آرزوی وصال
آرزوی وصال | |
---|---|
عنوانهای دیگر | کاظم محمّدی (نویسنده) |
ناشر | انتشارات نجم کبری |
مکان نشر | ایران ـ کرج |
سال نشر | 1394 ش |
چاپ | 1 |
شابک | 7-44-2905-964-978 |
موضوع | اسلام. انسان، نیایش. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | 4آ3م/11 BP |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
آرزوی وصال نوشتهی کاظم محمّدی است از ارتباط انسان و خدا سخن میگوید و در بخش عمدهای به نقش دعا و نیایش در زندگی انسان میپردازد. دعا و نیایش به زعم عالمان دینی و روان شناسان و جامعه شناسان از بهترین امور برای انسان و اجتماع است که میتواند خواص مثبت زیادی را در بر داشته باشد. تعادل فردی و جمعی میتواند در سایهی این ارتباط معنوی ایجاد شود. از این رو در خصوص دعا و نیایش کتابهای زیادی نوشته شده و خواص آن را گوشزد کرده اند. این کتاب نیز از این ارتباط سخن میگوید و تأثیرات آن را بر میشمارد.
ساختار
کتاب آرزوی وصال، اثر تحقیقی استاد کاظم محمّدی تدوینی است مبتنی بر باورهای دینی، عرفانی و فلسفی در خصوص ارتباط انسان و خدا که بخشی از این ارتباط مربوط میشود به دعا و نیایش و لذا در این کتاب به این جنبهی دینی و روانیِ انسانی نیز به خوبی توجّه شده است. کتاب با طرحی شکیل در 328 صفحه بسته شده است. کتاب آرزوی وصال فهرست مطالب مطوّلی دارد ولی مباحث اصلی بدون زیرمجموعه ها 19 فصل است که با شمارههای مسلسل بدین شرح دیده میشود: 1- خدا و انسان 2- گنج مخفی 3- تحسین خالق 4- انسان و خدا 5- در طلب دانایی 6- انسان عالم 7- معرفت توحید 8- در جست و جوی خویشتن 9- دعای عارفان 10- تأخیر استجابت دعا 11- عالم همه محتاج خداوند جهانند 12- مستجابان 13- رد شدگان 14- شرایط اجابت دعا 15- موانع اجابت دعا 16- آداب و ادب دعا کردن 17- حقیقت دعا 18- دعای پیامبران و اولیاء 19- دیگر دعاها از زبان دیگران. ابتدای این فهرست مقدّمه و انتهای آن گزیده کتابنامه و نمایه است. در مقدّمهی کتاب توضیحی در بارهی مطالب کتاب بدین شرح دارد: در این اثر از نیازهای روحی و روانی انسان، انسانی عاشق و عارف سخن گفتهایم، نیازی که آدمیرا به مناجات با خداوند وا میدارد. دعایی عارفانه. و در این ضمن، از داعیان و شیوههای دعا کردن، شرایط استجابت و موانع آن، زمان و مکان دعا، و از کسانی که دعاهایشان مستجاب است و کسانی که دعایشان هرگز شنیده و پذیرفته نمیشود و ... سخن گفتهایم[۱]. در این کتاب آیات قرآن چینشی غیر معمول دارد، بیشتر شبیه به شعر نو است و ستونی چیده شده است. قهراً به طور عمدی چنین کرده که خواننده هم آیات را با قدرتهای واژگانیِ آن مرور کند، و با معنایی که برای آن به همان میزان تقطیع و ستونی که لحاظ کرده درک و فهم بهتری برای خواننده حاصل میشود. این نوع چینش هم جلب توجّه میکند، هم خوانش آیه را آسانتر میسازد و هم به فهم نزدیکتر احساس میشود.
گزارش محتوا
کتاب آرزوی وصال نوشتهی استاد کاظم محمّدی به طور کلّی ارتباط انسان و خدا را مطرح میکند. این بخشی از ایدهای است که معمولاً در آثار او وجود دارد. استادکاظم محمّدی معمولاً از مثلّث خدا، جهان و انسان سخن میگوید و این چیزی است که در اغلب آثار عرفانی ـ فلسفیِ او نیز مشهود است. در اینجا نیز همین مقوله را در قالبی دیگر مطرح میسازد و در نهایت مراد وی از این ارتباط در این کتاب مربوط به نیاز باطنی انسان میشود که استاد آن را دعا و نیایش میخواند و لذا بحثی که از نیمهی کتاب تا به آخر مورد مطالعه قرار میگیرد همین نیاز ذاتی و باطنی انسان است که با خداوند به عنوان قدرت مطلق سخن بگوید و بایسته ها را از او طلب نماید. بخش نخست کتاب «خدا و انسان» نام دارد. این بخش با این بخش از آیهی قرآن آغاز میشود: «الله الّذی خلقکم»[۲]. توضیح و تفسیر آیه را نیز منقطع و عبارت عبارت به کار برده تا اثربخشیِ بیشتر برای خواننده ایجاد کند. بحث اصلی در این ارتباط به نوعی با معرفت نفس عجین است و از پرسشهای انسانی در خصوص چیستی و کیستی به دقّت مطالبی مطرح میشود تا آن انسانی که در ارتباط خدا و انسان مدّ نظر است روشن شود. در واقع آن انسانی مراد است که از چیستی و کیستیِ خود و هستی پرسش کند. این انسان که در پاسخ به پرسشهای خود با رازهای هستی مواجه میشود در این حال است که به نیازهای درونیِ خود پی میبرد که یکی از آنها همین نیاز دعا و نیایش است. در همین بخش فهرستی اندک ولی گویا از کسانی آورده میشود که در اوج بالندگی در فلسفه و عرفان در عین حال پرسشی پر تکرار و مستمر از چیستی و کیستی خود و عالم دارند که در این بین میتوان از این افراد نامور یاد کرد: بایزید بسطامی، ابن سینا، ابونصر فارابی، شیخ اشراق، ابوحامد غزالی، عین القضاة همدانی، نجمالدین کبری، مولانا و دیگران. در انتهای این بخش میخوانیم: انسانی که «خود» را به خوبی میشناسد و از حقیقت و رازهای نهفتهی خود با خبر است بهتر میداند که: چه بکند، به کجا برود، از کجا برود، و چگونه برود. این خودشناسی، مقدّمهای از برای ارتباط یافتن با عالم بالاست. چه آدمِ مرغ صفت که بالایی است و ساخته و پرداختهی دست خداست و از لحاظ باطنی ساکن عالم ملکوت است. ارتباط او بیشتر باید با عالم بالا باشد، نه خاک. خاک جایگاه موقّت اوست. پس باید بپرد و در آسمانها طیران و پرواز نماید. و بداند که: «ما زبالاییم و بالا میرویم»[۳]. بخش دوّم به گنج مخفی تعبیر شده است، گنج مخفی اشاره به حدیث قدسی[۴]. مشهوری دارد که عارفان عموماً از آن سخن گفته و برخی نیز شرحی بر آن نوشتهاند. مراد از آن نیز معرفت یافتن انسان از خدا به قدر وسع خود است. خدا شناسی و معرفت حاصل کردن به آن ذات مطلق چیزی است که از بطن این حدیث قدسی بر میآید و غرض نویسند، کاظم محمّدی هم در کتاب آرزوی وصال همین مطلب است که ارتباط انسان و خدا را نشان بدهد و با این روایت در بخش دوّم تمهیدات اصلی را برای این کار معلوم میکند. بخش دیگر کتاب به تحسین خالق نام گرفته است. در این بخش از آیات الهی نام برده میشود و زیبایی و شکوه و جلال طبیعتِ خداداد را بر میشمارد و آدمیرا به تأمّل و دقّت در آفرینش فرا میخواند. در این بخش از