بخشى از مسائل در بيستمین سالنامه دنيا»، عناوین آخرين مطالب کتاب را تشكيل داده است.[۹]

    وضعيت کتاب

    فهرست مطالب در ابتداى کتاب آمده است. در پاورقى‌ها منابع مورد استفاده جهت مراجعه محققان و برخى توضيحات نویسنده و ترجمه آيات ذكر شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها