ديوان عاشق اصفهانی
ديوان عاشق اصفهانی | |
---|---|
پدیدآوران | عاشق اصفهانی، محمد (نويسنده)
نفیسی، سعید (مقدمهنويس) درویش، م. (محشی) |
ناشر | الجمعیة العلمیة القضائیة السعودیة (قضاء) |
مکان نشر | ایران - تهران |
سال نشر | 1362ش |
چاپ | 2 |
موضوع | شعر فارسی - قرن ۱۲ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | PIR۶۷۴۵/د۹ |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
دیوان عاشق اصفهانی مجموعه اشعار محمد عاشق اصفهانی (احتمالا 1111-1181ق)، متخلص به عاشق است که با مقدمه سعید نفیسی و حواشی م. درویش، منتشر شده است.
دیوان حاضر، یگانه اثر باقیمانده از عاشق اصفهانی است که بیشترین حجم آن را غزلیات تشکیل میدهد. بقیه دیوان، مشتمل است بر چند قصیده در مدح امامان(ع)، ترکیببندی دوازدهبندی درباره عاشورا (به اقتفای ترکیببند محتشم کاشانی)، حدود بیست قطعه و بیش از دویست رباعی. شماره ابیات دیوان عاشق را در مجموع، بالغ بر دوازده هزار بیت، گزارش کردهاند، اما چاپهای کنونی این دیوان، حدود هشت هزار بیت را در بر میگیرد[۱].
دوران جوانی عاشق، در بحبوحه حمله افاغنه و قتل و غارت و کشمکشهای داخلی ایران گذشت و باقی عمرش نیز مصادف با انتقال قدرت از صفویه به افشاریه و سپس به زندیه بود. بااینهمه، هیچ نشانی از این تحولات تاریخی، در شعر وی دیده نمیشود. او نیز همچون بسیاری از شاعران همعصر خود، پیروی از سبک هندی را روا نمیداشت و مانند بسیاری از شاعران بازگشت ادبی، به تقلید از بزرگان سبک عراقی پرداخت و در این راه، بسیاری از غزلهای خوب حافظ و سعدی را استقبال کرد[۲].
در غزلیات این دیوان که تقریبا همه تذکرهنویسان، آنها را ستودهاند، ابیات لطیف و مضامین بدیع بسیاری یافت میشود، اما گفتهاند که در قصیده، چندان ماهر نبود و قصاید معدودش، لطفی ندارد. سعید نفیسی، وی را یکی از بهترین غزلسرایان درجه دوم زبان فارسی دانسته است[۳].
مضامین اشعار او، ساده و کلامش بیتکلف و بیتصنع است. او بهره چندانی از علوم متداول نداشت که دانشش در شعرش تجلی یابد. عاشق، عالم را از دریچه احساساتش میدید و مشاهدات و خیالاتش را با الفاظی ساده بیان میکرد؛ ضمن آنکه پیرو مضامین قدما بود و افزودهای نداشت[۴].
بهمنظور آشنایی بیشتر با اشعار این شاعر توانا، به ابیاتی از یک غزل وی اشاره میشود:
پانویس
منابع مقاله
- متن کتاب.
- بگجانی، عباس، «دانشنامه جهان اسلام»، زیر نظر غلامعلی حداد عادل، تهران، بنیاد دائرةالمعارف اسلامی.
وابستهها
زهی مثالی، که چون جمالت، نبسته نقشی، زمانه زیبا | به خنده شیرین، به بذله شکر، به غمزه لیلی، به عشوه سلمی | |
قدم برون نه، چو وقت آن شد، که در گلستان، ز فیض باران | روان شود جو، ز اشک وامق، وز آن دمد گل، چو روی عذرا[۵] |