زیرمجموعه هایی با همان مفهوم یاد میشود. فهرستی الفبائی از الف تا چ بدین شرح مورد نظر قرار گرفته است: الف- آفرینش کل هستی ب- آفرینش آسمانها و زمین پ- آفرینش هر چه در زمین است ت- آفرینش انسان ث- آفرینش مرد و زن ج- آفرینش مرگ و زندگی چ- آفرینش شب و روز و خورشید و ماه. این فهرست که از آفرینش یاد میکند چیزی را از قلم نینداخته است و تمام این خلقت را یکپارچه زیبا و منظّم و دارای جلوه و شکوه میداند که تماماً آیه است، نشانهای از خداوند جهان آفرین که دارای علم و حکمت و قدرت است. هر یک از این فصول با آیاتی چند تعریف و توصیف میشود و د رواقع آیات متنی از آیات طبیعی سخن میگوید و انسان آیات طبیعت را در دل آیات متنی میجوید و از این راه با خداوند جهان آفرین از دو سو مرتبط میشود، از سوی آیات طبیعی و بیرونی و نیز از طریق آیات متنی و وحیانی. بخش چهارم کتاب از انسان و خدا میگوید، در بخش نخست از خدا و انسان سخن به میان آمده بود، این گونه این ارتباط به مرور در حال شکل گیری است. در این بخش نیز زیر مجموعه هایی وجود دارد که عبارتند از: الف- جهل و نادان بشر ب- علم و دانش خداوند ج- تعلیم الهی در ذیل تعلیم الهی مواردی بدین شرح دیده میشود: 1- تعلیم به ملائکه 2- تعلیم به آدم 3- تعلیم به انسان 4- تعلیم به انبیا و رسولان و در ذیل این قسمت نیز به این موارد اشاره شده است: علم لدنی برای خضر(ع). آموختن علم به داوود(ع) و سلیمان(ع). دادن علم تکلّم با حیوانات به سلیمان(ع). دادن حکمت به داوود(ع). دادن حکمت و علم تأویل احادیث به یوسف(ع). دادن حکمت به یحیی(ع). دادن علم و حکمت به لوط(ع). دادن علم و حکمت به موسی(ع). و آموختن علم لباس سازی به داوود(ع). بخش دیگر در طلب دانایی نام دارد. در این بخش انسانها را به پرسیدن از دانایان تشویق میکند و در همین راستا دانایان را که میتوانند به انسانها کمک کنند، «اهل ذکر» میخواند. اهل ذکر کسانی هستند که مردم باید نیازهای باطنی و معنوی و دینی خود را از ایشان بپرسند و آنان کسانی هستند که علم حقیقی داشته و قادر به پاسخ دادن به پرسندگان هستند. آیهی «و ما ارسلنا من قبلک الاّ رجالاً نوحی الیهم فاسئلوا اهل الذّکر ان کنتم لا تعلمون»[۵]. گویای این حقیقت است و انسان باید در این راستا در طلب دانایی باشد. در ادامه نیز توضیح میدهد که طبق برخی از احادیث این اهل الذّکر امامان معصوم شیعه هستند[۶]. در بخش دیگر از انسان عالم سخن میگوید انسان عالمیکه مورد نظر خداوند است. در آیات قرآن نیز این پرسش مطرح میشود که آیا دانا و نادان یکسانند؟ و آیا بینا و نابینا یکسانند؟ مسلّماً یکسان نیستند و همیشه ترجیح با دانایان و بینایان بوده است در اینجا نیز همین مطلب را مراد میدارد. گذشته از آیات قرآن به چندین حدیث نیز استشهاد میشود تا علم، معنای علم و حقیقت عالم مورد شناسایی قرار بگیرد. بخش هفتم هم در ادامهی همین موضوع «معرفت توحید» نام دارد که همچنان از خدا و انسان و جهان بحث میکند و روابط فیمابین این هر سه را فهرست کرده و به شرح و تفسیر آن میپردازد. در همین معرفت توحید است که بحث دعا و نیایش مطرح میشود و پرسشهایی بدین صورت مد نظر قرار میگیرد: چه کسی دعا میکند؟ چرا دعا میکند؟ رو به چه کسی دعا میکند؟ چه موقع دعا میکند و در دعا چه چیزی را تقاضا میکند[۷]. بخشهای بعدی آرزوی وصال به ترتیب از جستجوی خویشتن سخن میگوید که هم در دین، فلسفه، عرفان و حتّی روان شناسی مجال و موقعیّت بحث پیدا میکند. بعد از آن بحث از دعای عارفان است. دیگر سخن از تأخیر پاسخ در دعاست و موضوع دیگر احتیاج ذاتی تمام هستی و مظاهر آن به خداوند مورد نظر قرار میگیرد. سپس از مستجابان یاد میشود که در ذیل آن دوازده مصداق را معلوم کرده است که برای نمونه میتوان از دعای امام عادل برای رعیت، دعای مرد مؤمن برای برادر ایمانی، دهای پدر صالح برای فرزند و غیره یاد کرد. فصول بعدی از کسانی یاد میکند که دعایشان رد شده است، بعد به شرایط اجابت میپردازد و در عین حال در فصلی هم از موانع اجادیت دعا یاد میکند. بخش شانزدهم از ادب و آداب دعا سخن میگوید که بسیار مهم است و برای آن چهارده مورد را از دل آیات و روایات شاهد میآورد که هر یک دارای اهمّیّت ویژهای است. بخش هفدهم که بسیار مهم است سخن در حقیقت دعا است با دوازده زیر مجموعه که از طریق آیات و روایت مفهوم حقیقیِ دعا را برای ما معلوم میسازد. دو بخش دیگر با زیرمجموعههای متعدّد و شواهد بسیار به دعای اولیاء و انبیا و دیگر اقشار میپردازد که در مجموع ما را با انواع دعا و درخواست از حضرت حق آشنا میکند و معلوم میکند که افراد در سطوح مختلف خواستههای مختلفی از خداوند دارند و تعلیم میدهد که ما باید آن چیزی را طلب کنیم که دانایان از خداوند طلب میکنند که خیر دنیا و آخرت در آن نهفته است. آخرین سخن کتاب در آخرین صفحهی کتاب نیز چنین است: ای کسانی کهایمان آورده اید، به درگاه خدا توبه کنید، توبهای از روی اخلاص. باشد که پروردگارتان گناهانتان را محو کند و شما را به بهشتهایی داخل کند که در آن نهرها جاری است. در آن روز، خداوند پیامبر و کسانی را که با او ایمان آورده اند فرو نگذارد، و نورشان پیشاپیش و سمت راستشان در حرکت باشد. میگویند: ای پروردگار ما! نور ما را برای ما به کمال رسان و ما را بیامرز، که تو بر هر کاری توانا هستی[۸].
ویژگیها
کتاب آرزوی وصال نوشته کاظم محمّدی است که ما را با روایط انسان و خدا و خاصّه با دعا و ماهیت آن آشنا میکند و امتیازاتی از این قبیل برای آن وجود دارد:
- نام کتاب امری است که با نیاز انسان متعالی همسوست.
- متنی روان و ساده و صمیمیدر آن وجود دارد.
- استنادات بسیار زیاد و دقیق به آیات و روایات.
- گسترده و عمیق بودن مطلب مورد بحث.
- چینش آیات و ترجمه ها که توجّه را به بهتر و دقیق خواندن جلی میکند.
- رویکرد همه جانبه به مسئلهی دعا.
- تسلسل منطقی مطالب کتاب.
وضعیت کتاب
آرزوی وصال نوشته کاظم محمّدی است که در یک جلد با 328 صفحه در قطع رقعی با جلد شکیل و کاغذ مرغوب منتشر شده است. در ابتدای کتاب فهرستی جامع از مطالب درون کتاب وجود دارد و در انتها نیز فهرست منابع و نیز نمایه وجود دارد. کتاب در سال 1394 منتشر شده است، ولی از مقدّمهی کتاب چنین بر میآید که در سال 1392 کار آن اتمام شده و در فیپا هم سال 1393 قید شده است. امّا ذکری در مقدّمه وجود دارد که اشاره میکند آرزوی وصال در سالهای دورتر نوشته شده است.
پانویس
منابع مقاله
مقدّمه و متن کتاب